برادر به ماستدانی*** رجوع نمایید تا مانند بسیار یابید؛
بخلاف اینسو، آنسو هست.
در ثانی، سهل نگاری نبشتار، گویا سرچشمه در سهل انگاری ادبی ما دارد، لیکن با ظاهر شدن آموزش های همگانی، و خاموشی تعلیمات آزاد، که همراه با ساده سازی بیش از حد کتب همراه بود ادبیت از ما جدا شد؛ و چنین نبیسه هایی غریبه بگفتارها شدند؛ اما در سابق که گو از ابتدا گلستان و حافظ و جامی میخواندند، و در انتهاء دواوین کبیره در دست گرفته و به پنجه میفشردند، و قلم در بیان اشعار بدیعه مقفّیه میگذاردند؛ این بیگانگی و جدایی نه تنها مضحکه(و حتی در زمان ما محل استهزاء) نبود، بلکه محل تفاخر اهل سخن و خطابه بود، حتی آورده اند که در قدیم الزمان سخن ساده، را شنونده اندک بود و راغبی مرش نی، و شخص هرقدر در بلاغت بیشتر و فصاحتش افزونتر پس سامعان سخن وی بسیارتر و اندیشه کنندگان به وی متوجه تر؛ و در متقدمین همینست؛ کسی بمانند بوعلی را که چون کتبش را نیک بنگری گویی کاین مرتبه از اشتهار وی، و رواج سخنش در کتب و شروح بی ارتباط با بیان بدیعش و عبارات رمز آلود و گاه صریحش نیست، آن عبارتی که مطالبی در نهایت اطناب را به سخنانی موجز مبدل ساخته تا آنجا که بتصنیفات وی قلاع هزار ساله کتب افلاطونی و فلوطینی توگویی منسوخ شد..... و بیش ازین هرچه در کتب پیشنیان از کلام فُرس و تُرک و کُرد و عٌرب و لُرّ بنگرید این ادبیت ها بس بینید، و کذا
برادر،
هر سخن را وقتیست و هر نَفَس را جایی؛ و آنچه زمانی مایهی فخر اهل سخن بود، در عصر ما گاه موجبِ زحمت خاطر خوانندگان گردد.
در این عهد که سرعت بر طمأنینه پیشی گرفته، و فهم عامه در گرو اختصار و صراحت است، سادهنویسی نه عیب، بل فضیلت است؛ که مخاطبِ امروز، آنگونه که به روشنی دل دهد، کمتر رغبت به فخامت دارد، هرچند این خود نشانهای از افولِ طبع بلند و مدارج علمی باشد.
سخن، چون به گوش عوام رود
به شرطِ وضوح و روانی رود
وگر رسمِ فضل و بلاغت نماند
به سادهدلی بایدش دل نشاند
آری، ادبیت هنوز ارجمند است، لیک نه در هر محفل و نه برای هر گوش.
تو اگر در دارالعلم باشی، حدیثِ بلاغت خوشتر است؛
ولی در کویِ مجازی و گفتوشنود توده،
"آن مَثَل قدیم است که: با هر که به زبان خودش سخن باید گفت."
تو خود بنگر:
اگر مسافر در بیابانی بینقشه باشد، هرچند همتِ کوهنویسی داشته باشد، با علامت سادهی جهتیاب سود بیشتر برد، تا نقشهای پر رمز و راز که فهمش تأمل بسیار طلبد.
وگر دانشآموختهای، دانسته باش که:
بلاغت در رساندنِ معناست، نه در آراستنِ واژگان.
پس، سادهنویس که پیچیده نفهمندش،
بهتر از آنکه فخرفروش باشد و مفلس در تفهیم.