سخن یکی از استادهامون (تقریبا لفظ به لفظ، از روی صدای ظبط شده پیاده کردم):
... چقدر وقت رفت؟ (درحال بازکردن لپتاپ)، خب، (با فاصله) خب بچه ها، بله (یک sticky note روی دسکتاپ استاد دیده میشه که متنش یادم نیست، در این مورد بود که سر کلاس در مورد لینوکس بحث بشه)، کامپیوترها ساخته شدن که لازم نباشه دیگه چیزی رو به یاد بیارم و همین طور آقای ...، درسته؟ (خنده بچه ها - اشاره به فراموشی آقای ... برای آوردن پروژکتور قبل از شروع کلاس) خب، وقت داره میره ولی چندتا چیز رو باید بگم، چند جلسه گذشته، کلاس که تموم شده، تقریبا هر جلسه این طور بوده، چند نفری تون اومدید سوال کردید سیستم عامل روی لپتاپم چیه. (این وسط حرفهای همکلاسیها و استاد رو فاکتور میگرم تا برسیم به) این فیلم رو ببنیدید (بعد از تماشای یک فیلم ۱۵ دقیقه ای با صدای انگلیسی از محیط دسکتاپهای لینوکس)، خب، از چهره هاتون دو تا نتیجه می شه گرفت. یا انگلیسی نمی دونید یا به توضیحات بعدیم نیاز دارید. به همه اینا، دیدید که فیلم پارت پارت بود، هر پارت فیلم یک لینوکس بود. دارید به ویندوز فکر میکنید؟ ویندوزِ لینوکس احتمالا؟ (یکی از بچه ها دستش رو میگره بالا که چیزی بگه؛ اون بچه من بودم!) اونهایی که تو این کلاس می دونند لینوکس ویندوز نیست، چند دقیقه ای دندون روی جگر بذارید. لینوکس یا شاید بعدا بشنوید G N U (در حال نوشتن روی تخته). خب، گنو خونده میشه. لینوکس ویندوز نیست، این اولین نکته. در واقع مهمترین نکته. (استاد به ساعتش نگاه میکنه) وقت داره میره، پس همینم باشه آخرین نکته. در مورد اینکه لینوکس چیه، جلسه های قبل در مورد ویکیپدیا بتون گفتم. خب، (مکث) چند نفر توی این کلاس تا امروز اکانت ویکیپدیا ساختید؟ بذار بیبنیم! (مکث) خب، دو تا نتیجه میشه گرفت. یا خجالت میکشید دستتون رو بالا بگیرید. اگر این باشه جای تاسفش بیشتره. (در حال انتظار) خب، بله، بعد از دو جلسه که ویکیپدیا داشتیم. ناامیدکننده است. در واقع از وقت کلاس بوده، نه واقعا نامید اکننده است. (مکث طولانی) خب برگردیم به درس. (رو به من) شما، الان می تونی جگرت رو آزاد کنی (خنده کلاس)، خب، برگردیم به مرور جلسه قبل، بحث توابع انتگرالی...