تازه هر گردی که گردو نمیشه. مثلا اسلام هم که با اختلاف طبقاتی مبارزه میکنه کمونستیه؟!
مبارزه با اختلاف طبقاتی از مبنا اشتباه است چه اسلام این کار رو بکنه چه کمونیسم. اختلاف در طبقات امری کاملا طبیعیه مخصوصا زمانی که همه شرایطی نسبتا مساوی داشته باشند عده ای رشد می کنند و عده ای نمی کنند. از این نظر به نظر من بله... اگر اسلام به طرزی که شما داری می گی با اختلاف طبقاتی در حال (مبارزه) است کمی به کمونیسم شبیه می شه. اما من فکر نمی کنم که اسلام این طور باشه اتفاقا بر عکس کاملا با اصل به هر کس همان می رسد که استحقاقش را دارد بیشتر مطابقت می کنه تا مبارزه!
بستگی داره که «مبارزه» رو چی تعریف کنید، و همینطور «اختلاف طبقاتی» رو چطور تعریف کنید. این بحثش خیلی مفصله. البته که همه نباید از ثروت سهم مساوی داشته باشن، چون تلاش و لیاقت انسانها متفاوت هست، اما نه اونقدر که چنین اختلاف فاحشی در توزیع ثروت وجود داشته باشه و منشأ این اختلاف فاحش(در توزیع ثروت) معمولا بیعدالتی و استثمار هست. در ضمن هم فقر و هم رفاه بیش از حد، معمولاً باعث دور شدن انسانها از اخلاق و معنویت میشه.
این «مبارزه» که گفتم لزوماً مفهوم اجباری نداره، مثلا شامل تشویق و ترغیب برای کمک به نیازمندان(مادی، علمی، معنوی...) هم میشه.
اما مبارزهٔ شدید اسلام با ظلم و استثمار بدیهی هست، فراموش نکنید که امروز تولد چه کسی هست. اگرچه برقراری عدالت دنیا رو زیبا خواهد کرد، اما هدف اصلی اسلام از برقراری عدالت، اینه که زمینهٔ معنویت و اخلاق هر چه بیشتر فراهم بشه(و یکی از تفاوتهای اسلام و کمونیست همینه).
اگه عدالت برقرار بشه، دیگه تفاوت ثروت افراد، اختلاف طبقاتی محسوب نمیشه.
مطالعه مباحث مربوط به ظهور منجی آخرالزمان، خیلی میتونه به درک انسان در این زمینه کمک کنه.
نمیخوام بحث این تاپیک عوض بشه. ولی بطور خلاصه یه توضیحاتی میدم. اسلام خطی مشی کلی و همهجانبهٔ انسان رو مشخص میکنه(و در خیلی موراد جزئیات رو هم تبیین میکنه)، اما خیلی از جزئیات و مقتضیات زمان رو به عهدهٔ عقل میگذاره(که البته این هم جزء اسلام هست، اما ممکنه بعضی مسائل صریحاً در متون اسلامی نباشن). برخلاف سایر مکاتب فلسفی که برای محدوده خاصی از زندگی کاربرد دارن و یا حداقل همهجانبه نیستن یا حداقل برای همهٔ جنبههای زندگی برنامه ندارن(مثل مسیحیت و یهودیت امروزی). درحالیکه «دین» یعنی «راه و روش درست زندگی» و باید همهجانبه باشه.
(تا اینجای بحث رو طبق عقیدهٔ خودم گفتم، اما این بند آخر مستقل از عقیده و دین هست:)
جنبش نرمافزار آزاد(با مبانی فلسفی و علمی خودش) در محدودهٔ خودش یک الگوی منطقی و عاقلانه هست و دارای مفاهیم زیبایی هست که هر کسی با هر عقیده و مسلکی(از اسلام و مسحیت تا کمونیست و الحاد) ممکنه به نرمافزار آزاد معتقد باشه. مخصوصاً کسی که به اخلاق اعتقاد داشته باشه. البته نرمافزار آزاد اونقدر پتانسیل داره که حتی ممکنه کسی به اخلاق هم معتقد نباشه اما طرفدار نرمافزار آزاد باشه(مثلاً بخاطر فواید تجاری و غیره). بنابراین درست نیست که نرمافزار آزاد رو منحصر در یک مکتب یا دین خاص قرار بدیم و مثلا بگیم که «اجتماع نرم افزار آزاد یک جامعه کمونیستی است» چون اعضاء این اجتماع یک عقیدهٔ یکسان ندارن و کسی نباید عقیدهٔ خودش رو به دیگران تحمیل کنه.