این تاپیک رو زدم حالا که اول عید انتشار ubuntuایم کمی بخندیم و شادتر باشیم. من می خوام از کاربران خاطرات یا سوتیهای کامپیوتر یا اوبونتویی خودشون رو بگن. اول من شروع می کنم.
به یه شرکت کامپیوتری زنگ زدم برای یه کاری، قرار بود شماره فکس بگیرم تا درخواست خودم رو ارائه بدم. منشی گفت حتما شماره تماس خودتون رو توی فکس بنویسید. من پرسیدم چرا. گفت اگه فکس به دستمون نرسید بهتون زنگ بزنیم که دوباره برامون ارسال کنید آخه بعضی وقتها فکس ما دچار اشکال می شه.
خدا با کیا داریم زندگی می کنیم ( خودم از اونا بدترم به قول دوستی که می گفت (( همه چیزمون باید به همه چیزمون بیاد))