شما فرمودید که اگر کسی با افکار من در راس حکومت قراره بگیره ، مقدر میدونه که حقوق بگیره و پستی رو اشغال کنه و کاری نکنه ، مثل کارمندان ، ولی من آرزو می کنم عقاید این چنینی به رای حکومت نرسن ، چون لااقل من کاری نمی کنم و حقوق میگیرم ولی این افکار به نابودی تمدنی می انجامه که سال ها براش زحمت کشیده شده.
پرورش جنین انسان بدون بیماری برای زنده نگه داشتنش ، چه ربطی داره به پرورش جنین حیوان برای کشتن ؟
ابتدا فهم کامل از چیزی داشته باشیم بعد نقدش کنیم ، در اون دوران هم همین عقاید با لقاح جنین و پرورش جنین به دلایلی مبهم مخالفت می کردند و باز هم شاهد همون دلایل مبهم هستیم. هدف از پرورش جنین ، کشتن نیست ، بلکه نجات جان انسان هاست ، لااقل کاهش درد انسان ها ، به شما توصیه کردم در مورد سختی ها و عوارض دیالیز تحقیق کنید ، شاید کمی بیشتر آشنا بشید با درد ها و بیشتر متوجه بشید که کی خودخواه هست و کی خیرخواه.
بقول شما بخاطر دست تقدیر طبیعت
من هیچ جایی به تقدیر اشاره نکردم و تکامل و انتخاب طبیعی هیچ ربطی به تقدیر ندارند و مفاهیمی متفاوت اند.
حرف های استالمن رو درباره گنو گوش دادی که چقدر ساده میگه که : دنیا ما اینجوریه که بقول شما بخاطر دست تقدیر طبیعت توی مدرسه یه بچه بیسکوییت داره و یکی نداره ، حالا گنو اینه که ما به بچه هامون یاد بدیم که وقتی رفتن مدرسه و دوستشون بیکوییت نداشت این ها بیسکوییت خودشون رو با اون تقسیم کنن تا همه بیسکوییت داشته باشند
و در ادامه اش میگه که حالا به ما میگن که این نرم افزار انحصاری هست و نباید با کسی شریک بشید ، چون اون فرد پول نداره که اون نرم افراز رو بخره (یه همچین چیزایی)
حال مشکل ما دو تا است ، یکی تعصب و دومی تلاش برای جاهل ماندن که ناشی از همون تعصبه.
انسان هایی تلاش کشیدن و شبانه روز تحصیل کردن و رفتن تحقیق کردن و واسه استخراج یه رشته ی RNA چندین ساعت صبر کردند و به طور متوالی با شکست مواجه شدند و از نو شروع کردند تا بتونن به دانشی دست پیدا کنند که بر درد انسان ها مرحمی باشه ، شما احتمالا نمی تونی درک کنی که چقدر سخته بچه های هم سنت به دنبال توپ بدوند و تو روی ویلچر شاهد بازی و شادی اونا باشی ، حال افرادی که تونستن به درکی از این درد برسن ، تلاش می کنن تا بتونن سلول های عصبی رو کشت بدن و اونا رو به بدن همون بچه منتقل کنن تا اون هم بتونه راه بره ، شما احتمالا درد شدید قفسه ی سینه رو تجربه نکردی ،بر گشت خون به بطن های قلب به علت شل شدن دریچه های سینی اتفاق میوفته و حسرت انتظار برای پیدا شدن فردی که ژنوتیپ اش باهات سازگار باشه و بشه قلبش رو بهت پیوند زد ، همون دیالیز که فرد مجبوره در هفته سه بار و هر بار 4 ساعت روی یه تخت دراز بکشه تا خونش توسط دستگاه تصفیه بشه ، البته بعد مدتی کوتاه بدنش اونقدر کلسیم از دست میده که با یه باد شدید! کل استخوان هاش میشکنن ...
متن زیر رو از ویکی پدیا انتخاب کردم دقت کنید :
انسانی بمیره و پدر و مادری داغدار بشه چون نمی خواییم از حیوانات فاکتور هشت استخراج کنیم؟؟ حال که میتونیم اون کبد مورد نیاز برای درمان هموفیلی رو با کشت در جنین حیوانات بدست بیاریم ، انجام ندیم؟ شما به افرادی با عقاید من میگید خودخواه یا مصرف کننده؟؟ فردی میتونه در مورد دیابتی های نوع یک جمله ی زیر رو بگه که خودش به تزریق روزانه ی انسولین آشنا باشه.
حتما روش های دیگه ای هم پیدا میشه
افراد هم عقیده ی من خودخواه بودند چون از حیوانات به عنوان منبع غذایی استفاده می کنن ، اما اینکه بگیم تلاش برای درمان بیماری هایی که تا دیروز صعب و العلاج شناخته میشدن ، باز هم نوعی خودخواهی هست ، خنده داره ، یه جور جوکه. خودخواهی اینکه از خردمون استفاده نکنیم ، از ابزار هایی که در اختیارمون هست استفاده نکنیم و بچسبیم به تعصباتی که تلاش دارن جهالت رو به عنوان فرهنگ عرضه کنن. خودخواهی یعنی تلاش برای دفاع از عقاید و تعصباتی که دلایلی برای دفاع از اونا نداریم. پرسیدم چرا با تولید گوشت از طریق پرورش دام مخالفید؟ گفتید اونا یک پستاندار کامل اند و درک دارن ، حس دارن و بجز شکم پرستی انسان ، سایر موارد رو هم دارن ، گفتید من از کجا میدونم که اون غاز ها قبلا خانواده ای بودن و داشتن با هم زندگی میکردن؟؟ خب نمی گم با شما هم عقیده ام ولی مخالفتی هم ندارم ، ok ، اما در مورد جنین باید بگم که نه اون خوک خبر داره که ما گامت ش رو بر داشتیم و دو رگه ی انسان خوک باهاش ساختیم که به زندگی خانوادگی شون لطمه زده بشه ، نه اون جنین موجود زنده و پیشرفته به حساب میاد که احساس درد داشته باشه ، چون در کمتر از یکماهگی و وقتی که یک سانتی متر طول داره سلول های مورد نیاز ازش خارج میشن ، حال که این مورد با اعتقادات شما مغایرتی نداره ، باز هم مخالفید؟؟؟
البته این یک نوع روش زندگیه که شما مجبور نیستید انتخابش کنید شاید شما دوست داشته باشید همه چیز رو برای خودشتون داشته باشید ، شاید هم مشکل در افراط باشه ، برای مثال میگم منظور استالمن از تقصیم بیسکوییت این نیست که همه چیز مون رو تقصیم کنیم برابر ، قطعا من نمیخام اتاق خابم رو با کسی شریک بشم ، و یا اتوموبیل شخصی خودم رو ، منظور اون چیزهایی هست که میتونیم انجام بدیم اما انجام نمیدیم ، مثلا میتونیم به حیاط بقیه موجودات احترام بزاریم
اگرچه پاسخ شما رو دادم ، ولی سوالم اینکه اگه به شما یدونه کلت با پنج تا تیر به شما بدیم و در جنگلی رهاتون کنیم ، و شما در جنگل ، با یک خرس قهوه ای مواجه بشید که معمولا هم به انسان حمله میکنه ، اولین کاری که می کنید چیه؟ جز اینکه کلتتون رو بیرون میارید و خودتون رو آماده برای هر اتفاقی می کنید؟ اگر اون خرس حمله کنه چی؟ با توجه به اینکه اون سریع تر از شما میدوه ، و مطمئنا بعد مدتی به شما خواهد رسید ، باز هم قصد استفاده از کلتتون رو ندارید؟ اگر به شما بگن که در کلتت تنها ی گلوله داری ، جز این هست که در نشانه گیری ات سعی میکنی حتما به هدف بزنی؟
اگر شما حاضری به قول خودت خودخواه نباشی و بزاری این خرس داستان تصمیم بگیره که هیچ!!!! اما وقتی خودت در شرایط مرگ و زندگی حاضری برای بقا، جان موجود دیگه ای رو بگیری ، انتظار نداشته باش در شرایطی که جان یک انسان به نتیجه ی تولید اندامی در جنین یک حیوان بستگی داشته باشه ، اون انسان ، به رای و نظر شما احترام بزاره