انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید

نویسنده موضوع: :(  (دفعات بازدید: 20803 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین محمد باقر اهتمام

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 661
  • جنسیت : پسر
  • محمد باقر حمایت می کند از : Ogre3D , CrystalSpace
    • کتاب و انجمن فارسی گیمپ
بنظر من این یک بار هم که شده نباید کشید کنار . چرا بحث رو فنی ادامه نمی دید . این باعث میشه که کمتر به بیراهه بره تا از روی احساس یک پست نوشته بشه . :P
نقل‌قول
عضی از دوستان چون در حیطه کاری اونها یه برنامه کوچیک معادل قسمتی از DreamWeaver عمل کرده و نیاز اونها رو برطرف کرده فکر میکنن این برنامه از DreamWeaver بهتره! این در حالی هست که DreamWeaver هزار سر و گردن از برنامه های مشابه بالاتره و اینجور برنامه ها حتی یک هزارم امکانات اون رو هم ندارن. این دوستان معمولا افرادی هستند که نت پد رو به DreamWeaver ترجیح میدن. ( که در چند پست بالاتر هم بهش اشاره شده )، amir.varasteh جان، اینجور برنامه هرگز نمیتونن مثل برنامه قدرتمند DreamWeaver عمل کنن، اگر میتونستن کسی دیوانه نبود که بره اینهمه پول بده و DreamWeaver رو بخره! یه لینوکس رایگان نصب میکرد و فلان برنامه رایگان رو هم روش نصب می کرد. DreamWeaver اینقدر گسترده هست که اگر یک سال تمام زندگیت رو تعطیل کنی و شب و روزت رو با این نر افزار بگذرونی باز هم نمیتونی همه قسمت هاش رو کشف کنی.
حالا دریم ویور هم کلی چیزای اضافه داره که شما پول اون اضافات رو می دی . برای مثال دکمه های از پیش ساخته  و دکمه های فلش فکر می کنید اون موقع ماکرومدیا اینارو مفت گذاشته بود توی برنامش نه ؟ یا برای مثال رنگی نشان دادن کدهای couldfusion من هنوز که هنوز بیشتر از 5 تا سایت ایرانی ندیدم از این استفاده کرده باشه الان می گید خارجی ها استفاده می کنند خوب وقتی بازار کار توی ایران از این زبان کم هست چرا من باید پول واسه امکانات کولد فیوژن بدم  ??? + یک راهنمای بزرگ کاربری  باعث میشه حجم برنامه بره بالا  ;D  . مشتاقی مثال خوبی زد درباره بلندر و مایا . بلندر با این حجمش یک سوئیت هست که روی هر چیزی نصب میشه حتی گوشی های موبایل با این حال توانایی ویرایش ویدئو رو داره توانایی کامپوزیت رو داره توانایی ویرایش صداها رو داره منظورم اینکه با حجم 15 مگ بلندر شما به کمتر برنامه ای نیاز داری . حجم گیمپ هم بزار کنارش جمعا 30 مگ شما با 60 مگ رایگان کارایی می تونی انجام بدی که با 2 گیگ با قیمت 6 میلیون تومان (مایا) + قیمت فتوشاپ انجام بدی . خیلی از ماها متاسفانه استفاده کننده شدیم تولید کننده نشدم همش میگیم دریم ویور فلان چیزو داره ولی مثلا NVU نداره خوب اگه نداره شما بهش اضافه کن اگر نمی تونی اضافه کنی بی خودی بهش گیرنده  اگر میگی سخته باید بگم بلندر توی پروژه big buck bunny نمی تونست خیلی خوب مایعات رو شبیه سازی کنه که یک ایرانی برای بلندر کدهای نوشت که تونست انیمیشن رو بسازه اینو دیگه همه گرافیست ها می دونن که ساخت مایعات در محیط سه بعدی می خوای تنظیمات رو تنظیم کنی مثل ............... توی گل گیر می کنی یا موتور بازی بلندر کار یک ایرانی هست یا گیم انجین کریستال اسپیس یعی از تیم توسعه اش ایرانی هست . چرا من و تو وقتی می بینیم برنامه ای که لازم داریم فلان امکانات رو نداره یک Plug-in واسه اش بنویسیم . اگر بخوایم با این طرز تفکرات کار کنیم پس روحیه اوپن سورسی چی میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟

آفلاین soooot

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 176
اون دوستی که گفت بحث داره به بیراهه میره راست گفت.
آخه بنده خدا مگه دریم ویور رو بابای من ساخته که بخوام ازش طرفداری بکنم!
شما هم که داری حرف من رو میزنی!
من میگم دریم ویور امکانات گسترده تری از برنامه های مشابه خودش داره ( خیلی گسترده تر ) و شما میگی به دلیل اینکه بازار کارت تو ایرانه و یا امکان اینکه به فلان امکان دریم ویور احتیاج پیدا کنی خیلی کمه فلان برنامه کم حجم تر و رایگان هم میتونه جوابگوی نیازت باشه، خب منم که همین رو گفتم. بعد هم کجای دنیا وقتی به صورت بی طرفانه دو تا برنامه دارن با هم مقایسه میشن وقتی یکیشون کم آورد میگه چشمت کور چون من اون سورسم اگر کمبودی دارم تقصیر توئه و تو باید گسترشم میدادی!
عزیز من یه طرف دریم ویور رو بزار یه طرف برنامه ای رو که فکر میکنی مشابه اونه، بعد امکانات هر کدوم رو بنویس، مطمئنا دریم ویور هزار برابر اون برنامه امکانات داره، حالا ممکنه بعضی از امکاناتش صد سال یه بار هم به کار شما نیاد ولی یه نفر دیگه روزی صد بار از همون امکانش استفاده کنه.
من که دیگه در این رابطه بحث نمیکنم چون اینجا افراد غیر منطقی و آنچنان جانبدارانه و یک طرفه از یک نرم افزار دفاع میکنن انگار که اون نرم افزار رو باباشون ساخته یا اون نرم افزار خکم ناموسشون رو داره!
بحث در رابطه با دو تا نرم افزار که دیگه این چیزا رو نداره.
گیمپ هم ممکنه بتونه همه کارهای فتوشاپ رو بکنه ولی به هیچ عنوان به اندازه فتوشاپ یوزر فرندلی نیست و کار باهاش راحت نیست. من دفعه اول بدون اینکه هیچ جا آموزش فتوشاپ دیده باشم فتوشاپ رو باز کردم و شروع کردم به کار کردن باهاش، ولی هنوز که هنوزه نمیتونم ساده ترن کارها رو در گیمپ انجام بدم! این در حالی هست که ه کاربر نیمه حرفه ای فتوشاپ هستم.

آفلاین parsibox

  • Hero Member
  • *
  • ارسال: 777
  • جنسیت : پسر
  • آچار فرانسه
    • سایت شخصی محسن داوری
در مورد گیمپ حرفت را قبول دارم.
تایید میشه.
ولی من شخصا با دریمویور قبلا کار میکردم میفهمم چی میگی ولی ۱ سالی هست توی اوبونتو از geany استفاده میکنم و حتی در دوران جهالتم در ویندوز در اواخر از notepadd++ استفاده میکردم و کلا دریمویر را کنار گذاشته بودم.
http://forum.ubuntu.ir/index.php/topic,12830.0.html
http://forum.ubuntu.ir/index.php/topic,12928.new.htm
http://forum.ubuntu.ir/index.php/topic,12151.0.html
توجه : کلیه ی کاربران لینوکس در اصفهان که متقاضی شارژ یا راه اندازی ADSL پیشگامان یا صبانت هستند میتوانند از طریق ما 5% تخفیف بگیرند

آفلاین Caesar

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 383
  • جنسیت : پسر
    • A Virtual World for Learninig English
نقل‌قول
گیمپ هم ممکنه بتونه همه کارهای فتوشاپ رو بکنه ولی به هیچ عنوان به اندازه فتوشاپ یوزر فرندلی نیست
User Friendly?
یه نیگا به این بنداز...
یه نقل از مقاله‌ی گنو/لینوکس ویندوز نیست ترجمه‌ی آلن باغومیان
نقل‌قول
مشکل شماره ۵: افسانه «کاربر پسندی»
این مشکل بزرگی است. کاربر پسند بودن (User Friendly) اصطلاح بزرگی در دنیای کامپیوترهاست. این واژه حتی نام یک سایت طنز آنلاین خوب و معروف است. ولی اصطلاح بدی است.

مفهوم اولیه آن خوب است: نرم‌افزار طوری طراحی شود تا نیازهای کاربران را مد نظر داشته باشد. ولی همیشه فقط به عنوان همین مفهوم در نظر گرفته می‌شود، در حالی که اینطور نیست.

در صورتی که تمامی عمر خود را صرف کار با فایل‌های متنی می‌کنید، نرم‌افزار ایده‌آل شما نرم‌افزاری سریع و قدرتمند است که شما را قادر سازد تا با کمترین میزان سعی، بیشترین کار ممکن را انجام دهید. میانبرهای ساده صفحه کلید و عملیات بدون ماوس دارای اهمیتی حیاتی خواهند بود.

اما در صورتی که شما به ندرت فایل‌های متنی را ویرایش می‌کنید و فقط می‌خواهید تا یک نامه را بعد از قرنی بنویسید، آخرین چیزی که ممکن است بخواهید یاد بگیرید، چگونگی کار گردن با کلیدهای میانبر است. منوهای مرتب با دسترسی آسان و نوار ابزارهایی با آیکون‌های واضح ایده‌آل شما خواهد بود.

به طور واضح، نرم‌افزاری که برای نیازهای کاربر اول طراحی شده، برای کاربر دوم مناسب نخواهد بود و بلعکس. بنابراین چگونه ممکن است یک نرم‌افزار خاص را «کاربر پسند» بنامیم در صورتی که نیازهای متفاوتی وجود دارد؟

پاسخ ساده است: «کاربر پسند» یک اصطلاح بی‌مسمی است و چیزی که یک وضعیت پیچیده را می‌سازد، به نظر ساده می‌رسد.

واقعا معنی «کاربر پسند» چیست؟ در مفهومی که عموما بکار گرفته می‌شود، نرم‌افزار کاربر پسند نرم‌افزاری است که یک کاربر بدون هیچگونه تجربه قبلی کار کردن با آن بتواند در اولین برخورد در حد معقولی با آن کار کند. این متاسفانه اثری است که باعث طراحی رابطهای کاربری کثیف ولی آشنا می‌شود که بتوانند نرم‌افزار خاصی را در طبقه نرم‌افزارهای کاربر پسند جا دهند.

زیر مشکل شماره ۵ الف: آشنا همان مورد پسند بودن است
در بسیاری از ویرایشگرهای متنی و واژه‌پردازهای «کاربر پسند» عمل بریدن و چسباندن با استفاده از ترکیب کلیدهای Ctrl+X و Ctrl+V انجام می‌گیرد. این ترکیب کاملا غیر نو‌آورانه است ولی از آنجایی که همه آنرا می‌شناسند، به عنوان ترکیب «مورد پسند» تفسیر می‌شود.

بنابراین وقتی کسی با VI کار می‌کند و می‌فهمد که d برای بریدن و p برای چسباندن استفاده می‌شود، آنرا به عنوان «مورد پسند» فرض نمی‌کند چون چیزی نیست که همه از آن استفاده می‌کنند.

خوب آیا این خوب است؟ البته که خوب است.

بگویید چگونه بدون استفاده از ماوس و استفاده از Ctrl+X از داخل یک متن می‌توانید یک کلمه را ببرید؟ از ابتدای کلمه باید Ctrl+Shift+Right را فشار دهید تا کلمه انتخاب شود. سپس با Ctrl+X آنرا ببرید.

با VI چطور؟ در ابتدای کلمه دستور dw همین کار را انجام می‌دهد.

برای اینکه پنج کلمه را با Ctrl+X ببرید چطور؟ از ابتدای کلمه باید پنج بار Ctrl+Shift+Right را فشار دهید و در نهایت از کلیدهای Ctrl+X برای این کار استفاده کنید.

با VI چطور؟ دستور d5w همین کار را انجام می‌دهد.

مسلما روش VI بسیار روان‌تر و نو‌آورانه‌تر است. X و V به عنوان علامت اختصاری برای بریدن و چسباندن نه واضح هستند و نه قابل به خاطر سپردن، در حالی که dw مخفف delete word و p مخفف put کاملا درست هستند. ولی X و V چیزی هستند که همه ما آنرا می‌دانیم و بنابراین با اینکه دستورات VI عالی هستند، آشنا نیستند. بنابراین از آن به عنوان «غیر قابل پسند» یاد می‌شود. در سایر موارد نیز، آشنایی کامل باعث می‌شود تا یک رابط کاربری ویندوز مانند، «کاربر پسند» به نظر بیاید. از آنجایی که در مشکل شماره ۱ یاد گرفتیم که لینوکس کاملا متفاوت از ویندوز است، همیشه به نظر می‌رسد که لینوکس کمتر از ویندوز «کاربر پسند» است.

برای جلوگیری از مشکل ۵ الف، کاری که می‌توانید انجام دهید این است که سعی کنید بیاد بیاورید که «کاربر پسند» به این معنی نیست که «چیزی که من به آن عادت داشته‌ام»: کارها را طبق روال عادی انجام دهید و اگر چیزی کار نکرد، همان کاری را انجام دهید که یک کاربر کاملا تازه‌کار انجام می‌دهد.

زیر مشکل شماره ۵ ب: ناکارآمد مورد پسند است
ناراحت کننده است، ولی حقیقت دارد. متضادا هرچه سخت‌تر بتوانید به کارکردهای اساسی یک نرم‌افزار کاربردی دسترسی پیدا کنید، آن نرم‌افزار «مورد پسند‌تر» به نظر می‌رسد.

این به این دلیل است که کاربر پسندی یک برنامه کاربردی به واسطه اضافه کردن دگمه‌ها و کلیدهای کاملا واضح صورت می‌گیرد. هرچه بیشتر، بهتر. فرض کنید کاربر تازه‌کاری را در برابر یک برنامه واژه‌پرداز نشانده و از او بخواهید تا تکه‌ای متن را Bold کند. در این شرایط:

    *

      او حدس خواهد زد که Ctrl+B میانبر استانداردی است.
    *

      وی از طریق منوها به جستجوی گزینه Bold خواهد پرداخت تا بالاخره آنرا پیدا کنید.

دفعه بعدی که می‌خواهید کار تایپی را انجام دهید، سعی کنید فقط از منوها استفاده کنید. فقط منو، نه از کلیدهای میانبر استفاده کنید و نه از آیکون‌های نوار ابزارها. خواهید دید که سرعت انجام عملیات شما چقدر کند خواهند شد. هر حرکت کوچک تبدیل به تعداد زیادی حرکت ماوس و ضربت صفحه کلید خواهد شد.

تبدیل نرم‌افزارها به این ترتیب به نرم‌افزارهای کاربر پسند، همانند وصل کردن چرخ‌های کمکی به دوچرخه است. این کار به شما اجازه می‌دهد بدون هیچ تجربه قبلی از دوچرخه/نرم‌افزار استفاده کنید. این برای یک تازه‌کار عالی است، ولی هیچکس فکر نمی‌کند که تمام دوچرخه‌ها باید با استفاده از چرخ کمکی فروخته شوند. من شرط می‌بندم که اگر امروز دوچرخه‌ای با چرخ کمکی به شما بدهند، اولین کاری که می‌کنید، باز کردن چرخ‌های کمکی آن است. طبیعی است، آنها مانع کار شما هستند چون شما می‌دانید دوچرخه را چطور برانید.

و به همین ترتیب بسیاری از نرم‌افزارهای لینوکسی بدون چرخ‌های کمکی طراحی شده‌اند. آنها برای کاربرانی هستند که اطلاعات اولیه‌ای از کاری که می‌خواهند انجام دهند دارند. با این حال هیچ کس تا ابد تازه‌کار نمی‌ماند. جهل موقتی است و دانش برای همیشه. بنابراین نرم‌افزار با در نظر گرفتن اکثریت طراحی شده است.

این ممکن است بهانه به نظر برسد: با همه اینها، مایکروسافت ورد تمامی این منوهای دوستانه را دارد، نوار ابزارهای خوبی دارد و همینطور کلیدهای میانبر را. بهترین در دنیا را دارد، مطمئنا(؟) کاربرپسند و کارآمد است.

خوب اگر به آن روشن‌بینانه نگاه کنیم: نخست از نظر عملی:‌ داشتن منوها و نوارهای ابزار به معنای مقدار زیادی کد نویسی است. بسیاری از برنامه‌نویسان لینوکس برای وقتی که برای برنامه‌نویسی می‌گذارند، پولی دریافت نمی‌کنند. ضمنا منو و نوار ابزار برای کاربران حرفه‌ای در درجه اهمیت پایین‌تری قرار دارد. تعداد کمی از نویسندگان حرفه‌ای از ورد مایکروسافت استفاده می‌کنند. آیا هیچ کد نویسی را دیده‌اید که از مایکروسافت ورد استفاده کند؟ آنرا با تعداد کسانی که برای کد نویسی از Emacs و VI استفاده می‌کنند مقایسه کنید.

چرا اینگونه است؟ اولا برخی از عوامل کاربر پستند کردن برنامه آنرا به سمت نا کارآمدی می‌برند: مثال کپی و بریدن بالا را ببینید. ثانیا بسیاری از قابلیت‌های ورد بر روی منوهای آن پیاده سازی شده‌اند که باید از آنها استفاده کنید. تنها برخی از کارکردهای پر استفاده به صورت نوار ابزارهایی بر روی برنامه طراحی شده‌اند و بسیاری از امکاناتی که یک کاربر حرفه‌ای به آنها نیاز دارد، هنوز بسیار دور از دسترس هستند.

چیز دیگری که باید در ذهن داشته باشید این است که برخی اوقات "چرخ‌های کمکی” غالبا به صورت ضمایم اضافه برای برنامه اصلی برای نرم‌افزارهای لینوکسی وجود دارند. این امر ممکن است چندان آشکار نباشد ولی این ابزارهای کمکی وجود دارند.

بسته mplayer را نصب کنید. نحوه استفاده از آن تایپ دستور mplayer به همراه نام فایل بر روی کنسول است. با استفاده از کلیدهای مکان نما یا کلیدهای PageUp و PageDown نیز می‌توانید فیلم را به عقب و جلو ببرید. خوب این نحوه کارکرد شاید چندان کاربر پسند نباشد، ولی اگر تایپ کنید gmplayer، رابط گرافیکی با کلیدهایی که حتما برایتان آشناست را خواهید دید.

همچنین در مورد تبدیل CD به MP3 یا OGG، با استفاده از خط فرمان، نیاز به نصب برنامه cdparanoia است که آنها را از روی CD به فایل صوتی عادی تبدیل کند و یک برنامه Encoder تا آنها را به فرمت مورد نظر در آورد. کار کردن با پارامتر‌های این دو ابزار شاید به این سادگی هم نباشد، ولی با نصب چیزی مثل grip، هر کسی می‌تواند با چند کلیک تمام این کارها را انجام دهد.

همین موضوع در مورد تبدیل DVD ها هم صادق است. کار کردن با ابزار transcode و پارامتر‌های گسترده آن به چیزی شبیه کابوس می‌ماند، ولی با نصب dvd::rip، هر کاربری به سادگی می‌تواند عملیات تبدیل را انجام دهد.

بنابراین برای دوری از مشکل ۵ ب، به یاد داشته باشید که چرخهای کمکی معمولا برای نرم‌افزارهای لینوکسی هم وجود دارند ولی ممکن است به صورت پیش‌گزیده همراه نرم‌افزار اصلی نصب نشده باشند و گاهی نیز چرخ‌های کمکی نمی‌توانند جزئی از طراحی نرم‌افزار خاصی باشند.
Link:http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=190&page=1

آفلاین Azhang

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 236
  • جنسیت : پسر
  • kurosaki ichitax
نقل‌قول
گیمپ هم ممکنه بتونه همه کارهای فتوشاپ رو بکنه ولی به هیچ عنوان به اندازه فتوشاپ یوزر فرندلی نیست
User Friendly?
یه نیگا به این بنداز...
یه نقل از مقاله‌ی گنو/لینوکس ویندوز نیست ترجمه‌ی آلن باغومیان
نقل‌قول
مشکل شماره ۵: افسانه «کاربر پسندی»
این مشکل بزرگی است. کاربر پسند بودن (User Friendly) اصطلاح بزرگی در دنیای کامپیوترهاست. این واژه حتی نام یک سایت طنز آنلاین خوب و معروف است. ولی اصطلاح بدی است.

مفهوم اولیه آن خوب است: نرم‌افزار طوری طراحی شود تا نیازهای کاربران را مد نظر داشته باشد. ولی همیشه فقط به عنوان همین مفهوم در نظر گرفته می‌شود، در حالی که اینطور نیست.

در صورتی که تمامی عمر خود را صرف کار با فایل‌های متنی می‌کنید، نرم‌افزار ایده‌آل شما نرم‌افزاری سریع و قدرتمند است که شما را قادر سازد تا با کمترین میزان سعی، بیشترین کار ممکن را انجام دهید. میانبرهای ساده صفحه کلید و عملیات بدون ماوس دارای اهمیتی حیاتی خواهند بود.

اما در صورتی که شما به ندرت فایل‌های متنی را ویرایش می‌کنید و فقط می‌خواهید تا یک نامه را بعد از قرنی بنویسید، آخرین چیزی که ممکن است بخواهید یاد بگیرید، چگونگی کار گردن با کلیدهای میانبر است. منوهای مرتب با دسترسی آسان و نوار ابزارهایی با آیکون‌های واضح ایده‌آل شما خواهد بود.

به طور واضح، نرم‌افزاری که برای نیازهای کاربر اول طراحی شده، برای کاربر دوم مناسب نخواهد بود و بلعکس. بنابراین چگونه ممکن است یک نرم‌افزار خاص را «کاربر پسند» بنامیم در صورتی که نیازهای متفاوتی وجود دارد؟

پاسخ ساده است: «کاربر پسند» یک اصطلاح بی‌مسمی است و چیزی که یک وضعیت پیچیده را می‌سازد، به نظر ساده می‌رسد.

واقعا معنی «کاربر پسند» چیست؟ در مفهومی که عموما بکار گرفته می‌شود، نرم‌افزار کاربر پسند نرم‌افزاری است که یک کاربر بدون هیچگونه تجربه قبلی کار کردن با آن بتواند در اولین برخورد در حد معقولی با آن کار کند. این متاسفانه اثری است که باعث طراحی رابطهای کاربری کثیف ولی آشنا می‌شود که بتوانند نرم‌افزار خاصی را در طبقه نرم‌افزارهای کاربر پسند جا دهند.

زیر مشکل شماره ۵ الف: آشنا همان مورد پسند بودن است
در بسیاری از ویرایشگرهای متنی و واژه‌پردازهای «کاربر پسند» عمل بریدن و چسباندن با استفاده از ترکیب کلیدهای Ctrl+X و Ctrl+V انجام می‌گیرد. این ترکیب کاملا غیر نو‌آورانه است ولی از آنجایی که همه آنرا می‌شناسند، به عنوان ترکیب «مورد پسند» تفسیر می‌شود.

بنابراین وقتی کسی با VI کار می‌کند و می‌فهمد که d برای بریدن و p برای چسباندن استفاده می‌شود، آنرا به عنوان «مورد پسند» فرض نمی‌کند چون چیزی نیست که همه از آن استفاده می‌کنند.

خوب آیا این خوب است؟ البته که خوب است.

بگویید چگونه بدون استفاده از ماوس و استفاده از Ctrl+X از داخل یک متن می‌توانید یک کلمه را ببرید؟ از ابتدای کلمه باید Ctrl+Shift+Right را فشار دهید تا کلمه انتخاب شود. سپس با Ctrl+X آنرا ببرید.

با VI چطور؟ در ابتدای کلمه دستور dw همین کار را انجام می‌دهد.

برای اینکه پنج کلمه را با Ctrl+X ببرید چطور؟ از ابتدای کلمه باید پنج بار Ctrl+Shift+Right را فشار دهید و در نهایت از کلیدهای Ctrl+X برای این کار استفاده کنید.

با VI چطور؟ دستور d5w همین کار را انجام می‌دهد.

مسلما روش VI بسیار روان‌تر و نو‌آورانه‌تر است. X و V به عنوان علامت اختصاری برای بریدن و چسباندن نه واضح هستند و نه قابل به خاطر سپردن، در حالی که dw مخفف delete word و p مخفف put کاملا درست هستند. ولی X و V چیزی هستند که همه ما آنرا می‌دانیم و بنابراین با اینکه دستورات VI عالی هستند، آشنا نیستند. بنابراین از آن به عنوان «غیر قابل پسند» یاد می‌شود. در سایر موارد نیز، آشنایی کامل باعث می‌شود تا یک رابط کاربری ویندوز مانند، «کاربر پسند» به نظر بیاید. از آنجایی که در مشکل شماره ۱ یاد گرفتیم که لینوکس کاملا متفاوت از ویندوز است، همیشه به نظر می‌رسد که لینوکس کمتر از ویندوز «کاربر پسند» است.

برای جلوگیری از مشکل ۵ الف، کاری که می‌توانید انجام دهید این است که سعی کنید بیاد بیاورید که «کاربر پسند» به این معنی نیست که «چیزی که من به آن عادت داشته‌ام»: کارها را طبق روال عادی انجام دهید و اگر چیزی کار نکرد، همان کاری را انجام دهید که یک کاربر کاملا تازه‌کار انجام می‌دهد.

زیر مشکل شماره ۵ ب: ناکارآمد مورد پسند است
ناراحت کننده است، ولی حقیقت دارد. متضادا هرچه سخت‌تر بتوانید به کارکردهای اساسی یک نرم‌افزار کاربردی دسترسی پیدا کنید، آن نرم‌افزار «مورد پسند‌تر» به نظر می‌رسد.

این به این دلیل است که کاربر پسندی یک برنامه کاربردی به واسطه اضافه کردن دگمه‌ها و کلیدهای کاملا واضح صورت می‌گیرد. هرچه بیشتر، بهتر. فرض کنید کاربر تازه‌کاری را در برابر یک برنامه واژه‌پرداز نشانده و از او بخواهید تا تکه‌ای متن را Bold کند. در این شرایط:

    *

      او حدس خواهد زد که Ctrl+B میانبر استانداردی است.
    *

      وی از طریق منوها به جستجوی گزینه Bold خواهد پرداخت تا بالاخره آنرا پیدا کنید.

دفعه بعدی که می‌خواهید کار تایپی را انجام دهید، سعی کنید فقط از منوها استفاده کنید. فقط منو، نه از کلیدهای میانبر استفاده کنید و نه از آیکون‌های نوار ابزارها. خواهید دید که سرعت انجام عملیات شما چقدر کند خواهند شد. هر حرکت کوچک تبدیل به تعداد زیادی حرکت ماوس و ضربت صفحه کلید خواهد شد.

تبدیل نرم‌افزارها به این ترتیب به نرم‌افزارهای کاربر پسند، همانند وصل کردن چرخ‌های کمکی به دوچرخه است. این کار به شما اجازه می‌دهد بدون هیچ تجربه قبلی از دوچرخه/نرم‌افزار استفاده کنید. این برای یک تازه‌کار عالی است، ولی هیچکس فکر نمی‌کند که تمام دوچرخه‌ها باید با استفاده از چرخ کمکی فروخته شوند. من شرط می‌بندم که اگر امروز دوچرخه‌ای با چرخ کمکی به شما بدهند، اولین کاری که می‌کنید، باز کردن چرخ‌های کمکی آن است. طبیعی است، آنها مانع کار شما هستند چون شما می‌دانید دوچرخه را چطور برانید.

و به همین ترتیب بسیاری از نرم‌افزارهای لینوکسی بدون چرخ‌های کمکی طراحی شده‌اند. آنها برای کاربرانی هستند که اطلاعات اولیه‌ای از کاری که می‌خواهند انجام دهند دارند. با این حال هیچ کس تا ابد تازه‌کار نمی‌ماند. جهل موقتی است و دانش برای همیشه. بنابراین نرم‌افزار با در نظر گرفتن اکثریت طراحی شده است.

این ممکن است بهانه به نظر برسد: با همه اینها، مایکروسافت ورد تمامی این منوهای دوستانه را دارد، نوار ابزارهای خوبی دارد و همینطور کلیدهای میانبر را. بهترین در دنیا را دارد، مطمئنا(؟) کاربرپسند و کارآمد است.

خوب اگر به آن روشن‌بینانه نگاه کنیم: نخست از نظر عملی:‌ داشتن منوها و نوارهای ابزار به معنای مقدار زیادی کد نویسی است. بسیاری از برنامه‌نویسان لینوکس برای وقتی که برای برنامه‌نویسی می‌گذارند، پولی دریافت نمی‌کنند. ضمنا منو و نوار ابزار برای کاربران حرفه‌ای در درجه اهمیت پایین‌تری قرار دارد. تعداد کمی از نویسندگان حرفه‌ای از ورد مایکروسافت استفاده می‌کنند. آیا هیچ کد نویسی را دیده‌اید که از مایکروسافت ورد استفاده کند؟ آنرا با تعداد کسانی که برای کد نویسی از Emacs و VI استفاده می‌کنند مقایسه کنید.

چرا اینگونه است؟ اولا برخی از عوامل کاربر پستند کردن برنامه آنرا به سمت نا کارآمدی می‌برند: مثال کپی و بریدن بالا را ببینید. ثانیا بسیاری از قابلیت‌های ورد بر روی منوهای آن پیاده سازی شده‌اند که باید از آنها استفاده کنید. تنها برخی از کارکردهای پر استفاده به صورت نوار ابزارهایی بر روی برنامه طراحی شده‌اند و بسیاری از امکاناتی که یک کاربر حرفه‌ای به آنها نیاز دارد، هنوز بسیار دور از دسترس هستند.

چیز دیگری که باید در ذهن داشته باشید این است که برخی اوقات "چرخ‌های کمکی” غالبا به صورت ضمایم اضافه برای برنامه اصلی برای نرم‌افزارهای لینوکسی وجود دارند. این امر ممکن است چندان آشکار نباشد ولی این ابزارهای کمکی وجود دارند.

بسته mplayer را نصب کنید. نحوه استفاده از آن تایپ دستور mplayer به همراه نام فایل بر روی کنسول است. با استفاده از کلیدهای مکان نما یا کلیدهای PageUp و PageDown نیز می‌توانید فیلم را به عقب و جلو ببرید. خوب این نحوه کارکرد شاید چندان کاربر پسند نباشد، ولی اگر تایپ کنید gmplayer، رابط گرافیکی با کلیدهایی که حتما برایتان آشناست را خواهید دید.

همچنین در مورد تبدیل CD به MP3 یا OGG، با استفاده از خط فرمان، نیاز به نصب برنامه cdparanoia است که آنها را از روی CD به فایل صوتی عادی تبدیل کند و یک برنامه Encoder تا آنها را به فرمت مورد نظر در آورد. کار کردن با پارامتر‌های این دو ابزار شاید به این سادگی هم نباشد، ولی با نصب چیزی مثل grip، هر کسی می‌تواند با چند کلیک تمام این کارها را انجام دهد.

همین موضوع در مورد تبدیل DVD ها هم صادق است. کار کردن با ابزار transcode و پارامتر‌های گسترده آن به چیزی شبیه کابوس می‌ماند، ولی با نصب dvd::rip، هر کاربری به سادگی می‌تواند عملیات تبدیل را انجام دهد.

بنابراین برای دوری از مشکل ۵ ب، به یاد داشته باشید که چرخهای کمکی معمولا برای نرم‌افزارهای لینوکسی هم وجود دارند ولی ممکن است به صورت پیش‌گزیده همراه نرم‌افزار اصلی نصب نشده باشند و گاهی نیز چرخ‌های کمکی نمی‌توانند جزئی از طراحی نرم‌افزار خاصی باشند.
Link:http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=190&page=1
   +1

آفلاین سید محمود رضا سجادی

  • Hero Member
  • *
  • ارسال: 704
  • جنسیت : پسر
    • مرکز برنامه نویسی ایران
آقا من قصد خاصی ندارم و فقط یه سواله

به نظر شما قصد مردم در استفاده از gimp با فوتوشات معین و مشخص نیست؟
نمیگم کدوم یوزرفرندلیتر و یا به قول یکی از دوستام userenemy تر هستندها
منظورم اینه که همه با این نرم افزار خاص یه کار خاص رو میکنن.لذا فکر میکنم این تکه مقاله ای که آوردید در باره یک نرم افزار خاص نیست
میشه در مورد یک نرم افزار خاص این روبحث کرد
هیچی نباشه خودم برنامه مینویسم و میفروشم(تا حالا کلی برنامه userenemy نوشتم  ;) ) پس حداق اگه یوزر فرندلی هم وجود نداشته باشه userenemy که وجود داره


---------پا ورقی----------
با اصطلاخات آکادمیک کار ندارم
توی فرهنگ لغلت شخصی من برنامه ها اینجورین و کاملا لمس کردم این تقسیم بندی رو
userenemy (-)
userfrindly (.)
userlovely (+)
fine!
مرکز برنامه نویسی ایران
محلی برای تمامی علاقه مندان به برنامه نویسی http://www.SourceCenter.IR

آفلاین Caesar

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 383
  • جنسیت : پسر
    • A Virtual World for Learninig English
آقای سجادی: یه بار دیگه مقله رو بخون. می‌تونی اصلا کا مقاله رو(چهار قسمت) از Irantux پیدا کنی. حتما بخونش...

آفلاین Sam.1978

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 142
  • جنسیت : پسر
سلام
1- با نظر اون دوستی که گفت هر کس سیستم عامل رو بر اساس نیاز هاش باید انتخاب کنه موافقم.
2- به نظر من یکی از احمقانه ترین کارهای دنیا اینه که به جای اینکه سیستم عامل ابزاری برای کار آدم باشه خودش تبدیل به کار آدم بشه و آدم مجبور باشه مدت زمانی از وقتش رو صرف رفع مشکلات و کمبود های اون بکنه!
3- با حرف دوستمون که گفت اوبونتو ناقص هست کاملا موافقم، پر از اشکاله، البته این اشکالات رو میشه برطرف کرد ولی گاهی برای برطرف کردنشون باید چند ساعت وقت بگذاری و گاهی این چند ساعت ها خیلی گرون تموم میشه، حتی گرون تر از قیمت نسخه کامل ویندوز.
4- خیلی از دوستان نوشتن که اگر قانون کپی رایت در ایران الزامی بشه...، دوستان عزیز اگر یکم در این زمینه و شرایط پیوستن ایران به این قانون مطالعه کنن متوجه میشن که این اتفاق هرگز در این رژیم نخواهد افتاد، مگر اینکه رژیم ایران کلا عوض بشه.
5- یکی از دوستان نوشته بودن که اگر مسلمان هستیم وظیفه ما رعایت قانون کپی رایت هست، این در حالی هست که خیلی از مراجع دینی استفاده از ویندوز و نرم افزار های مشابه رو در حالت غیر قانونی نه تنها حلال میدونن بلکه این کار رو به خاطر ضربه به دشمنان اسلام ثواب هم میدونن! میتونید در این زمینه بیشتر تحقیق کنید تا بهتون ثابت بشه، خب خدا رو شکر شما هم که اسلام رو از خود خدا یاد نگرفتید که، پس بهتره کاسه داغ تر از آش نباشیم و به اسم اسلام از خودمون آیه صادر نکنیم. ( اسلام همینه و ما هم اسلام رو از همین هایی یاد گرفیتم که این احکام رو صادر میکنن )
6- منم خیلی دلم میخواست که قانون کپی رایتی در ایران وجود داشت، اینجوری هم گرایش به سمت نرم افزار های اوپن سورس خیلی خیلی بیشتر میشد و هم کار و بار ما سکه می شد ;)
7- به نظر منم ویندوز 7 برای کاربران مبتدی و متوسط بسیار بهتر از لینوکسه، همه چیز آماده هست و کارها نسبت به لینوکس و ویندوز های دیگه چند برابر سریع تر انجام میشه ( چون همه چیز دم دسته )
8- از KDE متنفرم، انگار آدم هایی درستش کردن که تو یه کره دیگه زندگی میکردن، کلا سیستمش فرق میکنه و دسترسی به همه چیز توش سخته، بعدش هم گرافیک ویندوز 7 خیلی بهتره ( استاندارده ).
9- استفاده از لینوکس به تنهایی و استفاده نکردن از ویندوز در حال حاظر برای فارسی زبان ها فقط میتونه یه رویا باشه، اون هم با وجود مشکلات بسیار زیاد اوپن آفیس با فارسی، الان یکی میاد میگه خب با وین ام اس آفیس رو نصب کن!!!
10- بعضی ها میگن یکی از خوبی های لینوکس اینه که ویروسی نمیشه. ( تنها خوبیش برای ایرانی ها )، خب من ویندوز 7 رو در کنار اوبونتو 9.10 نصب کردم، تا الان هیچ مشکلی برای ویندوز پیش نیومده ولی لینوکس تا این لحظه صد بار خراب شده ( در حال حاظر به کلی نابود شده و دوباره باید نصبش کنم! )، خب مگه ویندوز ویروسی بشه چی میشه!؟ خراب میشه دیگه! خب این که بدون ویروس هم همش مشکل داره!
11- ویندوز 7 از چند ماه پیش تا حالا زیر 20 مگابایت آپدیت شده در حالی که اوبونتو 9.10 در مدت مشابه بالای 300 مگابایت آپدیت داشته!!!
12- اوبونتو با این همه ادعا هنوز نتونسته یه نتورک منیجر بسازه که بشه باهاش بدون درد سر به انواع اینترنت متصل شد، آیا میشه به همچین سیستم عاملی گفت خوب! در حالی که در تمام نسخه های ویندوز فقط کافیه کانکشن رو بسازی و یوزر و پسوردت رو وارد کنی و بعد از اتصال به اینترنت لذت ببری.
13- اینکه بعضی ها میگن من از اینکه 60 روز طول کشیده تا مودمم رو به لینوکس بشناسونم لذت میبرم یا طرف میگه من از اینکه مجبورم در اوپن آفیس تایپ کنم و کلی زجر بکشم کیف میکنم به نظر من تا وقتی هست که طرف داره واسه دلش کار میکنه، بذارید یه مشتری برای کار X براتون بیاد، اونوقت ببینم میتونی به طرف بگی که ببخشید من امروز مودمم رو عوض کردم، میشه بری و 10 روز دیگه که من تونستم مودم رو به لینوکس بشناسونم بیای!
14- اینا نظرات منه که بعد از دو سال کار با لینوکس در کنار ویندوز بهش رسیدم، به جان خودم مجبور نیستی با نظرات من مقابله کنی، تو هم میتونی نظر و تجربیات خودت رو در اختیار بقیه بگذاری، کاملا هم با مفاهیم متن باز و قوانین اون آشنایی دارم. ( بعضی مواقع هم به کلی لینوکس رو گذاشتم کنار ولی باز به خاطر کارم بهش برگشتم )
15- اینا رو بگذارید پای درد دل های یه کاربر لینوکس، نمیشه گفت اینا اشکال های لینوکس هستن، چون با توجه به مفاهیم متن باز اگر اشکالی وجود داره از کم کاری خودمونه، ولی میشه گفت اینها اشکالات اوبونتو 9.10 از دید یه کاربر متوسط ( به جان خودم متوسط مایل به حرفه ای هستم ) نسبت به ویندوز 7 هست.

آقا واقعا با نظرتون حال کردم منم دقیقا همین مدت مشابه با ابونتو کار می کنم و به همین نتایج رسیدم که شما عرض کردید و خیلی کامل توضیح دادید مخصوصا قسمت نتورک منیجر که واقعا آدمو عصبی میکنه و حجم بالای دانلود
آنکس که نداند ونداند که نداند    در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آفلاین dingdang

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 176
اولین باری که اوبونتو رو نصب کردم یادم میاد 3 روز تموم رو مودم کار میکردم تا نصب شه بعد هم که نصبش کردم حس یه پدر رو داشتم که خدا بهش یه بچه ی کاکل زری داده  \\:D/
اوه، دقیقا!!!
یادِ اون روز‌ها بخیر  . . .    : )

آفلاین Comboy

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 132
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: :(
« پاسخ #69 : 09 فروردین 1389، 06:48 ب‌ظ »
کم کم داره از گیمپ خوشم می آد.

گرچه ۱۱ سال با فتو شاپ کار کردم.

راستی تو گیمپ این کار رو بکنین

windows > single window mode