انجمنهای فارسی اوبونتو
جامعه کاربران => کافه اوبونتو => نویسنده: Samantha96 در 04 شهریور 1398، 08:44 بظ
-
اول از همه عارض بشم خدمت شما بزرگواران و گرامیان که تلاش نکنید هویت من رو پیدا کنید، کسایی که هویت من رو میدونند یحتمل با خوندن این تاپیک متوجه میشن که کی هستم؛ چرا که هویتی که قبلا داشتم کلا عوض شده. همه چیزش. فلذا اصلا دوست ندارم روی این موضوع، بحثی در بگیره.
بریم سر اصل مطلب. تقریبا ده ساله که در کامیونیتی نرم افزار آزاد فعالم. کامیونیتی ای که خیلی چیزا ازش یاد گرفتم. کامیونیتی ای که خیلی چیزا رو ازش گرفتم! و خب شاید اونقدری که گرفتن در کار بوده، دادنی نبوده. بهرحال.
مدتها پیش اولین برخورد من با این کامیونیتی همین فروم بود. در سرم کلی رویا داشتم. فکرش رو بکنید در حالی که حتی نمیتونستم دو خط برنامه قابل اجرا بنویسم در ذهن داشتم با ساختن یه ابزار جدید یا توزیع؛ بشم استیو جابز دوم :)
بگذریم که اصلا «استیو جابز شدن» مسیرش از این کامیونیتی نمیگذره و از جای دیگری باید عبور میکردم (فکر کنم خط اشتباه سوار شده بودم) بعد از مدتی تازه گوشی دستم اومد که چی به چیه. فهمیدم که لایسنس ها چین و چی کار میکنن. برنامه نویسی یاد گرفتم. سعی کردم تو چیزایی که از قبل بلد بودم بهتر بشم.
خلاصه که زد و ما شدیم دانشجوی کامپیوتر. تازه اونجا فهمیدم که چقدر بلد نیستم. فکر هم نکنید که در دانشگاه های تاپ کشور بودم؛ دقیقا در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد مشغول تحصیل شدم. خلاصه که به همون خاطر که فهمیده بودم چقدر از مرحله پرتم مدت زیادی از همه چیز فاصله گرفتم.
کماکان همایش و ... میرفتم. تو جلسات لاگ و پاگ و ... شرکت میکردم. خیلی ها من رو از نزدیک شناختند. با همه کسایی که قبلا به شکلی ترولشون کرده بودم؛ روابط رو اصلاح کردم. خلاصه که خیلی زحمتها کشیدم تا اون چه که خراب کرده بودم رو درست کنم.
بهرحال فاز و فضایی که از نوجوانی داشتم از بین رفته بود. همه چیز روند بهتری به خودش گرفت و خب شکر خدا تا الان خوب بوده همه چیز :).
اما چرا این تاپیک رو زدم؟
مخاطب اصلی این تاپیک اونهایین که تازه اومدن تو این راه. کسایی که شاید تازه دبیرستان رو تموم کردن یا تازه وارد دانشگاه شدن. کسایی که شور جوانی دارن. یا حتی کسایی که دلشون خواسته موقعی که استراحت میکنن این تاپیک رو بخونن. بگذریم، سالاد کلماتش نکنم.
اول از همه بگم که ساختن ابزار جدید همیشه خوبه. باعث میشه یاد بگیرید. یادگیری هم الزاما این نیست که یاد بگیرید فلان چیز چطور کار میکنه. گاهی همین که بفهمید بلد نیستید خودش یه نوع یادگیریه. شاید در نوع خودش بسیار مفیدتر.
اما یاد نگرفتن عیبه، بده. این که شما با ابزاری که ساختید (که ناقص و تکراریه) توهم برتری داشته باشید و بخاطرش بخواهید دید از بالا به پایین پیدا کنید؛ بده. این که ابزارتون رو بسازید و برندینگتون با ترول کردن و (با عرض معذرت بابت این ادبیات) کرم ریختن در فروم، توییتر، ردیت و ... باشه؛ بده.
خلاصه که مخاطبین عزیزم، من سن و سالی ازم گذشته. خیلی کارها رو میکنم و حتی در موردش با کسی حرف هم نمیزنم. حداقل تا وقتی به یه نتیجه قانع کننده نرسیدم.
یادتون نره، ما یک جامعه هستیم. حالا با هر اسمی؛ جامعه ایران؟ جامعه نرم افزار آزاد؟ جامعه فارسی زبان؟ کدومش؟ بهرحال ما میتونیم یک جامعه داشته باشیم که یک سری آدم در اون ویژگی های مشترکی دارند. مهم اینه که از جامعه بگیریم و بهش پس بدیم.
پس به عنوان سخن آخر، امیدوارم که تاپیک های فروم رو بخونید، یاد بگیرید، بپرسید، ترول نکنید و از زندگی لذت ببرید و در نهایت ثمره تلاشهاتون رو به جامعه برگردونید.
با تشکر.
س.ح
-
متن بسیار بدی بود. فحوای کلام این بود که «مهم اینه که از جامعه بگیریم و بهش پس بدیم.
پس به عنوان سخن آخر، امیدوارم که تاپیک های فروم رو بخونید، یاد بگیرید، بپرسید، ترول نکنید و از زندگی لذت ببرید و در نهایت ثمره تلاشهاتون رو به جامعه برگردونید.»
ولی با کلی حرفهای نامربوط و شخصی پرشدهبود. بههرحال اشخاصی که سنوسال کمی دارند و در سنین نوجوانی هستند تو این جامعه رفتارهای عجیب و بچگانه از خودشون بروز میدهند، نمونش اون پسربچه «محمدرضا ح.» بود که ریزکشور شلمزار یا شمنزار (؟) را با یک توزیع بر پایه اپنسوزه ایجاد کردهبود و کلی کارهای بچگانه دیگه. نمونههای دیگر کاربران نوجوانی هستند که چپ-راست تاپیکها و سوالهای پوچ و بیارزش میپرسند.
اما نیازی به این متن و بیانهٔ بیسروته هم نبود.
-
انسان (بخصوص نوجوان) حق داره تا وقتی به دیگری صدمه نزده، کار عجیب، بچگانه یا حتا احمقانه بکنه :) ولی خوبه که یک فردی باشه تا کمکش بکنه اینها کمتر بشه و انرژیاش رو در راه بهتری سرمایهگذاری بکنه.
-
ممنون بابت تاپیکی که نوشتی، بنظر من که خیلی تاپیک خوبی هست و میتونه که به خیلیها کمک کنه. هم محتوای مناسبی داشت و هم نوع کلمههایی که برای انتقال مفهموم استفاده کردی.
گذشتهها زیاد مهم نیست، هر طوری که الآن فکر میکنی درست هست رفتار کن. رفتارهای گذشته تو رو هم من ناپسند نمیبینیم. بالاخره تا آدم تجربه نکنه، نمیدونه که چه رفتاری درست هست یا چه رفتاری درست نیست.
-
انسان (بخصوص نوجوان) حق داره تا وقتی به دیگری صدمه نزده، کار عجیب، بچگانه یا حتا احمقانه بکنه :) ولی خوبه که یک فردی باشه تا کمکش بکنه اینها کمتر بشه و انرژیاش رو در راه بهتری سرمایهگذاری بکنه.
موافقم. و فقط یک کلمه اضافه میکنم، در اولین جمله «تا وقتی به دیگری» رو تغییر میدم به «تا وقتی به خودش و دیگری» صدمه نزده. بعضی وقتها صدمه هایی که به خودمون میزنیم واقعا غیرقابل جبرانن.
ممنون بابت تاپیکی که نوشتی، بنظر من که خیلی تاپیک خوبی هست و میتونه که به خیلیها کمک کنه. هم محتوای مناسبی داشت و هم نوع کلمههایی که برای انتقال مفهموم استفاده کردی.
گذشتهها زیاد مهم نیست، هر طوری که الآن فکر میکنی درست هست رفتار کن. رفتارهای گذشته تو رو هم من ناپسند نمیبینیم. بالاخره تا آدم تجربه نکنه، نمیدونه که چه رفتاری درست هست یا چه رفتاری درست نیست.
ممنون بابت بازخوردتون :)
-
بالاخره تا آدم تجربه نکنه، نمیدونه که چه رفتاری درست هست یا چه رفتاری درست نیست.
سلام
این جمله عالی بود عالی
اتفاقا می تونه تاپیک خوبی باشه اگه دوستان تجربیات خودشون رو مطرح کنن
-
بالاخره تا آدم تجربه نکنه، نمیدونه که چه رفتاری درست هست یا چه رفتاری درست نیست.
سلام
این جمله عالی بود عالی
اتفاقا می تونه تاپیک خوبی باشه اگه دوستان تجربیات خودشون رو مطرح کنن
فکر کنم کمی قبل تر یه همیچنی تایپیکی درسک کردم ولی نه برای این که نصیحت کنم ، تایپیک زدم چون دوس داشتم هر کسی تجربه خودش رو به تا یه جاییم پیش رفت ولی فراموش شد ، در کل بگم خیلی از دوستان رفتن و خیلی هاشون موندن ولی باحالش اینه من توی این انجمن رفتار بد بچه ها نبود که باعث شده توی خاطرم بمونن رفتار خوبشون نصبت به بقیه و کمک کردن رایگانشون بوده و همین که باید ازش درس گرفت ( به قول دانیال جان که گفت اگه من بهت کمک کردم تو هم به نفر بعدی کمک کن و این جمله شده ، چیزی که من به هرکی کمک میکنم در جواب تشکرش بهش میگم)