در عمل نه خیلی. چون معماری ریسک به خاطر کمتر بودن مدارها روش و تراکم کمتر و دمای کاری پایینتر، اتلاف انرژی کمتری داره که قضیهٔ کارایی رو تا حد خیلی زیادی پو.شش میده.
اونطوری که من درک کردهم، دستورالعملهای پیچیده مدارات خاص خودشون رو دارن که اون قطعهی مدار بهینهترین سختافزاره واسه انجام فلان دستورالعمل. حالا وقتی قرار باشه فلان خروجی رو از پردازنده بگیریم، اگه از دستورالعمل پیچیدهی مخصوص خودش استفاده کنیم مثلاً ۱ ثانیه زمان میبره ولی با استفاده از معماری آرم چون لازمه به جای ۱ چرخه مثلاً ۳ چرخه طی بشه، همون خروجی رو در مثلاً ۳ ثانیه میگیریم. منظورم از کارایی اینه که سختافزار باید برای فلان نرمافزار بهینه باشه.
مثال میزنم: ابزاری درست شده برای بریدن چوب به اسم اره برقی.
ابزاری درست شده به اسم سنگ فرز برای برش فلز و...
ابزار درست شده به اسم دریل برای سوراخکاری.
حالا تبدیلهای مختلفی طراحی و ساخته شدهن که میتونن بخورن سر دریل و اون رو به ارهی عمودبر یا سنگ فرز تبدیل کنن. اما واضحه که عملکردشون ابداً به پای کارایی ابزار اصلی نمیرسه. حالا هر چقدر هم که دریلی داشته باشیم کممصرفتر از مثلاً اره برقی.
اینکه با معماری سادهسازی شدهی آرم بخوایم خروجی دستورالعملهای پیچیدهی x86 رو بگیریم چیزیه شبیه همین تبدیل گذاشتن سر دریل واسه اره کردن و سنگ زدن.