انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید

نویسنده موضوع: مشاعـــــــــــــــــره  (دفعات بازدید: 179228 بار)

0 کاربر و 4 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #405 : 18 بهمن 1388، 04:01 ب‌ظ »
تنهایی و تاریکی ,  اغاز کدورتهاست
خوش , وقت سحر خیزان , وان صبح و صفا دریا
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین abdozzahra

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 346
  • جنسیت : پسر
  • شهید عماد مغنیه-استاد آموزش عملیات استشهادی
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #406 : 18 بهمن 1388، 05:06 ب‌ظ »
الا مسها که در گرد و غبارید---------------------------به اکسیر ولایت دل سپارید
طلا آنگه طلای ناب گردد--------------------------------که در حرم ولایت آب گردد
ولایت چیست؟در خون غوطه خوردن------------------کلید سینه بر مولا سپردن
آغاز علم آن است که بفهمی(تاکید میکنم بفهمی!) خدا مخلوق دیگه هم غیر از تو داره! با سلیقه های دیگه. و  آغاز ادب نیز آن است که به نظرات بقیه مخلوقات احترام بذاری

در این دو حالت علم و ادب با هم خوب است

شما مجاز به استفاده از آواتاری نیستید که نذاره شب بچه مردم بخوابه

آفلاین سعید رسولی

  • ilius, saeedgnu
  • عضو کاربران ایرانی اوبونتو
  • *
  • ارسال: 1543
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #407 : 18 بهمن 1388، 05:53 ب‌ظ »
نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد‬               که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد‬

آفلاین mahdisama

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 344
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #408 : 18 بهمن 1388، 09:56 ب‌ظ »
در دست تو من  گرچه  چو  کبکی که  اسیرم

ای    باز    شکاری    مکن   آن    کار   بمیرم

آفلاین Zartosht

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1437
  • جنسیت : پسر
  • جاوید ایران باستان و اندیشه پاک زرتشت
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #409 : 18 بهمن 1388، 10:39 ب‌ظ »
مقدس شد ولایت از چه رو؟ من آن نمی دانم
پیمبر شد خدا شد با چه رو؟ من آن نمی دانم
عصای موسوی خواهد که فرعون را بخشکاند
چگونه شد چنین شد قدر او؟ من آن نمی دانم
خداحافظی همیشگی من از انجمن اوبونتو ایران با امید پیروزی برای همه دوستان
-------
ما از تبار کوروش و فرزند جمشیدیم / پیروز بی برده ، بت نپرستیدیم

آفلاین SAM1

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 382
  • جنسیت : پسر
  • LONG LIVE FREEDOM
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #410 : 18 بهمن 1388، 11:10 ب‌ظ »
مـوج سبزيم و خروش از پي بيداد كنيم
بغـض اين حنجره را يكسره فريــــاد كنيم
چونكه ضحاك كمر بسته به خون خواري ما
پرچم كـــاوه بگيـريم و از او يـــــاد كنيم
!!

م بدید  :D
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند، به پای هرزه علفهای باغ کال پرست

وطنم

آفلاین mahdisama

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 344
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #411 : 18 بهمن 1388، 11:56 ب‌ظ »
مفلسی کردم  برش  او مفلسان را خوار داشت

حیرت از  ما  کی  بود  یار  از گدایان  عار  داشت

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #412 : 19 بهمن 1388، 12:24 ق‌ظ »
 تا هیچ منتظر نگذاریم مرگ را
ما رخت خویش بسته مهیا نشسته ایم

یک دم ز موج حادثه ایمن نبوده ایم
چون ساحلیم و بر لب دریا نشسته ایم
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین mahdisama

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 344
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #413 : 19 بهمن 1388، 12:34 ق‌ظ »
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من
اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
ا ین بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من
گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان

آفلاین moshen212

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 344
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #414 : 19 بهمن 1388، 01:30 ق‌ظ »
سلام

نگاه کن ببین چگونه راه را
رها بدست بادها سپرده اند
ببین چراغ را نهان به زیر
شال های سبزشان که برده اند
اگر نسیمی آید و غبار فتنه را
کمی رقیق تر کند ببین
چگونه پلک را فشرده و
بدست های خود ره صدا گرفته اند
ببین برادرم ببین چگونه
دور می شوند و نعره شان بلندتر
نگاه کن که چشم های گرگ ها
که برق می زند برایشان براق تر
ببین که زوزه های گرگ را
برادرم ببین سیاهی سترگ را


د بده
« آخرین ویرایش: 19 بهمن 1388، 03:01 ق‌ظ توسط ROSHA »

آفلاین SAM1

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 382
  • جنسیت : پسر
  • LONG LIVE FREEDOM
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #415 : 19 بهمن 1388، 01:41 ق‌ظ »
شعر نو قبول نیست!  :D

گوشم به زنگ است ،زنگ دبستان
شمع کتاب و جمع رفیقان

ر مثل راه است ه مثل همراه
س مثل سبز است ب مثل باران

گفتند ساکت، ساکت نگشتیم
ف چون فداکار، د همچو دهقان

درس شما را باور نکردیم
ق مثل قصه ،چ مثل چوپان

اَ مثل اشک و آ مثل آه است
اِ چون اوین و ای مثل ایران

ش مثل شلاق، مثل شکنجه
خ مثل خون است توی خیابان

واوِ ونک بود، ظایِ ظفر بود
ف یِ فلسطین ، کافِ کریمخان

ب همچو باتوم ، گ چون گلوله
ت چون تجاوز بر نام انسان
رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند، به پای هرزه علفهای باغ کال پرست

وطنم

آفلاین Roozbeh Shafiee

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 1260
  • جنسیت : پسر
  • Be Free
    • Roozbeh Shafiee Personal Home Page
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #416 : 19 بهمن 1388، 03:03 ق‌ظ »
کل کل سیاسی توی پست ها هیچی !
ولی دفتر شعر رو تبدیل به آلبوم عکس نکنید ! :-X
Cloud Infrastructure and Virtualization Architect

Roozbeh Shafiee Home Page : http://RoozbehShafiee.Com

آفلاین سعید رسولی

  • ilius, saeedgnu
  • عضو کاربران ایرانی اوبونتو
  • *
  • ارسال: 1543
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #417 : 19 بهمن 1388، 05:30 ق‌ظ »
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار‬        که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم‬
نشان موی میانش که دل در او بستم‬        ز من مپرس که خود در میان نمیبینم‬

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19716
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #418 : 19 بهمن 1388، 07:36 ق‌ظ »
نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار‬        که در مشایخ شهر این نشان نمیبینم‬
نشان موی میانش که دل در او بستم‬        ز من مپرس که خود در میان نمیبینم‬
می درخشد مهتاب / می تراود شب تاب
نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این حفته ی چند / خواب در چشم ترم می شکند
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین abdozzahra

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 346
  • جنسیت : پسر
  • شهید عماد مغنیه-استاد آموزش عملیات استشهادی
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #419 : 19 بهمن 1388، 08:54 ق‌ظ »
دل بر سر زلف پسر فاطمه بستیم-----------------از غیر گسستیم توکلت علی الله
آغاز علم آن است که بفهمی(تاکید میکنم بفهمی!) خدا مخلوق دیگه هم غیر از تو داره! با سلیقه های دیگه. و  آغاز ادب نیز آن است که به نظرات بقیه مخلوقات احترام بذاری

در این دو حالت علم و ادب با هم خوب است

شما مجاز به استفاده از آواتاری نیستید که نذاره شب بچه مردم بخوابه