درود بر شما
ابتدا شما باید ازادی (بیان) را تعریف کنید
.
هر اجتماعی برای خود قوانینی داره (درست یا غلط از نگاه من و شما) وقتی وارد ان میشوی باید همه ی قوتنین رو بپذیری در غیر این صورت وارد نشو .(نگاه واقعی گرایانه من )
تا موقعی بخشی از اون هستی نمیتونی انتقاد کنی چون به نوعی همان اول پذیرفتی و وابسته به اون اجتماع هستی.
حرفت درجایی درسته که ما «حق ترک کردن» داشته باشیم یعنی اگر یکی نخواهد در اون جامعه باشه بتونه بدون دردسر اون جامعه را ترک کنه. مثلا اگر یکی نخواهد توی ایران باشه بدون پاسپورت و ویزا و پول سفر بتونه بره توی یک جامعه ی دیگه. که پیش شرط این موضوع این هست که آدمها آزادی برپایی هر نوع جامعه ای رو داشته باشه. که خب در خیلی از جاها این امکان فراهم نیست پس اصلا واقع بینانه نیست که بگیم هرکسی هرجایی که زندگی می کنه باید قوانین رو بپذیره! حالا من از موضوع زندان ها هم که فرد رو به زور می برن حرفی نمی زنم.
چه حرف های جالبی میزنی
خوبخشتم از اشنایی
شاید پرداختن به ازادی در نگا ه کلی و جهان شمول یه ذره سخت باشه
فکر میکنم اشتباه کردم
شما میتونی معترض شرایط موجود باشی در صورتی که خطری (از هر نوعش)
به شخص تو اسیبی نزنه
این که معترض باشی نگاه معمولیه هر کس معترضه اما باید بدونی چه چیزهایی رو از دست میدی
یه راه دیگه دیگش این که خودتو تطبیق بدی تا جایی که ممکنه با جریان همراه نشی و به جریان قدرت کاری نداشته باشی
ما احتیاج به تغییر در تک تک (یا حداقل بیشترشون) افراد اون اجتماع داریم
این تغییر باید از فرد به وجود بیاد
حرکت های جمعی و بدون تفکر و شناخت تغییری در شرایط به وجود نمیارن تنها افراد عوض میشن با شکل و شمایل جدید
تو با بودن در این اجتماع ناخواسته ، مبارزه فرسایشی رو شروع میکنی
تنها راه که میتونه وجود داشته ترک اون اجتماع
باید رها کنی و بری یا بمونی و اعتقادت بیان کنی .
سپاس