شعر نو قبول نیست!
گوشم به زنگ است ،زنگ دبستان
شمع کتاب و جمع رفیقان
ر مثل راه است ه مثل همراه
س مثل سبز است ب مثل باران
گفتند ساکت، ساکت نگشتیم
ف چون فداکار، د همچو دهقان
درس شما را باور نکردیم
ق مثل قصه ،چ مثل چوپان
اَ مثل اشک و آ مثل آه است
اِ چون اوین و ای مثل ایران
ش مثل شلاق، مثل شکنجه
خ مثل خون است توی خیابان
واوِ ونک بود، ظایِ ظفر بود
ف یِ فلسطین ، کافِ کریمخان
ب همچو باتوم ، گ چون گلوله
ت چون تجاوز بر نام انسان