کپیرایت در عصر مطبوعات چاپی به عنوان آئیننامهای صنعتی برای کسب و کار نویسندگی و انتشار پدید آمد. هدف آن تشویق انتشار آثار گوناگون نوشتاری بود. ابزاری برای ملزم ساختن ناشران برای کسب اجازه از نویسندگان برای انتشار نوشتههای اخیرشان. کپیرایت باعث شد که نویسندهها از انتشار اثر خود درآمد کسب کنند، که به نویسندگی کمک کرده و آن را تشویق میکرد. عموم خوانندگان از کپیرایت نفع بردند، در حالی که کمی هم زیان دیدند: کپیرایت تنها انتشارات را محدود میساخت، نه آنچه خوانندگان عادی میتوانستند انجام دهند. این امر کپیرایت را به یک سیستم سودمند برای عموم تبدیل میکرد (که جای بحث دارد)، و بنابراین کاملا بر حق بود.
درست و خوب،در آن زمان.
امروزه، بشر روش نوینی را برای انتشار اطلاعات ابداع کرده است: کامپیوترها و شبکهها. این دو کپیبرداری و دستکاری اطلاعات، شامل نرمافزار، موسیقی، کتاب، و فیلم را تسهیل، و دسترسی بدون محدودیت به تمامی انواع اطلاعات را مهیا کردهاند—بهشت اطلاعات.
مانعی بر سر راه است: کپیرایت. خوانندگان و شنوندگان که از این قابلیت جدید برای کپی کردن و به اشتراک گذاریِ اطلاعات منتشر شده استفاده میکنند، از نظر فنی متخلف محسوب میشوند. همان قانونی که به عنوان آئیننامهٔ صنعتیِ مفید برای ناشرها شکل گرفت و عمل کرد، به صورت مانعی در برابر عموم مردم، که قرار بود به آنان خدمت کند، در آمده است.
در حکومت دموکراسی، قانونی که یک فعالیت عمومی و مفید را منع کند به سرعت تغییر میکند. و شرکتهای بزرگ قدرت سیاسی ندارند. انجمن ناشران تصمیم گرفتند که نگذارند عموم مردم قدرت کامپیوترهایشان را به دست گیرند، و کپیرایت را ابزاری مناسب برای این منظور یافتند. تحت تاثیر انجمن ناشران، دولت به جای تغییر دادن قانون کپیرایت به نحوی که با شرایط متناسب شود، آن را مستحکمتر نیز نمود، و اشتراک گذاری ممنوع شد.
اما بدترین قسمتش اینجا نبود. هنگامی که توسعهدهندگان کنترل برنامهای را که اشخاص اجرا میکنند به دست داشته باشند، کامپیوتر به ابزاری قدرتمند برای سلطه بر مردم تبدیل میشود. ناشران دریافتند که با انتشار آثار خود در قالبهای رمزگذاری شده، که تنها نرمافزارهای خاص مورد تایید میتوانند آنها را بخوانند، قدرتی بیسابقه به دست خواهند آورد: آنها میتوانستند هویت خوانندگان را شناسایی کنند، و هر بار که کتابی میخوانند، به موسیقی گوش میدهند و یا فیلم تماشا میکنند، آنها را مجبور به پرداخت هزینه کنند.
هنگام برپایی Digital Millennium Copyright Act در سال ۱۹۹۸، ناشران حمایت دولت ایالات متحده از رویایشان را به دست آوردند. ناشران این قدرت را دارند که قوانینِ کپیرایت خود را، به وسیلهٔ پیادهسازی قوانین به صورت کد درون نرمافزار پخش کنندهٔ مورد تایید، اعمال کنند. (این عمل مدیریت محدودیتهای دیجیتالی یا DRM نامیده میشود.) حتی گوش کردن به موسیقی و یا مطالعه بدون تایید آنان، ممنوع است.
ما هنوز هم هنگام استفاده از کتابهای چاپی و یا رسانههای آنالوگ آزادیهای قدیم خود را داریم. اما اگر کتابهای چاپی با نسخهٔ الکترونیکی جایگزین شوند، این آزادیها از دست خواهند رفت. تصور کنید: فروشگاه کتابهای دست دوم وجود نخواهد داشت؛ دیگر نمیتوانید کتاب را به دوست خود قرض دهید؛ نمیتوانید کتابی از کتابخانهٔ عمومی به امانت بگیرید—”هیچ راهی“ برای خواندن کتاب بدون پرداخت وجه وجود نخواهد داشت. نمیتوان کتابی را به صورت ناشناس و با پول نقد خریداری کرد—تنها میتوانید کتابی الکترونیکی را با کارت اعتباری خود خریداری کنید. این دنیایی است که ناشران میخواهند برای ما بوجود بیاورند. اگر شما یک دستگاه Kindle از آمازون (که ما آن را Swindle [کلاهبرداری] مینامیم) و یا Sony Reader (که ما آن را Shreader [مشابه کلمهٔ shredder که دستگاهی برای خرد کردن و از بین بردن اسناد است-مترجم] مینامیم چرا که تهدیدی برای کتابها محسوب میشود) را خریداری کنید، هزینهٔ ساخت چنین دنیایی را پرداخت کردهاید.
خشم عمومی بر علیه DRM که به آهستگی افزایش مییابد، توسط اصطلاحات تبلیغاتی همانند ”حفاظت از پدیدآورندگان اثر“ و ”محصولات هوشمند“ که خوانندگان را متقاعد میکند حقوق آنان پایمال نخواهد شد، فرو نشانده میشود. این اصطلاحات با استفاده از نام پدیدآورندگان آثار به صورت ضمنی بیان میکنند که ناشران مستحق داشتن قدرت ویژهای هستند، و ما از نظر اخلاقی مجبور هستیم به آنان تعظیم کنیم، و اگر بدون پرداخت وجه نوشتهای را مطالعه کرده و یا به موسیقی گوش کنیم مرتکب عملی خلاف وجدان شدهایم.
سازمانهایی که از کپیرایت سود کسب میکنند به صورت قانونی از نام پدیدآورندگان آثار (که بیشترشان مبلغ کمی دریافت میکنند) استفاده میکنند. آنها افراد را مجبور میکنند که باور کنند کپیرایت حق طبیعی پدیدآورندهٔ اثر است، و عموم مردم صرف نظر از میزان رنج آور بودنش، باید کپیرایت را تحمل کنند. آنان به اشتراک گذاری را ”دزدی ادبی“ مینامند، و کمک به همسایه را معادل حمله به یک کشتی میدانند.
آنها همچنین به ما میگویند که حملهٔ بیرحمانه به اشتراک گذاری تنها راه زنده نگاه داشتن هنر است. حتی اگر این امر درست باشد که نیست، توجیه کنندهٔ چنین رفتار ظالمانهای نخواهد بود. به اشتراک گذاری عمومی باعث افزایش فروش بیشتر آثار شده، و حداکثر باعث کاهش فروش ده درصد از محصولات میشود.
اما پرفروشترینها نیز میتوانند بدون متوقف ساختن به اشتراک گذاری خوب عمل کنند. Stephen King صدها هزار دلار از فروش نسخهٔ الکترونیکی کتاب خود که رمزگذاری نشده و کپیبرداری و به اشتراک گذاری را منع نمیکرد، در آمد کسب کرد. Issa خوانندهای که به نام Jane Siberry نیز شناخته میشود، از اشخاص میخواست که هنگام دانلود ترانهها قیمتی را که دوست دارند تعیین کنند و متوسط هر پرداخت کمتر از ۰/۹۹ دلار بود. Radiohead در سال ۲۰۰۷ از طرفداران خود خواست که آلبوم جدید را کپی کرده و هر مبلغی که میخواهند بابت آن پرداخت کنند، و در حالی که این آلبوم به واسطهٔ P2P نیز به اشتراک گذاشته شده بود، میلیونها دلار درآمد از قبل آن کسب کرد. در سال ۲۰۰۸، Nine Inch Nails آلبومی را با اجازهٔ به اشتراک گذاری کپیها منتشر ساخت و در طول چند روز ۷۵۰،۰۰۰ دلار به دست آورد.
هنگامی که شبکههای کامپیوتری روشی را برای ارسال مقدار کمی پول به شخص دیگری به صورت ناشناس و بدون استفاده از کارت اعتباری فراهم آوردند، برپایی سیستمی برای حمایت از کارهای هنری سادهتر خواهد بود. هنگامی که اثری هنری را مشاهده میکنید، دکمهای وجود خواهد داشت که میگوید ”اینجا را کلیک کنید تا یک دلار به این هنرمند پرداخت کنید“. آیا حداقل یک بار در هفته این دکمه را فشار نخواهید داد؟ اما کمکهای داوطلبانه از طرف گروه طرفداران نیز میتواند یک هنرمند را حمایت کند؛ Kevin Kelly تخمین زده است که یک هنرمند تنها کافی است که در حدود هزار طرفدار حقیقی پیدا کند.
روش خوب دیگری برای حمایت از موسیقی و هنر دریافت مالیات از رسانههای خام است. اگر کشور مالیاتهای کسب شده را کاملا به هنرمندان پرداخت کند، بخشی از آن به خاطر هیئت مدیرهٔ شرکت تلف نخواهد شد. اما کشور نباید این مالیات را به صورت خطی و بر اساس محبوبیت توزیع کند، چرا که در این حالت بخش بیشتر آن به تعداد کمی ستاره تعلق خواهد گرفت و مقدار کمی برای پشتیبانی از دیگر هنرمندان باقی خواهد ماند. از اینرو استفاده از معادلهای از درجهٔ سوم و یا چیزی مشابه آن را پیشنهاد میکنم. با استفاده از معادلهٔ درجهٔ سوم یک ستاره با هزار برابر محبوبیت تنها ده برابر بیشتر از یک هنرمند موفق دیگر درآمد خواهد داشت. به این ترتیب، هر چند که یک ستاره سهم بیشتری نسبت به دیگر هنرمندان دریافت میکند، اما جمع درآمد تمام ستارهها تنها بخش کوچکی از پول خواهد بود، و بیشتر آن برای حمایت از خیل عظیم هنرمندان دیگر باقی خواهد ماند. این سیستم از مالیاتی که ما پرداخت میکنیم به طور موثری برای حمایت از هنر استفاده خواهد نمود.
برای تبدیل کپیرایت به قانونی متناسب با عصر شبکه، کپیهای غیر تجاری و به اشتراک گذاریِ آثار منتشر شده باید قانونی شوند، و DRM تحریم شود. اما تا هنگامی که در این مبارزه پیروز شویم، باید از خود حمایت کنید: محصولاتی که دارای DRM هستند خریداری نکنید، مگر اینکه شخصا ابزاری برای شکستن DRM و تهیهٔ کپی در اختیار داشته باشید.
کپی رایت یه چیزه و قیمت چیز دیگه. خیلی چیزها هستن که کپی رایت ندارن ، ولی قیمتشون زیاده (مثل ردهت)، خیلیچیزها هم هستن که کپی رایت دارن، ولی مجّانی هستن (مثل آیتونز اپل). وقتی شما کلمهی کپی رایت رو به کار میبری داری از دلّالی حرف میزنی ، نه از قیمت. قدر مسلّم قبول داریم که دلّالی در قرن بیست و یکم امری مذموم و نکوهیدهاست و به همین دلیل هم کپی رایت یکی از غیرانسانیترین قوانین وضع شدهاست ، چون برای دلّالهاحاشیه ای امن ایجاد میکنه تا بیشتر مردم بیگناه رو بچاپند.
خب چون سوال خیلی کلی هست نمیشه ج دادکدوم سوال؟نطرسنجی؟
حالا که بحثش جدا شد بهتر شد. قانونی که توش بشه حق رو با پول خرید و فروش کرد، از نظر من کاملاً باطل و پوچهحرفای آقای استالمن منو تا ۵۰٪ متقاعد کرد اما تا اینجا متقاعد نشدم که چطور باید از یک هنرمند یا یک بازی ساز حمایت مالی بشه تا این حمایت مالی باعث انگیزه و در نتیجه ارائه محصولی بهتر بشه.
من موافق کپی رایتم باید در آینده در ایران اجرا بشه.دوست خوب من موافق یا مخاف بودن رو میشه توی نظر سنجی هم گفت.
There is no such thing as an “international copyright” that will automatically protect an author’s writings throughout the world. Protection against unauthorized use in a particular country depends on the national laws of that country
...
If the country in which protection is sought is a party to one of the interna tional copyright conventions, the work generally can be protected by complying with the conditions of that convention.
حرفای آقای استالمن منو تا ۵۰٪ متقاعد کرد اما تا اینجا متقاعد نشدم که چطور باید از یک هنرمند یا یک بازی ساز حمایت مالی بشه تا این حمایت مالی باعث انگیزه و در نتیجه ارائه محصولی بهتر بشه.
کسی حق نداره، من رو مورد مواخذه قرار بده. (مخصوصا اگه طرف یک شرکت آمریکایی باشه)بابت ترجمه ازت ممنونم آقای مهندس.
:) یکی از دلیل هام اینه که فکر میکنم این قانون به گسترش استفاده از نرم افزارهای آزاد و متن باز کمک میکنه. که در این بین دلایل مادی ممکنه دخیل باشه. در ضمن شرکتهای بازی سازی اینهمه خرج میکنن تا یه بازی رو فرضا تولید کنن اگه قانون کپی رایتی نباشه درآمد اینها خیلی کم میشه و بهشون بازدهی نداره بخوان اینهمه خرج کنند و آخرش از نظر مالی سود چندانی نداشته باشند و اگه کپی رایت نباشه اون تولید کننده بازی دیگه نمی یاد زیاد سرمایه گذاری کنه در این حوزه و همین امر هم به نظرم روی کیفیت محصولات تولید شده اثر منفی میزاره. اگه قانون کپی رایت نبود آیا شرکتهای بزرگ بازی سازی حاضر بودن اینهمه در این حوزه سرمایه گذاری کنند؟من موافق کپی رایتم باید در آینده در ایران اجرا بشه.دوست خوب من موافق یا مخاف بودن رو میشه توی نظر سنجی هم گفت.
دلایل موافق بودنت رو بگو تا دیگران هم استفاده کنن و شاید مخالفین رو تونستی متقاعد کنی.
نکنه دلیل هات قانون کپی رایت داره؟چقد باید پول بدیم بابتش؟ (شوخی)
بابت ترجمه ازت ممنونم آقای مهندس.
اما اونا به ما میگن دزد و متقلب و یک آدمی که وجدان نداره.یک آدمی که به حقوقشون تجاوز کرده.
مثل این که میگن : در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته؟
اگه کپی رایت نباشه اون تولید کننده بازی دیگه نمی یاد زیاد سرمایه گذاری کنه در این حوزه و همین امر هم به نظرم روی کیفیت محصولات تولید شده اثر منفی میزاره. اگه قانون کپی رایت نبود آیا شرکتهای بزرگ بازی سازی حاضر بودن اینهمه در این حوزه سرمایه گذاری کنند؟در حال حاضر با این حرفت موافقم و نمونش بازی های ضعیف لینوکسی هستش.در مقابل بازی های فوق العاده قوی ویندوزی و ios.
:) یکی از دلیل هام اینه که فکر میکنم این قانون به گسترش استفاده از نرم افزارهای آزاد و متن باز کمک میکنه.شاید اگه این قانون اجرا بشه تعداد افراد استفاده کننده از گنو/لینوکس و نرمافزارهای آزاد بیشتر بشه، ولی چنین استفادهای ناشی از اجباره، نه اختیار و این اجبار میتونه جامعهی نرمافزار آزاد رو هم خراب کنه
که در این بین دلایل مادی ممکنه دخیل باشه. در ضمن شرکتهای بازی سازی اینهمه خرج میکنن تا یه بازی رو فرضا تولید کنن اگه قانون کپی رایتی نباشه درآمد اینها خیلی کم میشه و بهشون بازدهی نداره بخوان اینهمه خرج کنند و آخرش از نظر مالی سود چندانی نداشته باشند و اگه کپی رایت نباشه اون تولید کننده بازی دیگه نمی یاد زیاد سرمایه گذاری کنه در این حوزه و همین امر هم به نظرم روی کیفیت محصولات تولید شده اثر منفی میزاره. اگه قانون کپی رایت نبود آیا شرکتهای بزرگ بازی سازی حاضر بودن اینهمه در این حوزه سرمایه گذاری کنند؟نه. دقیقاً برعکس! اگه قانون کپیرایت نباشه درآمد ابنها خیلی بیشتر هم میشه، چون دیگه دلّالها از این وسط برداشته میشن. یادمون نره بهترین بازی دنیا (nethack)، نخستین و تا مدّتها تنها بازیای که امیتاز کامل از گیماسپات گرفته بود (World of Goo) و خیلی بازیهای موفّق دیگه مثل Machinarium بدون وجود ناشرین و حتا در مواردی به صورت آزاد به وجود اومده و منتشر شدن
با این حال باید توجّه داشت که در مدل آزاد، علاوه بر حمایت مالی، هنرمند از حمایت قلبی مردم هم برخودار میشه، چون مردم میبینن که اون هنرمند متعلّق به خودشونه و داره برای اونها کار میکنه، نه کمپانیهای سرمایهداری که اونها رو به شکل دستههای اسکناس میبینن.
الان که شرایط آزاده یک صاحب اثر میتونه اثرش رو جز کپی راست قرار بده و هم میتونه نده اما به نظر شما که در کار نشر بودید چرا یک صاحب اثر کارش رو تحویل ناشر میده که ۵٪ سود داره براش چرا کارشو طبق گفته شما انجام نمیده که سود بیشتر کنه.مثلا در ایرانی که حق تکثیر وجود نداره.
از طریق فروشش به شرکتهایی مثل دل، اچپی، اسوز، سیستم۷۶ و…به اینا میفروشه چون دارن ازش استفاده تجاری میکنن؟
شما دوتا مبحث رو با هم اشتباه گرفتی. کپیرایت یه چیزه و قیمت چیز دیگه. خیلیچیزها هستن که کپیرایت ندارن، ولی قیمتشون زیاده (مثل ردهت)، خیلیچیزها هم هستن که کپیرایت دارن، ولی مجّانی هستن (مثل آیتونز اپل). وقتی شما کلمهی کپیرایت رو به کار میبری داری از دلّالی حرف میزنی، نه از قیمت. قدر مسلّم قبول داری که دلّالی در قرن بیست و یکم امری مذموم و نکوهیدهاست و به همین دلیل هم کپیرایت یکی از غیرانسانیترین قوانین وضع شدهاست، چون برای دلّالها جاشیه ی امن ایجاد میکنه تا بیشتر مردم بیگناه رو بچاپندپس من با
به اینا میفروشه چون دارن ازش استفاده تجاری میکنن؟بله
این شرکتا نمیتونن مثل ما رایگان دانلود کنن و رو سیستم هاشون سوار کنن؟نه دیگه! این چیزیه که من بهش میگم اوج نبوغ استالمن! اگه اونها بخوان از اوبونتو آزادانه استفاده کنن، باید محصولشون رو هم آزادانه در اختیار بقیه بذارن، ولی چون دوست ندارن این کار رو بکنن، باید هزینهی زیادی براش بپردازن.
پس من با
کپی رایت با قیمت رایگان
قیمت منهای کپی رایت
قیمت رایگان منهای کپی رایت
موافقم.
کپیرایت منهای قیمت یه دامه. خیلیها اون رو با آزاد اشتباه میگیرن، ولی حقیقت اینه که یه عدّهای در اون جلوی درک انسانها از اون رو گرفتن و اون رو با یه رنگ و لعاب قسنگی به خورد مردم میدن، غافل از این که به غیر از قضیهی قیمت فرقی با بدترین نمونههای انحصاری نداره.خب یکی دوست داره اثرش انحصاری باشه اما رایگان بده برهای مردم.کجاش ایراد داره؟مثلا انحصاری بودنش کجاش دامه؟
اثری که کپیرایت داره، فارق از قیمتش داره به حقوق شما برای استفاده از اون اثر و از اون بدتر درک عملکرد اون تجاوز میکنه. من متوجّه نمیشم چرا کسی باید برای نرمافزار رایگان کپیرایت بذاره و منبعش رو ببنده، مگر این که اون نرمافزار کاری انجام بده که صاحب اثر دوست نداشته باشه مردم متوجّه بشن (مثلاً جاسوسی کنه).آقا دانیال جواب سوال های بالا رو بگید لطفا من مطمعنم جواب خیلی ها میتونه باشه.
دقیقا شفاف سازی کنید که چه فرقی بین :بزرگترین فرق بین این دو اثر در احترامیه که به مخاطب میذاره. به طور مثال نرمافزاری که رایگانه، ولی کپیرایت داره در درجهی اوّل یا نوع منّتی بر سر کاربر میذاره و میگه سگخور بیا این رو مجانی استفاده کن، یا این که از کاربر استفاده میکنه برای رسیدن به مقاصد خودش (مثل فیسبوک). همچنین نمیذاره شما ببینی توش داره چه اتّفاقاتی میافته. رایانهی شما برای شماست و باید کارهایی بکنه که شما ازش میخوای، نه کارهایی که نویسندهی برنامه ازش میخواد. کسی حق نداره بدون اجازهی شما از رایانههی شما برای رسیدن به اهداف خودش استفاده کنه. وقتی شما کد برنامه رو نبینی نمیتونی از این که اون برنامه چه کاری میکنه و از اون مهمتر این که چهکارهایی رو نمیکنه اطّلاع پیدا کنی.
اثری با قانون کپی رایت اما رایگان با اثری بدون قانون کپی رایت و اریگان
اثری با قانون کپی رایت با قیمت ۴۹ دلار با اثری بدون قانون کپی رایت با قیمت ۴۹ دلار است؟[/b]فرق این دو در اینه که هزینهای که کاربر پرداخت میکنه به کجا میره؟ به دست کسانی که اون اثر رو تولید کردن و مستحق دریافت اون هزینه هستن یا به دست کسانی که سرمایهدار بودن و افرادی رو اجیر کردن تا براشون اثری رو بسازه؟ این بحث یه بحث اخلاقیه! مثلاً در حال حاضر کسی که فیلمی رو میسازه، حقوق اون رو به یه کمپانی پخش فیلم میفروشه. حالا اگه این فیلم یک ریال هم فروش نکنه سازندهی فیلم پولش رو گرفته و چیزی ازش کم نمیشه. اگه صد میلیارد دلار هم بفروشه یه ریال به سازنده بیشتر از قرارداد اولیه نمیرسه. این باعث این شده که امروزه این همه فیلمهای مزخرف بیاد رو پرده. اگه کسی که فیلم ضعیف میساخت، ضرر میکرد و کسی فیلمش رو نمیخرید، متوجّه میشد که دیگه نباید چنین فیلم ضعیفی بسازه و اونی هم که فیلم خیلی خوبی میساخت که همه میدیدن براش انگیزهای ایجاد می شد که باز هم فیلمهای خوب و چه بسا بهتری بسازه
توی هر سه صفحهٔ این موضوع دنبال «سلب» گشتم که بفهمم آیا کسی توجه کرده که متن نظرخواهی اشتباه املایی داره یا نه. متأسفانه هیچ کس هیچ واکنشی نشون نداده بود! ](*,)ممنون از دقت بالا.اصلاح شد.
صُلب (solb): مثل جسم صلب، یعنی جسمی که انعطافپذیر نیست. توی کتابهای مکانیک یک فصل مربوط به اجسام صلب هست.
سَلب (salb): گرفتن و محروم کردن، مثل سلب آسایش یا سلب آزادی.
عزیزم نمیدونم کی اینو یاد ملت داده که در جامعهی ما کپیرایت نیست. هست خوبش هم هست :)
بر طبق قانون، نرمافزارهای ایرانی تحت حمایت قانون کپیرایت هستند و کسی حق نداره که بدون اجازهی صاحب اثر اونها رو کپی کنه.
اصلا بذار از صدا و سیما بگم :)
یه مدتی همش مدام آهنگهای فرهاد رو پخش میکرد ولی دیگه قطع شده و پخش نمیکنه. میدونی چرا؟ چون خونوادهی آقای فرهاد از صدا و سیما بابت رعایت نکردن کپیرایت شکایت کردن.
منبع:
http://www.asriran.com/fa/news/228525/%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D9%8A%D9%85%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%AE%D8%B4%E2%80%8C-%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%B9%E2%80%8C-%D8%B4%D8%AF
فرض کنید من یک نرم افزار ساختم مثلا نرم افزار ادغام فونت.حالا میخوام از این نرم افزار درکسب درآمد کنم.یه چیزی داریم بهش میگن business model . یعنی از چه طریقی میخوایم پول در بیاریم. در صنعت نرمافزارهای آزاد و متنباز عمده درآمد از طریق فروش خدمات تامین میشه.
چطور میتونم بدون استفاده از قانون کپی رایت در ایران با این نرم افزار کسب درآمد کنم؟
فرض کنید من یک نرم افزار ساختم مثلا نرم افزار ادغام فونت.حالا میخوام از این نرم افزار درکسب درآمد کنم.
چطور میتونم بدون استفاده از قانون کپی رایت در ایران با این نرم افزار کسب درآمد کنم؟
ای کاش قبل از اینکه بپرسید کپی رایت٬ آری یا نه؟ میپرسیدید که به نظر شما یک مدینهی فاضله چه ویژگیهایی داره؟ .........ای گفتی مدینه فاضله ! یا همون اتوپیا ! واقعا می شه یه روز به جای پول ، افراد خدمات بگیرن و خدمات بدن ....
اینها در صورتی که بود که نرمافزارت رو کاملاً رایگان ارائه کنی. حالا در کنار این همه سودی که در این سیستم میکنی، میتونی اگه کسی یا شرکتی برای نصب، پشتیبانی، آموزش و… نیاز به کمک داشت باهاش قرارداد ببندی و باز هم کسب سود کنی. منتها کسب سود درست و حلال بر پایهی خدمت واقعی، نه این که انتظار داشته باشی یک بار کار کنم و تا آخر عمر ازش پول دربیارم.آقای بهزادی حرفاتون یجورایی دور از واقعیته و بیش تر رویا پردازی هستش.جسارت نکردما شاید من متوجه نشدم چی میگید.
آقای بهزادی حرفاتون یجورایی دور از واقعیته و بیش تر رویا پردازی هستش.جسارت نکردما شاید من متوجه نشدم چی میگید.
من این نرم افزار رو تولید کردم چطور میتونم این نرم افزار و بزنم به نام خودم که فردا کس دیگه ای نیاد مثلا مرکز خدمات و پشتیبانی این نرم افزار رو راه بندازه و یا از فروش اون نرم افزار سود کنه و کوفت بهم نرسه و یا اصلا خودشو صاحب اثر معرفی کنه ...
آقای بهزادی حرفاتون یجورایی دور از واقعیته و بیش تر رویا پردازی هستش.جسارت نکردما شاید من متوجه نشدم چی میگید.
من این نرم افزار رو تولید کردم چطور میتونم این نرم افزار و بزنم به نام خودم که فردا کس دیگه ای نیاد مثلا مرکز خدمات و پشتیبانی این نرم افزار رو راه بندازه و یا از فروش اون نرم افزار سود کنه و کوفت بهم نرسه و یا اصلا خودشو صاحب اثر معرفی کنه ...
اتّفاقاً این دلیلیه که میگیم تنها نرمافزار آزاده که حقوق توسعهدهنده رو حفظ میکنه و نه کپیرایت! شما وقتی نرمافزارت رو با مجوّز GPL ارائه میکنی، این یک جنبهی قانونی داره که میشه در دادگاه هم بهش ارجاع داد. اگه کسی خودش رو صاحب اثر شما معرّفی کرد پس باید تاریخ ارائهی کدش قبل از تاریخ ارائهی مد شما باشه دیگه! نرمافزارهای آزاد روی بسترهایی مثل github ، launchpad ، bitbucket و, توسعه داده میشن که از نخستین کلمهی کدی که زده شده تا آخرین تغییرات رو به صورت کامل و با تمام جزئیات نگه میداره و کسی هم نمیتونه منکرش بشه. همچنین اگه کسی بخواد اثر شما رو بفروشه، شما به عنوان کسی که صاحب امتیاز اون اصر هستین و براش پروانهای مثل CC BY-NC رو گذاشتین، میتونین ازش شکایت کنین و قانون هم ۱۰۰٪ طرف شما رو خواهد گرفت
البته قانونی که واقعا قانون گذار تعیین کرده و بهش پایبند باشه. نه قانونی که با سرمایه ۶۰۰ میلیارد دلاری یک کمپانی بزرگ به راحتی به نفع اون شرکت تغییر کنه.
اثری که کپیرایت داره، فارق از قیمتش داره به حقوق شما برای استفاده از اون اثر و از اون بدتر درک عملکرد اون تجاوز میکنه. من متوجّه نمیشم چرا کسی باید برای نرمافزار رایگان کپیرایت بذاره و منبعش رو ببنده، مگر این که اون نرمافزار کاری انجام بده که صاحب اثر دوست نداشته باشه مردم متوجّه بشن (مثلاً جاسوسی کنه).این دیگه به سازنده برمیگرده.
توی این هرکی هرکیه نرم افزاری، برای اینکه سازنده برنامه، برادریش رو ثابت کنه نیازه که کد منبع برنامه ها باز باشه.البته همه با این حرف موافق نیستن...یعنی برادری این طوری در نظرشون ثابت نمیشه (خیلی از سازنده ها هم که برادری اصلا براشون مهم نیست :دی)