سلام
این مطلبو از
blogs.techrepublic.com ترجمه و
توی وبلاگم گذاشتم.این مطلب زیاد لینک داره لینک کردن هم تو انجمن میدونید که چطوریه دیگه
.با لینکشو میتونید
توی وبلاگم بخونید.
اشکال تو ترجمه زیاده.پس منو ببخشید!
مکینتاش از لحاظ رابط کاربری آسان از لینوکس جلوتر است،اما از خیلی از جهات دیگر از لینوکس عقب تر است.این دلایل را Jack Wallen از نویسندگان سایت techrepublic.com نوشته است که لینوکس را از redhat 4.2 شروع کرده است.(پروفایل او را می توانید در اینجا ببینید.البته باید عضو باشید.) ببینیم چرا او می گوید لینوکس در همه چیز از انعطاف پذیری تا قیمت از مک بهتر است:
1-انعطاف پذیری:اگر از مک استفاده کرده باشید میدانید که هرچند رابط کاربری مناسبی دارد اما خیلی انعطاف پذیر نیست.از این نظر مک شباهت زیادی به ویندوز دارد:شما آن چیزی را که میخواهید دریافت میکنید اما کارهای زیادی نمیتوانید با آن انجام دهید.اگر شما از طرحبندی دسکتاپ خوشتان نمیآید،میتوانید Dock را به سمت دیگری ببرید.میتوانید آن را کوچکتر کنید،یا آن را در حالت Auto-hide قرار دهید.شما میتوانید برنامههای Third-party و تم به دسکتاپتان اضافه کنید.برای مثال شما میخواهید فقط Dock را روی دسکتاپتان داشته باشید(با انجام کارهای taskbar)شما قادر به این کار نیستید.چون taskbar جزیی از مک است،همانند صفحه مرگ در ویندوز 95.
اما لینوکس داستانی متفاوت دارد.شما taskbar را نمی خواهید اما ویژگیهایش را دوست دارید؟مشکلی نیست!هر ویژگیای را که میخواهید به هر taskbar یا panelی که می خواهید، اضافه کنید.لینوکس به بهترین شکل تنظیمات شما را می گیرد. و اگر باز هم از آن خوشتان نیامد،یک دسکتاپ و یا Window Manager جدید که دوست دارید نصب کنید.
2-متن باز:یکی از بزرگترین مواردی که کاربران لینوکس و مک بر سر آن بحث می کنند، مجوز است.اپل از هسته BSD برای ساخت هسته خودش(Darwin)استفاده کرد که آن را تحت مجوز Apple Public Source License (که مورد قبول بنیاد نرمافزار آزاد( Free Software Foundation)بود،منتشر کرد و و سپس در آن مالکیت نرم افزار، برای ساخت مک گنجاند.در یک نگاه،اپل OpenDarwin را ساخت،وقتی که همکاری های دوجانبه ای بین اپل و اجتماع Opensource بود.آن پروژه تا چهار سال قبل از اینکه اپل آن را خراب کند به طول انجامید.دلیل این کار این بود که تلاش های اپل برای ساخت سیستم عامل متن باز Darwin به شکست انجامیده بود.در سال 2007 ،PureDarwin در جهت توسعه و ادامه OpenDarwin ساخته شد،PureDarwin راه درازی را طی کرد و حتی می توانست مدیریت پنجره های تحت لینوکس (مانند Enlightenment) اجرا شود و در صدر آن مک،هر چند،هنوز شدیدا به یکدیگر قفل شده اند و نتوانست با صداقت و آزاد اندیشی لینوکس رقابت کند.
3-خط فرماناگر چه اکثر کابران مک از آن اکراه دارند(می گویند آنها به خط فرمان احتیاجی ندارند)،اما کاربران حرفه ای می دانند که خط فرمان برای وظایف مدیریتی بسیار حیاتی است.در این مورد،مک،از لینوکس عقب تر است.با لینوکس شما می توانید به راحتی هر آنجه را که می خواهید با خط فرمان انجام دهید.اما با مک؟مطمئن باشید شما با مک مجموعه خوب اما کوچکی از ابزار های خط فرمان را در اختیار دارید اما برای قدرت مدیریت،این اصلا کافی نیست.این یکی از ویژگی های مک است که من به راحتی نمی توانم با آن کنار بیایم.چرا اپل نمی خواهد که بسته coreutils به مک بیاید؟پروژه های کامپایل coreutils برای استفاده از آن در مک هست اما این که به صورت پیش فرض در مک باشد معقول تر است.
بسته coreutils یک ابزار وسیع است که تقریبا شامل همه فرمان هایی که شما نیاز دارید،می باشد.مک می خواهد از ابزاری به غیر از coreutils استفاده کند اما آن باید از بسته coreutils قویتر باشد.در مورد نصب از خط فرمان، در مورد امنیت خط فرمان، در مورد شروع و پایان دادن سرویس ها از خط فرمان، چگونه؟
4-نیازهای سخت افزاری:من دو تا مک نصب شده در منزل دارم.یکی از آنها بر روی iBook قدیمی با 800MHz و 512 MB رم.این کامپیوتر با مک که روی آن نصب است، بسیار کند است.اما با Yellow Dog بسیار سریع است.با همان سخت افزار ولی با سیستم عاملی متفاوت.مک دیگر روی G4 با پردازنده 1.2 و 1 GB رم.یک سیستم مشابه دیگر با پردازنده اینتل دارم که اوبونتو 8.10 روی آن نصب است.این سیستم از نظر عملکرد قابل مقایسه نیست.این سیستم در همه مراحل از بوت تا اجرای نرم افزار سریع تر است.حداقل سخت افزار لازم برای مک و اوبونتو را ببینید:
مک : 876 MHz یا سریعتر،512 MB رم و 9 GB فضا روی دیسک
اوبونتو : 700 MHz x86 پردازنده ، 384 MB رم ، 8 GB فضا روی دیسک
مشخص است که لینوکس می تواند بر روی کامپیوتر های با توان کمتر نیز نصب شود .و اوبونتو 8.10 از این لحاظ بهترین توزیع لینوکس نیست.مندریوا (Mandriva) حتی سخت افزاری پایین تر از این نیاز دارد.( ANY CPU و 256 MB رم)
در جایی دیدم که بر اساس تست هایی ادعا شده بود که بازده مک از اوبونتو 8.10 بیشتر است .اما در نتایجی که دنیا وجود دارد بر خلاف این ادعا است.من یک تست با iBook G4 1.2 و اوبونتو 8.10 روی پردازنده 1.2 اجرا کردم.هر دو سیستم 512 MB رم داشتند.در کامپیوتری که اوبونتو نصب بود (با مدیریت پنجره Enlightenment) من توانستم قبل از این که سیستم شروع به bog down کند ، برنامه های زیر را اجرا کنم:
Firefox, OpenOffice Writer, OpenOffice Calc, OpenOffice Impress, Scribus, Gimp, Amarok, GnuCash, Thunderbird, Basket, Audacity, Gqview, و aterm
اما مک متفاوت بود.با اجرای OpenOffice, Firefox, Thunderbird, و iTunes سیستم کند شد.این عملکرد بسیار پایینی است.یک مک با 14 برنامه اجرا شده و یکی با 5 برنامه کند شود.شما را نمی دانم اما من توانایی اجرای 14 برنامه را ترجیح می دهم.
5-امنیت:در بیشتر رقابتهای اخیر کنفرانس امنیتی “Pwn 2 Own” هم مک و هم ویندوز ویستا هک شدند اما لینوکس خیر.من با تجربه بیش از 10 سال کار کردن با لینوکس صریحا می گویم که من هرگز کامپیوتر دسکتاپ و یا سرور خود را به خطر نمی اندازم.البته این بدین معنا نیست که مک نا امن است، اما لینوکس از لحاظ امنیت مجهز تر است.چگونه؟با ابزار ها!با ابزار هایی نظیر iptables, fwbuilder, و SELinux لینوکس از چند راه و چند جهت ایمن می شود.شما یک هسته یکسان را به کار می برید اما به آن هسته ابزار هایی اضافه می کنید که امنیت را بالا می برند. و شما می توانید ببینید که چطور لینوکس از لحاظ امنیت از مک سرتر است.
6-قابلیت جا به جایی:یکی دیگر از ویژگی هایی که لینوکس به خاطر آن در میان سیستم عامل ها می درخشد،قابلیت جا به جایی از یک سخت افزار به سخت افزار دیگر است.لینوکس زیرکانه می تواند در سخت افزار جدید مستقر شود.من هارد درایوم را به طور کامل جدا و به سیستم دیگری منتقل کردم.معماری دو سیستم یکی بود.(یعنی من از x86 به x86_64 منتقل نکردم.)لینوکس به طور مشابه در آن سیستم کار کرد.از طرف دیگر مک،در سیستمی که نصب است، قفل است!همچنین با لینوکس ،شما می توانید هر دایرکتوری ای را که خواستید منتقل کنید و این برای دایرکتوری /home به خوبی کار می کند.قابلیت جا به جایی /home شما از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر ساخت سیستم ها را راحت می کند.
7-قیمت:این برای بسیاری از افراد مهم است.شما قیمت های سیستم عامل ها را دارید.لینوکس رایگان است.مک در حال حاضر به قیمت 129 دلار به فروش می رسد.در کنار بهای سخت افزارش.ارزانترین مک بوکی که شما می توانید خریداری کنید 999 دلار است.شما می توانید لپ تاپی که لینوکس روی آن نصب است را با قیمت 399 دلار خریداری کنید.به اینها هزینه نرم افزار هایی را که نیاز دارید را هم اضافه کنید.و شما با صورتحسابی آن چنانی مواجهید.اما لینوکس؟شما می توانید یک سیستم اداری با لینوکس تهیه کنید که همه کارهای شما را می تواند انجام دهد.آن هم با بهایی که تنها برای سخت افزار پرداخته اید.اما مک؟ نه آنقدر .بنابراین اگر شما به قیمت ها نگاه کنید( با این اوضاع اقتصادی چه کسی به قیمت ها نگاه نمی کند؟!)،لینوکس بهترین راه است.
8-نرم افزار های در دسترس:شاید غافلگیر شوید اگر بدانید که نرم افزارهای در دسترس لینوکس از مک بیشتر است.در یک تست غیرعلمی من جستجویی برای لینوکس و مک در freshmeat.net (سایت نرم افزارهای cross-platform) انجام دادم.ارقام آن به صورت زیر است:
لینوکس 11781 و مک 1477 مورد.شاید کسی بگوید که این این جستجو عادلانه نیست چون freshmeat.net یک منبع برای نرم افزارهای متن باز است و گرایش آن به همین سمت است.به خاطر همین اجازه دهید گوگل را امتحان کنیم.برای OS X Software و Linux Software.نتایج:مک: 19100000 و لینوکس: 45700000.
یکی از چیزهایی که لینوکس را از همه سیستم عامل های دیگر جدا می کند این است که برای انجام هر کاری در لینوکس چندین نرم افزار وجود دارد.اجازه دهید واژه پردازی را مثال بزنیم.برای مک شما به طور عمده Microsoft Office و OpenOffice در اختیار دارید.و نرم افزار های دیگر مانند Bean، Nisus، Mellel، و NeoOffice.با لینوکس به طور عمده OpenOffice و نرم افزارهای دیگر مانند Textmaker، Abiword، Hangul، EZ، Kwrite، gedit، nano، vi، emacs، Flwriter، Ted، Siag Office، LaTeX، EditPad Proو… را در اختیار دارید.البته شما می توانید با Fink نرم افزار های لینوکس را در مک نصب کنید.اما این راه حل خوبی نیست چرا که نرم افزارهایی که بدین صورت نصب می شوند معمولا مستعد کرش کردن(بسته شدن ناگهانی) هستند و یا اینکه اصلا شاید کار نکند.
9-نه خیلی ساده:سعی کردم عبارتی متضاد با “خیلی ساده” بیاورم.یکی از چیزهایی که اپل خیلی خوب آن را در مک انجام داده است،رابط کاربری آسان است و اینکه در مک انجام همه کارها برای همه آسان است.اما کسانی هستند که نمی خواهند تجربه ای آسان شده داشته باشند.با لینوکس، شما می توانید یک دسکتاپ در هر سطحی داشته باشید.می توانید تجربه ای ساده مانند مک با هر کدام از دسکتاپ های Gnome یا KDE داشته باشید.و یا می توانید در طرف مقابل خط فرمان را به عنوان دسکتاپ خود برگزینید.و یا می توانید هر چیزی بین این دو را تجربه کنید.با مک، بسیاری از کابران حرفه ای محدودیت دارند.اما در لینوکس دست کاربر باز است.وقتی که شما از دسکتاپ اپل استفاده می کنید، مک کنترل می کند.اما وقتی از دسکتاپ لینوکس استفاده می کند، شما کنترل می کنید.
10-کارایی صفحه کلید:یکی از بزرگترین چیزهایی که من را در مک آزار می دهد، کارکرد کلید Delete است.شما باید fn + Delete را فشار دهید تا Delete آنطور که باید، کار کند.این یک تمرین خوب با مک است.و برای برنامه نویسان hard-core مانند یک سالاد خوش طعم است!و این فقط مربوط به Delete نمی شود.کلید End هم آنطور که از آن انتظار دارید، نیست.برای اینکه به آخر یک خط بروید، باید کلید fn را به End اضافه کنید(بنابراین fn+End شمابه آخر خط می روید).مورد دیگر دکمه های ماوس است.اکثریت مردم ماوس دو کلیدی را دوست دارند.با لینوکس عملا می توانید از ماوس سه کلیدی استفاده کنید.با این سه کلید ماوس شمامی توانید copy و paste های ساده را انجام دهید(با کلید چپ highlight کنید و با کلید وسط paste کنید.صفحه کلید در لینوکس کارایی بیشتری از صفحه کلید در مک دارد.
سایر موارد؟
اینها 10 دلیل ساده برتری لینوکس بر مک بود.شما دلایل دیگری هم می دانید؟اجازه دهید تا ما هم بدانیم
منبع رو اول نوشتم!