نظر و تجربهی شخصی خودم:
داخل ویندوز هربار که به مشکلی بر خوردم و متوجه نشدم مشکل از کجاست و بجای حل اون ویندوزم رو عوض کردم، یه جا سر همون مشکل گیر کردم و پشیمون شدم که چرا دنبالش نرفتم!؟
از زمانی که اوبونتو استفاده میکنم به مشکلات زیادی بر خوردم و دنبال همشون رفتم و دلیلش رو پیدا کردم. چرا؟ چون میدونم یه جا به دردم میخوره و کم کم میدونم که اگه اینطوری پیش برم میتونم با دیدن مشکلات جدید با تجربه هایی که کسب کردم، حدس بزنم مشکل از کجاست و بجای گیر کردن تو اون مشکل میتونم خیلی راحت حلش کنم!!
این شده که حتی فراتر از این هم پیش رفتم، مشکلات سیستم دیکران هم برام جالب شده و سعی میکنم تا قبل از اینکه برای خودم پیش بیاد راه حل رو پیدا کنم.
سیستم ریستور ویندوز رو برای حل مشکل تنظیماتی چند دفعه بیشتر استفاده نکردم و در تمام دفعات بعد از ریستور احساس میکردم یه چیزی داره سیستم رو آزار میده و درست کار نمیکنه واسه همین دیگه ازش استفاده نکردم یا حداقل بعد از اینکه دنبال یادگیریش رفتم (برای همون چند بار) خوب یاد نگرفتم!
2تا از دوستام هم از این امکان برای ازبین بردن ویروسها استفاده میکردن و من شخصا کسی رو ندیدم که از این استفادهی صحیح انجام بده چون 2 حالت بود
1- یا استفاده از سیستم براش سخت بود و کار با سیستم رو زیاد بلد نبود چه برسه به سیستم ریستور
2- یا اونقدر میدونست که احتیاجی به این نداشت
به نظر من اول راه استفاده از یک چیز سخت هست اما با گذشت زمان و کسب تجربه مثل اسباب بازی میشه تو دست