می دبیانم چون اینجور اینجوریه مثل کوله پشتی حلزونی که پوستشو با چای غلیظ شستن و الان اون گوشه سمت راست بشقاب خرچنگ منتظره خورده شدنه تا بعدش کلی فحش بدی به این سلیقه گند این کفار زندیقی و بهشون بخندی!
و فکر می کنم اگه به هر دلیل دیگه ائی از هر سیستم عامل دیگه ائی در زمانی که هوا خیلی سرد یا خیلی گرمه ، بارون میاد یا ابرای قشنگی با چشمک های نازشون دارن بهت اشاره می دن که شب پدر و مادر چادر روی ماشینتو چنان درمیارن که موقع جمع کردنش توی صبح روز بعد کمر درد بگیری ، استفاده کنی ، موقع چت کردن با عموی بزرگت که بعد از یک ساعت و نیم صحبت کم کم احساس می کنی مثل یه درخت کهنسال هزار و صد ساله می مونه که تصمیم داره دو میلیون بچه گنجشک دیگه رو هم روی درختای بیقواره و کج و کولش اونم توی یه مملکتی که دور تا دورشو آب گرفته و معلوم نیست کی لایه اوزون میافته رو سرشون ، کنار کلی جونورای عجیب قریب از سگای آدمخور تا ترکیبات پیچیده شتر و مرغ ، درست وقتی که شروع می کنه آخرین جوک زندگیشو که تا حالا حداقل توی روزهای آخر هفته که مهم هم نیست جمعه باشن یا یکشنبه و از نظر من البته همیشه دوشنبه هم تعطیل میان هفته به حساب میاد بیش از هفتاد هزار بار شنیدی رو یه بار دیگه هم تعریف کنه ، متوجه می شی که سیستم عامل غلطی رو برای این کار انتخاب کردی!
باور کن من بیشتر توزیع های رایج رو استفاده کردم تا فهمیدم چرا باید بدبیانم!
اینها چی بود شعر یود؟
---
دلیل اصلی این که رفتم سراغ اوبونتو این بود که سی دی مفتی می فرستادن
اون هم از خارجه
دلیل اصلی این که بعد رفتم سراغ فدورا این بود که توی دی وی دیش پکیج های برنامه نویسی کامل بود
دلیل اصلی این که الان از دبیان استفاده می کنم اینه که 5 تا دی وی دی بود
و همه پکیج ها توی این 5 تا
برای منه دیال اپی نعمتیه -- عتیقه بودن پکیجها رو در نظر نگیرید
---
به نظرم کلا با همه فرقی ندارن
چون من هر سه تا رو با دستور
halt
خاموش می کنم
--
لازمه بگم اینایی که نوشتم همش جدی بود