انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید


توزیع گنو/لینوکس اوبونتو ۲۰ ساله شد 🎉

نویسنده موضوع: سفرنامه من  (دفعات بازدید: 6364 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین office

  • Newbie
  • *
  • ارسال: 9
سفرنامه من
« : 03 شهریور 1389، 03:42 ب‌ظ »
با سلام
اگه مدیران اجازه بدن من اینجا یه سفرنامه بنویسم از وقایعی که در هجرت سیستم عاملی بر من بگذشت!

مهم نیست چه جوری، مهم اینه که من به این نتیجه رسیدم باید از ویندوز رخ بربست و به یک سیستم عامل دیگه کوچ کرد و این سرآغاز سفر من بود
بعد از کلی وبگردی (یا به روایتی ولگردی) تو نت اوبونتو رو مدینه فاضله شناختم و قصد اقامت دائم در آن دیار دست کم به ظاهر سرسبز کردم. اما از آنجایی که بار اولم بود که داشتم به یک چنین مسافرتی می رفتم یاد حافظ عزیز افتادم( که بعد از مدتی هوس سفر به سرش میزنه و راه میفته که بره سفر اما از اونجایی که خیلی بدشانس یا شاید ناز نازی بوده مثل اینکه سفر بهش نمیسازه و با سرعت بر میگرده شیراز و سریعاً شعر زیر را براي ساير همسفراش ميفرسته:
دمي با غم به‌سر بردن جهان يك‌سر نمي‌ارزد به مـي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي‌ارزد)
و از ترس اینکه منم مجبور بشم یه وقتی بگم همان ویندوز ایکس پی به! پس سخن پیشینیان رو گوش دادم وتمام پلهای پشت سرم رو خراب نکردم یعنی قبل از اینکه شیپور حرکت کاروان را به صدا درآورم سریعاً یه گوگل زدم و یه ویندوز به اصطلاح اوریجینال بارگزاری کردم و آن را به همراه کلی نرمافزار کاربردی و غیر کاربردی دیگه  رو کامپیوترم نصب کردم تا اگر خدایی نکرده منو تو شهر اوبونتویی ها راه ندادن حداقل یه سر پناهی داشته باشم که بتونم توش بیتوته کنم.
بعد از کلی گرفتاری در نصب و پیکربندی ویندوز رفتم سراغ درایو C و 15 گیگ ناقابل ازش کندم و بصورت خام گذاشتم تا بعداً بشه محل اسکان اوبونتو. بعد در حالی که سی دی اوبونتو رو داشتم در سی دی رام قرار می دادم به آرامی کامپیوتر را هم یه ریست زدم .
هنوز نفس کامپیوتر بالا نیومده بود که یه هو یه صفحه به ظاهر ارغوانی ظاهر شد که وسطش نوشته بود: Ubuntu و زیرش هم 5تا نقطه بود که به ترتیب خاموش و روشن میشدند
یه 2-3 دقیقه ای به همین منوال داشت میگذشت که در کمال ناباوری صدای سی دی رام قطع شد که من با خونسردی اصلاً به روی خودم نیاوردم .
2-3 دقیقه دیگه هم گذشت و عصبانیت من به حد غیر قابل کنترلی رسید با خودم گفتم "آخر این چه مهمان نوازی است که مرا اینطور بی هیچ مقدمه ای معطل می گذارند" و با نثار کردن چند تا فحش نمدار به روح آبا و اجداد همه دشمنان ، با خشم فراوان ابتدا سی دی رو در آوردم بعدش هم دکمه ریست رو فشاریدم و دوباره به ویندوز برگشتم   و اون بخش از درایو C رو که کنده بودم دوباره چسبوندم ...
دیگه آماده شده بودم که شعر حافظ رو واسه همه طرفداران اوبونتو بنویسم و برای همیشه از خیر مهاجرت بگذرم که یه هو یه حسی به من تلنگور زدکه "پسر کم نیار" البته من اول کار زیاد به این حس توجه نکردم ولی بعد یکی دو ساعت یاد لفظ هایی افتادم که جلوی خیلیا خالی کرده بودم، اینکه من دارم برای همیشه از ویندوز میرم یا اینکه آخه ویندوزم شد سیستم عامل و ...
پس یه نفس عمیق دیگه کشیدم و قدرت هرچه تمام سی دی اوبونتو رو گذاشتم تو سی دی رام در حالی که هنوز تو محیط ویندوز بودم!
هنوز سی دی رام قر اصلی سی دی رو در نیاورده بود که یه پنجره باز شد و منو با سه تا انتخاب رو برو کرد:
1)   Demo and full installation
2)   Install inside windows
3)   Learn more
همچین که یه ذره با گزینه دوم حال کردم سریع انتخابش کردم که متعاقباً یه پنجره دیگه باز شد مثل برنامه Wubi.exe  منم شروع کردم به پر کردن فرمها و البته تو این بین دو به شک بودم که زبان برنامه را چی انتخاب کنم؟ انگلیسی یا فارسی؟
از اونجایی که من یک ایرانی متعهد هستم و باز از اونجایی که به قدرت و توان زبان شیرین فارسی در هماهنگی با تکنولوژی روز اعتقاد داشتم با دلی خالی از شک و تردید زبان انگلیسی رو انتخابیدم و سریعاً تائید کردم
بعد برنامه شروع کرد به شکلک پکلک در آوردن یه ستونو خالی کرد یه ستون دیگه رو پر کردتا اینکه  یه پیغام داد که کار تموم شده خودت ریست میکنی یا من برات بریستم منم گفتم هرجور خودتون صلاح میدونین و اونم صلاح رو تو ریست کردن دونست
البته اینم را هم بگم که قبلش زحمت کشید و سی دی رو داد بیرون و منم کلی تشکر کردم
کامپیوتر ریست شد و اون اول کار یه سوئال پرسید که میری تو ایکس پی یا اوبونتو که منم دومی رو انتخاب کردم
دوستان چشمتون روز بد نبینه که باز همون داستان قدیمی صفحه ارغوانی و نوشته و پنج تا نقطه رنگی شروع شد
یه ده دقیقه ای صبر کردم ولی خبری نشد بعد با احترام دکمه ESC رو فشاردادم که فک کنم سیستم به من بد و بیراه گفت
البته من خوب نفهمیدم منظورش چی بود ولی از لحنش چیز خوبی در نمیومد
من با اجازه تا حدودی متن اصلیش رو میذارم ولی خواهشن دوستان زیر 3 سال نخونن چون ممکنه بد آموزی داشته باشه:
(process:335): Glib-WARNING **:get pwuid_r():failed due to unknow user id(0)
و یکی دوتا خط دیگه که با cp: cannot stat  شروع می شد
خلاصه منم از لجم کامپیوترو ریست کردم و رفتم تو ویندوز و سریعاً خودم رو به پنجره Add or Remove Programs رسوندم و با انزجار اوبونتو رو پاک کردم...


آیا سفرنامه من به همینجا ختم میشه؟ آیا من مجبور میشم مجدداً به ویندوز نقل مکان کنم؟
همه اینها بستگی به کمک شما عزیزان داره
پس هم اکنون نیازمند یاری اوبونتویی شما هستم!!!


آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #1 : 03 شهریور 1389، 03:53 ب‌ظ »
با اینکه بنده اصلا حوصله خوندن متون طولانی رو ندارم ولی متن شما رو تا ته خوندم
قشنگ نوشته بودی  ;D
شما سی دی رایت کرده رو یه تستی بکن ببین درست رایت شده یا نه
من یادم نیست md5sum یه سی دی رو توی ویندوز چطور چک میکنن ولی شما اون رو چک بکن
یا اصلا md5 خود ایمیجی که دانلود کردی رو چک کن و دوباره با سرعت پایین رایت کن و از طریق همون بوت cd امتحان کن  ;)
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین ریچارد استالمن بزرگ!

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 694
  • جنسیت : پسر
  • انا المسموم ما عندی به تریاق ولا راقی !
    • بازاریابی چریکی و کسب درامد اینترنتی
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #2 : 03 شهریور 1389، 04:31 ب‌ظ »
البت هر چند یکی از فلاسفه می فرمایند که هر متنی کمینه ارزش یکبار خواندن رو داره ولی من با تاسف وقت خواندن متن زیبای شما رو نداشتم و به سبک هشت ، پنج ، سه یه نیم نگاهی انداختم. فقط خداوکیلی برای بقیه مسائلت دیگه لطف کن و سفر نامه تفرنامه ننویس تا یادمون نره نیاز به کمکم داری!
البت من خیلی نیست لینوکس کار می کنم ولی محبت کن مشخصات سیستمت و اون نسخه اوبونتوئی که تلاش به نصبش کردی رو محبت کن و بویس. اگه با یه پروسسور پایین و یه رم زیر یک گیگ سوار اسب 10.04 شدی که بری اون مدینه فاضله مثل این می مونه که با ژیان از یالقوز آباد راه افتاده باشی بری لاس آنجلس. قبلا از چه نسخه ویندوز استفاده می کنی؟ می خوام ببینم سون رو سیستمت نصب می شه یا نه؟ اگه بشه با 10.04 حال می کنی.
در اینصورت باید یه نسخه پایینتر نصب کنی.
فرمایش ایمان عزیز رو حتما کنترل کن و برای کنترل md5sum هم توی گوگل سرچ کن winMd5sum for Windows و یه نرم افزار کوچیک هست که دانلود می کنی و برای اینکه بفهمی اصلا این قصه چی هست و چی نیست هم به ویکی همین فروم مراجعه کن
یه جائی یه شاعری توی یه حالی واسه خاطر رفتن به یه شهری وقتی یه خاری یه بلائی سر یه جائیش دراورده بود فرمود:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم           سرزنش ها گر کند خار مقیلان غم مخور
خدا رحمتش کنه که غالبا فکر می کنن اهل سفر نبوده!
راستی کلا لینوکس دیار سرسبزی نیست! یه زمین خالی هست که به اندازه کافی آب داره. هنر خودته که بشه سبز یا باتلاق. باید چکمه آهنین بپوشی تا یاد بگیری. ولی وقتی یاد گرفتی به وقتی که برای کار با سرسبزی ویندوز گذاشتی حسرت می خوری ;)
من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و منى که من از خود ساخته ام،آرزوهای من است ،تویى که تو از من می سازى کمبودهایت هستند.
----
ده نکته در استفاده از لینوکس یا آنتی ویندوز!

آفلاین rezass

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 153
  • مرگ بر نژاد پرستی
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #3 : 03 شهریور 1389، 09:56 ب‌ظ »
البت هر چند یکی از فلاسفه می فرمایند که هر متنی کمینه ارزش یکبار خواندن رو داره ولی من با تاسف وقت خواندن متن زیبای شما رو نداشتم و به سبک هشت ، پنج ، سه یه نیم نگاهی انداختم. فقط خداوکیلی برای بقیه مسائلت دیگه لطف کن و سفر نامه تفرنامه ننویس تا یادمون نره نیاز به کمکم داری!
البت من خیلی نیست لینوکس کار می کنم ولی محبت کن مشخصات سیستمت و اون نسخه اوبونتوئی که تلاش به نصبش کردی رو محبت کن و بویس. اگه با یه پروسسور پایین و یه رم زیر یک گیگ سوار اسب 10.04 شدی که بری اون مدینه فاضله مثل این می مونه که با ژیان از یالقوز آباد راه افتاده باشی بری لاس آنجلس. قبلا از چه نسخه ویندوز استفاده می کنی؟ می خوام ببینم سون رو سیستمت نصب می شه یا نه؟ اگه بشه با 10.04 حال می کنی.
در اینصورت باید یه نسخه پایینتر نصب کنی.
فرمایش ایمان عزیز رو حتما کنترل کن و برای کنترل md5sum هم توی گوگل سرچ کن winMd5sum for Windows و یه نرم افزار کوچیک هست که دانلود می کنی و برای اینکه بفهمی اصلا این قصه چی هست و چی نیست هم به ویکی همین فروم مراجعه کن
یه جائی یه شاعری توی یه حالی واسه خاطر رفتن به یه شهری وقتی یه خاری یه بلائی سر یه جائیش دراورده بود فرمود:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم           سرزنش ها گر کند خار مقیلان غم مخور
خدا رحمتش کنه که غالبا فکر می کنن اهل سفر نبوده!
راستی کلا لینوکس دیار سرسبزی نیست! یه زمین خالی هست که به اندازه کافی آب داره. هنر خودته که بشه سبز یا باتلاق. باید چکمه آهنین بپوشی تا یاد بگیری. ولی وقتی یاد گرفتی به وقتی که برای کار با سرسبزی ویندوز گذاشتی حسرت می خوری ;)

++

آفلاین office

  • Newbie
  • *
  • ارسال: 9
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #4 : 04 شهریور 1389، 01:00 ق‌ظ »
منت خدای را عز و جل که در این راه تنها نیستم و هستند دوستانی که چراغ آگاهی و دانششان را بی دریغ و بی منت بر سر راه هر عابر گم شده در تاریکی نا آگاهی قرار می دهند
عرض کنم خدمتتون که من بلیطم رو از خود سایت فخیمه اوبونتو دانلود کردم مشخصاتش هم این بود:
ubuntu-10.04-desktop-amd64.iso
اما از ژیان گفتی و کردی کبابم آخه ژیان حداقل یه چند تایی اسب بخار توش هست اما مال ما که ...
AMD Athlon 64 processor
3500+
2.21GHz. 1.00GB of RAM
GeForce 6600 256MB
OS: XP Pro SP3
البته من با این بیچاره سفرهای زیادی رفتم از سواحل ویستا گرفته تا ارتفاعات ویندوز سرور 2003
حتی یه بار هم با تور مسافرتی VmWare به قصد سیاحت یه سری هم به زوزه زدم
اما ویندوز هفت رو خدا هنوز نصیب ما نکرده که زیارت کنیم
برای کنترل سالم بودن بلیط ها هم عرض کنم که اون برنامه ای که شما معرفی کرده بودید رو نتونستم پیدا کنم ولی یه برنامه دیگه ای که به نظر میومد همون کارو میکنه پیدا کردم و هم فایل دانلود شده ازسایت فخیمه و هم سی دی رایت شده توسط این حقیر را باهاش چک کردم
البته من که نفهمیدم منظورش از OK دقیقاً چی بود آخه مگه میشه نزدیک به هفتصد مگابایت رو به یه برنامه معرفی کنی و اونم در جواب خیلی کوچیک بنویسه OK ؟
ولی بوش نمیومد که گیری تو اون موارد باشه
راستی در مورد مشکل کار یه خدا بیامرزی بهم گفت اون موقع که داشتم روشن و خاموش شدن نقطه ها رو کنترل می کردم باید یه ذره بیشتر دندون رو جیکر میذاشتم، مثلاً اون بیچاره معتقد بود تا نیم ساعت هم جا داره که صبر کنم!!!

آخ! شرمنده باز مثل اینکه خیلی روده درازی کردم

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #5 : 04 شهریور 1389، 01:19 ق‌ظ »
آقا اگه یه کتاب نوشتی خودمم اولین کسی هستم که سفارش میدم
شما اگه توانایی دانلود داری نسخه 32 بیتی هم یه تستی بکن
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19722
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #6 : 04 شهریور 1389، 07:20 ق‌ظ »
شما اگه می‌تونی یه بار فایل iso رو با تورنتش چک کن ببین کامله یا نه. سی‌دی رامت رو هم یه نگاه اساسی بهش بنداز. سرعت رایت رو کم‌تر کن و یه کم صبرت رو بیش‌تر کن. ایشالله درست می‌شه. بعدش اون فایل iso رو برای ده نفر رایت کن. تا آخر ماه لینوکس‌کار حرفه‌ای می‌شی. حتما عمل کن. یه نفر تو کلمبیا بی‌توجهی کرد بیل گیتس اومد به خوابش
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین ریچارد استالمن بزرگ!

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 694
  • جنسیت : پسر
  • انا المسموم ما عندی به تریاق ولا راقی !
    • بازاریابی چریکی و کسب درامد اینترنتی
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #7 : 04 شهریور 1389، 08:45 ق‌ظ »
زحمت بکش برو توی این سایت
http://download.cnet.com/WinMD5Sum/3000-2381_4-10115915.html
و اون سمت چپ صفحه روی اون مربع سبز رنگ کلیک کن و اون برنامه رو دانلود کن و نصب کن توی ویندوزت ( که البته مال تو نیست و مال جناب گیتسه). نصب که شد اجراش کن و یه پنجره باز می شه که سه تا لاین برای وارد کردن اطلاعات داره. جلوی اولی از بالا یه مربع کوچیک هست که روش چیزی ننوشته. روی اون کلیک کن و در پنجره ائی که باز می شه آدرس فایل آیزوئی که دانلود کردی رو بده ( و نه اون چیزی که رایت کردی روی سی دی). یه مدتی طول می کشه و در لاین بعدی یه عدد بهت می ده. البته مخلوطی از عدد و حرف هست.
اون عدد باید با این عدد زیر دقیقا برابر باشه:
b4faa186c2419dc26e522e5f82e268a1

که در اینصورت متوجه می شی اتفاقا اون OK که بهت داد اون برنامه هه می شه!!!
اینم آدرس بقیه md5sum ها برای اوبونتو 10.04 :
http://releases.ubuntu.com/lucid/MD5SUMS

وقتی دیدی کاملا درسته یه نرو بنصب روی سیستمت و با سرعت 16x فایل آیزو رو روی سی دی اکسترکت کن. و از روی اون برای نصب تلاش کن.
نیم ساعت و این حرف ها رو فراموش کن! اگه از این مرحله بگذره توی سه یا نهایت چهار دقیقه می گذره و وقتی نمی گذره یعنی گیر کرده. این مشکل رو با نسخه آزمایشی داشتم و با کار بالا حل شد. اگه بازم حل نشد ، دو ، سه دفعه ریست کن و مجددا وارد مرحله بوت از روی سی دی بشو ببین می شه یا نه.
راه ساده تر هم اینه که یه نسخه 9.10 یا 9.04 گیر بیاری ( و دقیقا به این دلیل که من با 10.04 حال نمی کنم ;) )
من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و منى که من از خود ساخته ام،آرزوهای من است ،تویى که تو از من می سازى کمبودهایت هستند.
----
ده نکته در استفاده از لینوکس یا آنتی ویندوز!

آفلاین office

  • Newbie
  • *
  • ارسال: 9
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #8 : 05 شهریور 1389، 03:02 ب‌ظ »
من در این سفر فهمیدم که :

اوبونتو کارها از اعضای یک پیکرند     که در سیستم عامل ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار     دگر عضو ها را نماند قرار

امروز در یک اقدام ضربتی اون برنامه  md5sum را دانلودیدم و طبق یادداشتی که میرزا ریچارد استالمن بزرگ! برای من کتابت کرده بود فایل iso دانلودیم رو در بوته آزمایش قرار دادم.
برنامه بیچاره یه مدتی تو چشمای من زل زد بعد در حالی که اشک در گوشه چشماش حلقه زده بودجواب آزمایش دانلود تقریباً هفتصد مگابایتی منو داد که وقتی با دست نوشته میرزای بزرگ مقایسه کردم قیافم شد مثل قیافه مردی که میره جواب آزمایش قند خونش رو بگیره ولی بهش میگن که حامله شده !!!

جواب آزمایش من  3e0f72becd63cad79bf784ac2b34b448بود!!!

در حالی که زمین و زمان داشت دور سرم می چرخید یاد حرف یکی از نیاکان افتادم که می گفت هروقت، هر جا و سر هر کاری گیر افتادی سریعاً یه گوگل بزن!!!

منم فی الفور رفتم سراغ گوگل  و جواب آزمایشم رو توش سرچیدم که با کمال تعجب با صفحه زیر تصادف کردم:

http://ubuntuforums.org/showthread.php?t=1463554&page=167

احساس کردم خون تازه ای تو رگهام جریان پیدا کرده با خودم گفت شاید ایراد از لوح فشرده من باشه پس دوباره طبق دستورالعمل میرزا ، سفارشات eMan خان نظام الملک و همچنین نصایح حاج دانیال بهزادی اوبونتویی  یه لوح دیگه درست کردم و گذاشتم تو سی دی رام و دوباره همه اون ماجرا ها رو انجام دادم ولی متاسفانه هیچ نتیجه ای نداد که نداد که نداد که نداد که نداد!

البته یه بار نمی دونم چه طوری شد که یه گوشه چشمی واسه ما نازک کزد و تا مرحله تعیین پارتیشن هم پیش رفت  ولی من چون یادم رفته بود که چه جوری باید انتخاب کنم اومدم بیرون ! ولی بعدش هر کاری کردم اوبونتو خم به ابرو نیاورد که نیورد که نیاورد که نیاورد!

حتی یه برنامه از اینترنت هم دانلود کردم که فایل iso رو تو هارد کوچولو اکسترکت میکرد ولی اونم نتونست درد منو دوا کنه!
پس به ناچار با چشمانی اشکبار، قلبی آکنده از اندوه و دلی سرشار از ضد حالی بالاخره مجبور شدم علی رغم میل باطنیم اون بیتی که خواجه شمس الدین بعد از سفر ضد حالیش به اصفهان گفت رو منم بگم:

اگرچه اوبونتو آب حیات است         
                            ولی ویندوز برای ما از آن به

و برای مدتی (امیدوارم کوتاه) عطایش را به لقایش ببخشم تا شاید در آینده ای نه چندان دور همای اوج سعادت به دام ما افتد.



آفلاین کرگدن

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1769
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #9 : 05 شهریور 1389، 05:02 ب‌ظ »
درود دوست عزیز

اگر یک بار تونستید سیستم رو در حالت لایو استفاده کنید مشکلی ندارید که نشه حل کرد :)
مشکل های احتمالی یا در موقع خوندن از cd  مشکل داره یا رایت

شما می تونید از یک فلش usb هم برای نصب استفاده کنید

اگر یک فلش با حجم ۱ گیگ به بالا دارید ( یا هر وسیله ای که بایوس بتونه باهاش بوت بشه و حجمش هم بیشتر از ۱ cd باشه ) می تونید به جای cd از حافظه استفاده کنید

البته برنامه های راحتی هم هست که می تونید با سرچ پیداشون کنید

ولی یکی از راه نمایی ها اینجاست
http://ubuntuforums.org/showthread.php?t=811397

 Vaio-VPCCW - core i7 -Nvidia GT320M -4GB -OS Fedora 20/ kde 4.12
Vbox: Centos 6.4 (server) / Archlinux

آفلاین ریچارد استالمن بزرگ!

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 694
  • جنسیت : پسر
  • انا المسموم ما عندی به تریاق ولا راقی !
    • بازاریابی چریکی و کسب درامد اینترنتی
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #10 : 05 شهریور 1389، 05:50 ب‌ظ »
کار به تمرین و تکرار درست می شه. رهاش نکن به این زودی چون تا لذت بردن ازش خیلی فاصله نداری ;)
من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و منى که من از خود ساخته ام،آرزوهای من است ،تویى که تو از من می سازى کمبودهایت هستند.
----
ده نکته در استفاده از لینوکس یا آنتی ویندوز!

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19722
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #11 : 06 شهریور 1389، 06:57 ب‌ظ »
اگه md5 فایل iso مطابقت نمی‌کنه، بذارش تو تورنت برات کاملش کنه
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین office

  • Newbie
  • *
  • ارسال: 9
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #12 : 16 شهریور 1389، 11:35 ق‌ظ »
به خويشان
    به دوستان
       به ياران آشنا
          به اوبونتو كاران تيزخشم كه پيكار مي كنند
به آنان كه با قلم تباهي درد را به چشم جهانيان پديدار مي كنند
                                                                       سلام

ابتداً از كليه عزيزاني كه در اين مدت با راهنمايي هاي خوبشان چراغ اميد را براي من روشن نگاه داشتن صميمانه سپاسگذارم.


بالاخره پس از مدتي گوشه نشيني بجهت سرخوردگي ناشي از هجرت ناموفق ياد شعر شاعر عزيز افتادم كه گفته بود:

عتاب يار پريچهره عاشقانه بكش        كه يك كرشمه تلافي صد بلا بكند

پس فوراً رخت ولباسم را جمع كردم تا بقصد سفري ديگر بزنم بيرون بخصوص  اينكه در پيشگويي ها نيز آمده بود كه:

کار به تمرین و تکرار درست می شه. رهاش نکن به این زودی چون تا لذت بردن ازش خیلی فاصله نداری ;)

با اراده اي وصف ناشدني رفتم و رايانه رو روشن كردم ، لوح فشرده رو فشردم توش و به هر دري كه بشه فكرش رو كرد كوبيدم:
از تو خود ويندوز، از خارج ويندوز و حتي از ديسك خنك هم استفاده كردم ولي هيچكدومشون پاسپورتمو امضا نكردن كه نكردند كه نكردند
حتي به اين فكر افتادم كه پاسپورتم رو عوض كنم و به  همين خيال با برنامه فخيمه پارتيشن مجيك افتادم به بجون هارد بيچاره ولي علي رغم رشادت ها ، ازخودگذشتگي ها و حتي شهادت مظلومانه 60 گيگ اطلاعات جان بركف درايو  E ، يار پريچهره حتي خم به ابرو نياورد چه برسه به ناز و كرشمه!!!
تازه اينجا بود كه چهره پليد استكبار جهاني برايم روشن شد. تازه اينجا بود كه فهميدم ويندوز چه بلايي سر كاربرانش داره مياره و تازه اينجا بود كه فهميدم بزرگترين خيانتي كه ويندوز داره به جامعه كامپيوتري ميكنه از بين بردن روح پويايي، كنجكاوي و كلاً حس سرو كله زدن با كامپيوتره!
يادم اومد اون موقعي كه جوون تر بودم نه آپارتماني بود و نه برجي ، نه بزرگ راهي بود و نه راه آهن ريلي شهري و نه راه آهن ريلي بين شهري، هرچي بود خونه هاي خشتي بود با كوچه باغهاي خاكي.
خدا رحمت كنه سيستم عامل مزخرفي بود داس ولي با تمام چرت و پرتيش حداقل بيشتر از ويندوز بخصوص اين ايكس پيشون به حقوق معنوي مصرف كننده احترام ميگذاشت البته شايدم از نيروي جووني بود كه خيلي حوصله كلنجار رفتن با كامپيوتر يا حفظ كردن يكسري خط و خطوط و نوشته به ظاهر بي معني رو به عنوان دستور داشتم ولي اگر هم از نيروي جواني بود باز هم انصافاً سعه صدر داس نه ستودني ولي قابل قبول بود.
اما حالا چي ؟ از وقتي ويندوز پاشو تو كامپيوترم باز كرده  ديگه برام مهم نيست كه فلان برنامه چجوري كار ميكنه ، فقط برام مهمه كه كار كنه و اگر هم خيلي بازي درآره و كار نكنه سريعاً يكي ديگه مينصبم!
تو همين حس و حال بودم كه يهو يك ندايي در ذهنم شروع كرد به فرياد زدن (انصافاً صداش خيلي بد بود طوري كه اگه نداي دروني خودم نبود ميگفتم داره عربده ميزنه) كه ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه بسه ديگه چقدر حرف ميزني، اگه ميخواهي كاري كني بكن، ديگه اين همه هاي و هوي الكي واسه چيه؟
منم كه حسابي بهم برخورده بود و حالم هم رفته بود تو قوطي عزمم را جذم كردم تا براي اينكه مصرف كننده تر نشم، غبار پيري رو از ذهنم پاك كنم  و همچنين براي زنده نگه داشتن خون درايو E هم  كه شده يه تكون اساسي به خودم بدم. پس با خودم گفتم (البته اينبار براي اينكه دوباره نداي درونيم عصباني نشه و هرچي از دهنش مياد بيرون رو به من نگه يذره آهسته تر گفتم) اگر راه 64bit بسته است 32bit رو كه خدا از من نگرفته! در همين راستا اندك سرمايه باقي مونده از شارژ ADSL رو خرج دانلودوندن اوبونتو 32bit كردم و سپس فايل ISO رو به كمك اون برنامه مشكوك الرفتار چلوندم و عصاره اش رو با اون مجموعه اعداد و ارقام عجيب و غريب چك كردم و وقتي كه OK  رو گرفتم با سرعت 16x روي لوح فشرده اي حك كردمش و بلا درنگ كامپيوتر رو خاموش كردم و گرفتم خوابيدم چرا كه ساعت از 3 بامداد گذشته بود  و من كه اصولاً آدم حرف گوش نكني هستم ياد نصيحت ناصر خسرو قباديني عزيز افتادم كه ميگفت يكي از مواردي كه يك سفر خوب رو تضمين ميكنه خواب خوب قبل از سفره!!!


آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #13 : 16 شهریور 1389، 02:29 ب‌ظ »
+1
سفر خوبی رو برات آرزو میکنم  ;D
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین بهزاد (beh7)

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 274
  • جنسیت : پسر
  • یک نفر با کلی آرزو
پاسخ به: سفرنامه من
« پاسخ #14 : 17 شهریور 1389، 01:56 ق‌ظ »
بابا آفیس جان شما از ریچارد استالمن بزرگ! هم فراتر رفتی اگه میخوای بدونی که چی میگم به سفرت ادامه بده ایشون هم لنگه گم شده شما ;)
من از 10.04 بدم میاد و اونو یکی از اشتباهات کنونیکال میدونم چون تو کامپیوتر من بعد از چند دقیقه از حال میره و به همه توصیه داونگرید به 9.10 رو میدم ولی 10.10 بتا باز منو نجات داد کاش ریلیز نهایی اش هم خوب از آب در بیاد
اوبونتو یعنی زندگی