تا اونجایی که من میدونم خیلی از پروژههای بزرگ مثل گنوم با «تجمیع تواناییها در یک برنامهی خاص و حذف دیگر برنامههای آزاد» موافق نیستند. به طور مثال، میبینیم که پروژهی گنوم هم rhythmbox رو هوست میکنه و هم banshee، از طرف دیگه هم gedit رو هوست میکنه و هم Bijiben. طبق تجربهی من، بیشتر بدنبال «انتخاب طبیعی» هستند. پروژههای بزرگ یک نوع مکتب فلسفی خاص رو دنبال میکنن و همینجوری مدیریت نمیشن. میشه گفت مخلوطی از دموکراسی، فنسالاری، شایستهسالاری و آنارشیسم.
با این حال بنظر من همین روال طبیعی خوب هست، چون در غیر این صورت پیشرفت یک نرمافزار که وابسته به نهادهای قدرتمند (گنوم، گنو، آپاچی، KDE و ...) بود، بیشتر از سایر برنامهها میشد و برنامهنویسان سعی میکردن تا خودشون رو به اونها متصل کنن. البته این بحث مربوط به شرکتها نمیشه بیشتر مربوط به «بنیادهای نرمافزاری» میشه.