انجمنهای فارسی اوبونتو
کمک و پشتیبانی => میزکارهای گنو/لینوکس => نویسنده: آرش گودرزی در 02 اردیبهشت 1397، 06:49 بظ
-
سلام.
سبک ترین میزکارهای لینوکس که در عین سادگی زیبایی هم داشته باشند کدامند؟ لزوما زیبایی به معنای زرق و برق فراوان نیست.
به نظر شما میزکار Pantheon از لحاظ مصرف منابع سیستم و باطری چطوره؟
متشکرم.
-
سبک ترین میزکارهای لینوکس که در عین سادگی زیبایی هم داشته باشند کدامند؟
برای میزکار، من xfce رو پیشنهاد میدم.
اگر مدیرپنجره سبک و انعطاف پذیر هم میخواین؛ i3wm و dwm گزینه های خوبی هستن. :D
-
سلام.
سبک ترین میزکارهای لینوکس که در عین سادگی زیبایی هم داشته باشند کدامند؟ .
به نظر شما میزکار Pantheon از لحاظ مصرف منابع سیستم و باطری چطوره؟
متشکرم.
همم! بحث گستردهای هست، بستگی داره ببینی چقدر توانایی داری (برای امثال xmonad)، سلیقهات چطوریه، وضعیت منابع سیستمت و غیره، ولی به صورت کلی سبکترین میزکارها میشن XFCE و LXDE و LXQT و امثالش، در این دوره زمونه دیگه هر کسی تقریبا منابع کافی برای استفاده از گنوم شل و KDE و غیره را داره، مگه اینکه دلیل خاصی داشته باشه بخواهید از چیزی غیر از اینا استفاده کنید، مثل سلیقه یا مثلا برای خودم KDE کلا مشکل داره، با هر کلیک راست یه بار کرش میکرد :)))
به صورت کلی سینامون به نظرم بهترین میزکاری بود که این چندساله داشتم، از ویندوز منیجرها هم i3wm عالیه، هم سبکه و هم سریع، لزوما هم قرار نیست روش یه عالمه ابزار متنی داشته باشی، میتونی از ابزارهای گرافیکی هم استفاده کنی.
لزوما زیبایی به معنای زرق و برق فراوان نیست
نداره ولی خوشگله :)
(http://s9.picofile.com/file/8324354118/Dshot_2018_04_20_18_24_34.png)
-
به نظر شما میزکار Pantheon از لحاظ مصرف منابع سیستم و باطری چطوره؟
ظاهر زیبایی داره اما امکانات کمی داره.
سبک ترین میزکارهای لینوکس که در عین سادگی زیبایی هم داشته باشند کدامند؟ لزوما زیبایی به معنای زرق و برق فراوان نیست.
xfce گزینه سبک و قابلیت شخصی سازی هست. gnome-shell زمانی خوب بود اما الان نه، مصرف رم و cpu زیاد و امکانات محدود.
به نظرم در حال حاظر بهترین نمره رو میشه با kde داد، مصرف منابع مثل قبل نیست، حدود ۴۵۰ مگ رم میگیره و اگه cpu دیگه خیلی ضعیف نباشه مشکلی نداری (cpu کامپیوتر من سلرون نسل ۳ هست و اصلا احساس کندی نمیکنم) و در عوض امکاناتی و قابلیت شخصی سازی که با kde بهش میرسی هیچ جای دیگه نیست، البته برای اولین بار تنظیماتش کمی گیج کنندست.
-
در بین میزکارهای سبک-وزن XFCE بهترین است، و به دلیل بیشترین استفاده به عنوان میزکار سبک-وزن، توزیع دبیان برای رسانه های نصب CD خودش به صورت پیش فرض از XFCE استفاده میکنه، تعداد زیادی توزیع دیگر هم همین کار را میکنند.
-
غیر از گنوم، باقی میزکارها سبک هستن. دستِ کم در حال حاضر که اینطور هستن. در گذشته میزکارهای سبک کمتر بودن!
همین KDE قبلاً سنگین بود ولی الآن سبکتره (البته در کل برای من سبک بوده حتی روی کامپیوتر عهد بوقی خودم!)
در حال حاضر دیگه سبکی و سنگینی مطرح نیست. الآن باید به میزان امکاناتی که در اختیار کاربر میذارن توجه کنیم.
از اونجایی که نیازهای هر شخص با دیگری فرق میکنه، پس هرکسی هم ممکنه یکی از این میزکارها رو انتخاب کنه. یا حتی مدیرپنجرهها رو.
در این راه هم هیچکس نمیتونه بگه کدومشون خوبه یا کدومشون بده. چون داره براساس نیازی که خودش داشته صحبت میکنه!
بهترین راه اینه که شما چند توزیع با میزکارها یا مدیرپنجرههای مختلف رو بارگیری و اجرا کنی تا ببینی کدوم یکی بهدردت میخوره. همون رو استفاده کنی.
-
از راهنمایی و نظرات همه دوستان متشکرم.
نداره ولی خوشگله :)
(http://s9.picofile.com/file/8324354118/Dshot_2018_04_20_18_24_34.png)
این میزکار کدومه؟
گنوم شل مثل اینکه سنگین ترین میزکاره البته حق باشما عزیزان هست و الان دیگه سبکی و سنگینی به اون صورت نباید ملاک باشه مخصوصا با امکانات سخت افزاری امروزه.
بهترین راه اینه که شما چند توزیع با میزکارها یا مدیرپنجرههای مختلف رو بارگیری و اجرا کنی تا ببینی کدوم یکی بهدردت میخوره. همون رو استفاده کنی.
آره فکر کنم باید همین کار رو بکنم. KDE Plasma و یکی دیگه از میزکارها سبک تر مثل xfce رو فعلا امتحان می کنم.
برای میزکار، من xfce رو پیشنهاد میدم.
اگر مدیرپنجره سبک و انعطاف پذیر هم میخواین؛ i3wm و dwm گزینه های خوبی هستن. :D
در بین میزکارهای سبک-وزن XFCE بهترین است، و به دلیل بیشترین استفاده به عنوان میزکار سبک-وزن، توزیع دبیان برای رسانه های نصب CD خودش به صورت پیش فرض از XFCE استفاده میکنه، تعداد زیادی توزیع دیگر هم همین کار را میکنند.
متشکرم امتحانشون می کنم.
ظاهر زیبایی داره اما امکانات کمی داره.
توی یک ویدیو اموزشی دیدم pantheon نصب بود در عین سادگی زیبایی خاصی هم داره اما خب اگر امکاناتش کمه پس هیچی دیگه.
-
برای انتخاب DE/WM در صورتی که توسعهدهندهٔ اونها نیستی، بهتره بری سراغ DE/WMیی که امتحان خودش رو توی این سالها پس داده. بعضی میزکارها قدمتشون بالای ۲۰ سال هست! مثل گنوم و KDE.
هرچی قدمت بالاتر باشه، خب خطا و حفرهٔ نرمافزاری و ناپایداری کمتری هم داره. Pantheon یه میزکار برپایهٔ گنوم ولی نوپاست که با توزیع Elementary منتشر شده. ولی امثال Xfce و گنوم و KDE و ... قدمت بیشتری دارن، حتی کاربر بیشتری دارن که باعث میشه مشکلاتشون سریعتر رفع بشه یا به نیازهای بیشتری پاسخ بدن.
-
این میزکار کدومه؟
ویندوز منیجر i3wm هست.
-
طبق آمار و مستندات موجود و نظرات و تجربیات کاربران در جاهای مختلف و همینطور تجربه شخصی خودم، میزکار KDE همیشه از گنوم سنگین تر بوده، این سنگینی از لحاظ مصرف رم بین 100 تا 200 مگابایت هستش، از لحاظ مصرف CPU را نمیدونم، حالا اگر یک کاربری سخت افزارش با گنوم شل مشکل داشته به دلیل یک باگ یا پیکربندی نامناسب نمیتونه خلاف این ادعا کنه.
===
یه نکته بسیار مهم در مورد انتخاب میزکارهای سبک-وزن بگم، میزکارهای سبک-وزن معمولا اپلیکیشن های کمی دارند که خیلی کارآمد نیستند، لذا شما مجبورید از اپلیکیشن های مستقل از دسکتاپ، یا اپلیکیشن های میزکارهای بزرگ (گنوم/KDE) استفاده کنید، مثلا خود من از میزکار XFCE استفاده میکنم فقط بخاطر مصرف رم پایین میزکار، قابلیت های شخصی سازی بسیار خوب، پلاگ-این های پنل خوب و قابل پیکربندی توسط رابط کاربر گرافیکی، ولی، از هیچ اپلیکیشن XFCE استفاده نمیکنم، و از اپلیکیشن های گنوم استفاده میکنم، گنوم و XFCE هر دو مبتنی بر GTK هستند و در کتابخانه ها و ابزارهای ساخت با هم مشترک هستند، ولی KDE این اشتراک را نداره، اگر میخواید از اپلیکیشن های KDE استفاده کنید لازمه از میزکاری (سبک-وزن یا سنگین-وزن) استفاده کنید که با KDE و Qt دوست و همکار باشه، مثلا LXQT
ترکیبش اینطوری میشه:
* XFCE + اپلیکیشن های گنوم
* LXQT + اپلیکیشن های KDE
ترکیب XFCE با KDE اصلا خوب نمیشه، هزینش زیاده: بسته های بسیار زیاد، تداخل نرم افزاری
توصیه من به شما و کاربران مشابه استفاده از XFCE به عنوان میزکار به همراه انتخاب گزینشی از اپلیکیشن های مستقل و گنوم است.
-
طبق آمار و مستندات موجود و نظرات و تجربیات کاربران در جاهای مختلف و همینطور تجربه شخصی خودم، میزکار KDE همیشه از گنوم سنگین تر بوده، این سنگینی از لحاظ مصرف رم بین 100 تا 200 مگابایت هستش، از لحاظ مصرف CPU را نمیدونم، حالا اگر یک کاربری سخت افزارش با گنوم شل مشکل داشته به دلیل یک باگ یا پیکربندی نامناسب نمیتونه خلاف این ادعا کنه.
این اصلاعات قدیمی هستن، بعد از kde plasma 5 وضع عوض شده، gnome shell 3.26 حدود 850 مگ رم میگیره و plasma حدود 450 مگ
-
این اصلاعات قدیمی هستن، بعد از kde plasma 5 وضع عوض شده، gnome shell 3.26 حدود 850 مگ رم میگیره و plasma حدود 450 مگ
والا مصرف رم بستگی زیادی به خود توزیع داره و همچنین 32-بیت یا 64-بیت بودن سیستم، در تاپیک زیر یه اشاراتی به این مسئله شده:
https://forum.ubuntu-ir.org/index.php/topic,147461.0.html
گنوم شل از نسخه 3.26 به بعد تا الان دارای یک نشست حافظه بسیار بزرگ هستش که باعث شده مصرف رم سیستم چشمگیر باشه، تو وب سایت ها هر هفته حداقل یک خبر راجع بهش هست، امروز یک خبر منتشر شد که این باگ در نسخه تحت توسعه گنوم حل شده و حالا دارند روی backport اون به نسخه های دارای مشکل کار میکنند.
-
گنوم شل از نسخه 3.26 به بعد تا الان دارای یک نشست حافظه بسیار بزرگ هستش که باعث شده مصرف رم سیستم چشمگیر باشه، تو وب سایت ها هر هفته حداقل یک خبر راجع بهش هست، امروز یک خبر منتشر شد که این باگ در نسخه تحت توسعه گنوم حل شده و حالا دارند روی backport اون به نسخه های دارای مشکل کار میکنند.
بله در جریانم، یکی از دلایلی که باعث شد بعد از چند سال از گنوم شل جدا بشم همین باگ هم باعث شد، پست شما رو هم قبلا مطالعه کرده بودم.
البته این باگ هست و رفع میشه و اما تصمیمات عجیب و غریب مثل حذف system tray و هماهنگ نبودن کامل با wayland و خیلی چیزای دیگه
kde plasma5 روی آرچ با دریایی از امکانات 450 مگ رم میگیره.
متاسفانه گنوم شل دیگه به خوبی قدیم نیست.
-
متاسفانه گنوم شل دیگه به خوبی قدیم نیست.
درسته. البته KDE جدید هم به خاطر اینکه هی در حال توسعهس، هنوز خیلی جاها دست آدم رو میذاره توی پوست گردو!
یه زمانی از بس من درگیر این ناز کشیدن گنوم و KDE و ... بودم که دیگه اعصابم خورد شد کلاً بوسیدمشون گذاشتم کنار!
و الآن هم باورت میشه اصلاً نمیتونم تحملشون کنم؟ یعنی هیچکدومشون رو! حتی همین i3 هم دیگه جوابگو نیست. میخوام برم دنبال نشست Emacs که با خودِ Emacs هم هماهنگه. البته هنوز چیز زیادی از نشستش نمیدونم. یعنی وقت نمیکنم. همین ایمکس رو که زاییدم، بزرگش کنم، بقیهش بماند ;D
-
متاسفانه گنوم شل دیگه به خوبی قدیم نیست.
درسته. البته KDE جدید هم به خاطر اینکه هی در حال توسعهس، هنوز خیلی جاها دست آدم رو میذاره توی پوست گردو!
یه زمانی از بس من درگیر این ناز کشیدن گنوم و KDE و ... بودم که دیگه اعصابم خورد شد کلاً بوسیدمشون گذاشتم کنار!
و الآن هم باورت میشه اصلاً نمیتونم تحملشون کنم؟ یعنی هیچکدومشون رو! حتی همین i3 هم دیگه جوابگو نیست. میخوام برم دنبال نشست Emacs که با خودِ Emacs هم هماهنگه. البته هنوز چیز زیادی از نشستش نمیدونم. یعنی وقت نمیکنم. همین ایمکس رو که زاییدم، بزرگش کنم، بقیهش بماند ;D
یادمه اون روزایی که مشکل داشتی با گنوم و بعد یه مدت kde داشتی که به شکل عجیبی سبک تر از گنوم بود برات :D و البته بعدش که مدت طولانی در حال کانفیک i3 بودی ;)
من که نمیتونم از امکانات دسکتاپ ها دل بکنم!
کانفیگ i3 الانت خیلی خوب شده :)
-
یادمه اون روزایی که مشکل داشتی با گنوم و بعد یه مدت kde داشتی که به شکل عجیبی سبک تر از گنوم بود برات :D و البته بعدش که مدت طولانی در حال کانفیک i3 بودی ;)
من که نمیتونم از امکانات دسکتاپ ها دل بکنم!
کانفیگ i3 الانت خیلی خوب شده :)
آره KDE4 واقعاً خیلی سبکتر از گنومشل و یونیتی بود. به هرکی میگفتم باورش نمیشد. تا اینکه ۵ اومد و با کارت گرافیکم سر ناسازگاری برداشت. هرکار کردم دیدم نمیتونم تحملش کنم. یه مدت اعصابم خورد شده بود کلاً با محیط گرافیکی قهر کردم. ولی شانس آوردم دو سه ماه قبلش LPIC رو یاد گرفته بودم. تونستم توی محیط متنی کارهارو پیش ببرم. البته یکی از بچهها هم که تجربهٔ CLIش بیشتر از من بود خیلی کمک کرد.
بعد براش شروع از CLI به سمت پیکربندی گرافیکی، رفتم سراغ OpenBox اونم بدون هیچ امکانات خاصی. فقط با یه Guake توی صفحه! حسین حیدری باورش نمیشد میگفت چجوری داری کار میکنی ;D
بعد هم که دیدم OpenBox رو وقتی پیکربندی کنی میشه یه میزکار! پیش خودم گفتم چه کاریه! اومدم سراغ i3 (به سفارش دکتر فدوی) دیگه نمکگیرش شدم. دیدم هرچی ایده توی ذهنم میآد، این پدرسوخته از پسش برمیآد. یعنی پتانسیل این رو داره. ولی خودم مجبور بودم دست به کار بشم. اصلیترین دلیلی که باعث شد Bash یاد بگیرم همین قضیه بود.
پیکربندیش که روزگارمو سیاه کرد. ولی دیگه یکبار برای همیشه بود!
خیلی وقته حوصله نداشتم دستی به سر و روش بکشم. هنوز ایدههایی دارم که باید روش پیادهسازی بشه. شایدم به اون سطح نرسه و عوضش کنم. ۳۳ ماه شد دیگه!
ولی خب دیگه وقتی توزیع اجرا میشه، من دیگه Desktop نمیبینم. یعنی این چیزا خیلی وقته که دیگه برام مهم نیست. فقط ابزاری که باهاش نیازم رو برطرف میکنم رو میبینم!
البته نیازهام از یه کاربر که GUI استفاده میکنه کمتر نیست! که بگیم به این محیط ساده قانعم. اتفاقاً ابزارهای فت و فراوونی نیازمه. منتها همه رو سعی کردم CLI باشن که کنترل خوبی روشون داشته باشم. غیر از اون چندابزاری که CLIشون عملکرد ضعیفتری دارن. مثل مرورگر یا Office و Gimp
حالا Gimp رو که نمیشه جایگزین پیدا کرد. یعنی با ImageMagick هرکاری نمیشه کرد.
ولی جای Office رو دارم با LaTeX پُر میکنم کم کم.
در کل سعیام اینه یه چیزی خیلی کارآمد و درکنارش ساده و سبک داشته باشم.
واسه همین سلیقهم با سلیقهٔ توسعهدهندههای DE یکی نیست. :D چه برسه به مصرف کنندههای اون DEها. :)
-
.
.
.
در کل سعیام اینه یه چیزی خیلی کارآمد و درکنارش ساده و سبک داشته باشم.
واسه همین سلیقهم با سلیقهٔ توسعهدهندههای DE یکی نیست. :D چه برسه به مصرف کنندههای اون DEها. :)
چه داستانی شده، قشنگ میشه یه کتاب درآورد ازش ;D
میگن هرکسی مطابق سلیقه انتخاب میکنه، تو مطابق سلیقه از نو ساختی ;D البته ۳۳ ماه هم زمان کمی نیست، اما انگار به او سادگی و سبکی رسیدی!
-
چه داستانی شده، قشنگ میشه یه کتاب درآورد ازش ;D
میگن هرکسی مطابق سلیقه انتخاب میکنه، تو مطابق سلیقه از نو ساختی ;D البته ۳۳ ماه هم زمان کمی نیست، اما انگار به او سادگی و سبکی رسیدی!
;D رمان روزی روزگاری با i3
حالا من تنها نیستم! ۹۹ درصد اونهایی که از مدیرپنجره استفاده میکنم، سلیقههاشون یکسانه. بالاخره با یه سری افراد هم، همسلیقهم.
حالا اون ۳۳ ماه هم فکر نکنین صبح و شب در حال پیکربندی بودم!
پیکربندی اولیهش ۶-۷ ماه بیشتر طول نکشید اونم به خاطر اینبود که بلد نبودم پیکربندیش کنم. کم کم که یاد گرفتم سرعتم رفت بالا. بیشتر همون یادگیری Bash رو توی همون ۶-۷ ماه اولیه حیرونم کرد. بعد تا الآن خرده خرده و ریزه کاری داشته که انجام دادم. بعضیها دیدم فکر میکنن من این همه ماه رو صرف پیکربندی کردم و در جواب میگن میزکار که راحتتره. دیگه هیچ کار خاصی نباید انجام داد.
درصورتی که ۳۳ ماه پیکربندی نبوده! ۳۳ ماه استفاده بوده که چندماه اولش اونم روزی چند دقیقه صرف پیکربندی شده تا اینکه به یه سطح خوبی رسیده. بعدش دیگه همینجور هر هفته فقط یکی دو خط کامیت میشه توی گیت! بعضی هفتهها هم که اصلاً هیچی!
حالا در کل درسته که یه چند روزی بالاخره من وقتم رو صرف این کار کردم ولی عوضش:
۱) فهمیدم نرمافزارها و برنامهها چجوری کار میکنن. چون خودم مجبور بودم بنویسمشون!
۲) الآن سیستمعامل هرجوری که خودم دلم بخواد برام کار میکنه. نه اونجوری که توسعه دهندههای گنوم و KDE و ... میخوان!
۳) باعث شد عمیق بشم توی سیستمعامل و سعی کنم یاد بگیرم چجوری کار میکنه.
۴) سرگرمی! خیلی راحت. ;D باهاش سرگرم شدم. انگار که داری Lego بازی میکنی. ;)
-
غیر از گنوم، باقی میزکارها سبک هستن. دستِ کم در حال حاضر که اینطور هستن. در گذشته میزکارهای سبک کمتر بودن!
گنوم من وقتی هیچ برنامهای روش ران نیست:
[mehran@mehran-pc ~]$ free -h
total used free shared buff/cache available
Mem: 7.7Gi 582Mi 6.5Gi 3.0Mi 642Mi 6.9Gi
Swap: 8.0Gi 0B 8.0Gi
گنوم شل از نسخه 3.26 به بعد تا الان دارای یک نشست حافظه بسیار بزرگ هستش که باعث شده مصرف رم سیستم چشمگیر باشه، تو وب سایت ها هر هفته حداقل یک خبر راجع بهش هست، امروز یک خبر منتشر شد که این باگ در نسخه تحت توسعه گنوم حل شده و حالا دارند روی backport اون به نسخه های دارای مشکل کار میکنند.
[mehran@mehran-pc ~]$ gnome-shell --version
GNOME Shell 3.28.1
ولی مشکل نشت حافظه وجود نداره !
-
گنوم من وقتی هیچ برنامهای روش ران نیست:
تنها Ram عامل سبکی و سنگینی نیست!
حتی اگه بگیم Ram مهمترین عامله، شما اومدی گنومی که هیچی اجرا نمیکنه رو آمار دادی! خب گنومی که هیچی اجرا نمیکنه که به درد کاربر نمیخوره! کاربر نیاز داره که ابزارهاش رو اجرا کنه. بعد حساب کن ببین با اون ابزارها اونوقت چقدر Ram میشه!
وگرنه کسی از گنومی که ۵۰۰ مگ رم استفاده میکنه و هیچی هم اجرا نکرده، استفادهای نداره!
اگه اینجوریه محیط من در حالت بدون استفاده از ابزار خاصی، تقریباً ۱۰۰ مگ هست! مهم اینه که کاربر برنامههای مورد نیازش رو اجرا کنه و کند و سنگین نشه!
-
تنها Ram عامل سبکی و سنگینی نیست!
حتی اگه بگیم Ram مهمترین عامله، شما اومدی گنومی که هیچی اجرا نمیکنه رو آمار دادی! خب گنومی که هیچی اجرا نمیکنه که به درد کاربر نمیخوره! کاربر نیاز داره که ابزارهاش رو اجرا کنه. بعد حساب کن ببین با اون ابزارها اونوقت چقدر Ram میشه!
وگرنه کسی از گنومی که ۵۰۰ مگ رم استفاده میکنه و هیچی هم اجرا نکرده، استفادهای نداره!
اگه اینجوریه محیط من در حالت بدون استفاده از ابزار خاصی، تقریباً ۱۰۰ مگ هست! مهم اینه که کاربر برنامههای مورد نیازش رو اجرا کنه و کند و سنگین نشه!
آهان فکر کردم منظور مصرف رم خود میزکار هست!
-
طبق آمار و مستندات موجود و نظرات و تجربیات کاربران در جاهای مختلف و همینطور تجربه شخصی خودم، میزکار KDE همیشه از گنوم سنگین تر بوده، این سنگینی از لحاظ مصرف رم بین 100 تا 200 مگابایت هستش، از لحاظ مصرف CPU را نمیدونم، حالا اگر یک کاربری سخت افزارش با گنوم شل مشکل داشته به دلیل یک باگ یا پیکربندی نامناسب نمیتونه خلاف این ادعا کنه.
این اصلاعات قدیمی هستن، بعد از kde plasma 5 وضع عوض شده، gnome shell 3.26 حدود 850 مگ رم میگیره و plasma حدود 450 مگ
توی توزیع های suse و fedora هم همین شکله حتی توی سوزه سبک تر هم هست حداقل برای من که بود.
و حتی قبل از باگ هم گنوم برای من رم بیشتری می گرفت از نسخه 3.22 چک کردم.
-
سلام به اساتید محترم
من از لپتاپ با رم ۸ و گرافیک ۴گیگ و CPU i3 6100U استفاده میکنم
روش آخرین نسخه لینوکس parrot sec X64 نصب کرده ام(بیس=دبیان)
که از KDE Plasma بهره میبره
مشکل من اینه که KDE خیلی هارد دیسک لپتاپ و رم را درگیر میکنه و HDD خیلی سروصدا میکنه و اجرای برنامه ها کُند پیش میره !
/ چطور میشه کلا kde را حذف و بجای آن LXQT یا XFCE یا (هرکدوم سبکتره) نصب کنم ؟؟؟
و درکل
راه حل شما اساتید محترم چیه؟
-
سلام به اساتید محترم
من از لپتاپ با رم ۸ و گرافیک ۴گیگ و CPU i3 6100U استفاده میکنم
روش آخرین نسخه لینوکس parrot sec X64 نصب کرده ام(بیس=دبیان)
که از KDE Plasma بهره میبره
مشکل من اینه که KDE خیلی هارد دیسک لپتاپ و رم را درگیر میکنه و HDD خیلی سروصدا میکنه و اجرای برنامه ها کُند پیش میره !
/ چطور میشه کلا kde را حذف و بجای آن LXQT یا XFCE یا (هرکدوم سبکتره) نصب کنم ؟؟؟
و درکل
راه حل شما اساتید محترم چیه؟
این تایپک خیلی قدیمیه و قاعدتا نباید اینجا مطرح کنید.
یه موضوع جدید بسازید و توش سوال و مشخصات سیستمتون (به همراه مدل چیپست مارت گرافیک ) رو بنویسید تا اعضاانجمن کمک کنند.