انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید

نویسنده موضوع: مهندس نرم افزار با برنامه نویس چه فرقی دارند؟  (دفعات بازدید: 14762 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین khajavi

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 361
  • جنسیت : پسر
    • کافه ی گنو/لینوکس
اول بگم شرمنده که سوالات برنامه نویسی غیر لینوکیسم را اینجا می پرسم. (کسی نمی دونه چرا نمیشه تو فروم برنامه نویس.ارگ عضو شد)

ترم اول نرم افزار هستم و به شدت علاقه به برنامه نویسی و مباخث اون دارم. دیشب تو isfahanlug با یکی از دانشجو های ترم آخر نرم افزار داشتم بخث می کردم اون می گفت:
اگه می خوای کارشناسی ارشد قبول شی باید خیلی بخونی مخصوصا شما که پیام نور هستید و ... و می گفت که بپا اشتباه نکنی شما قرار نیست در آینده برنامه نویس بشی و خلاصه منظورش این بود که در کنار درس های دانشگاه نمی خواد زیاد مانور روی برنامه نویسی بدی. منم بهش گفتم من که خیلی وقت اضافه دارم می تونم هر خیلی تو این زمینه کار کنم اونم جواب داد اشتباهت همین جاست که خیلی ها از یک مهندس نرم افزار انتظار دارندکه برنامه نویس باشه در حالی که یک مهندس نرم افزار باید بتونه یک گروه از برنامه نویس ها را مدیریت کنه و این کوته فکری هست که شما می خواین برنامه نویس بشید و منزلت شما بالاتر از این حرفاست و در آخر سر هم گفت تو وقت های اضافت بشین فقط ریاضی و درس هاس اختصاصیت را توپ کن

دیشب ضد حال بدجوری خوردم. دوستان اگه می تونند تو این زمنیه کمکم کنند احتمال زیاد هفته ی دیگه بیشتر با ایشون بخث می کنم.

هدف خودم: می خوام کارشناسی ارشد هم قبول شم هم برنامه نویس خوبی باشم. میشه؟

آفلاین hisitech

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 145
  • جنسیت : پسر
    • iShell
سلام دوست عزیز :
من اعتقاداتی در مورد مهندسی نرم افزار دارم که شاید اشخاص دیگه قبول نداشته باشند ولی برای اینکه شما هم از اونها آگاه باشی بهت میگم :
نظر من اینه که مهندسی نرم افزار یکی از سخت ترین کارهایی است که وجود دارد ...برنامه نویسی زیر مجموعه ی یک سری حرفه های مختلفه که باید مهندس نرم افزار اونا رو بدونه ... با تمام اعتقادی که به اصل تخصص در این رشته دارم ولی مهندسی رو که صرفا برنامه نویسی بدونه و مثلا شبکه ندونه و یا .... مهندس نمی دونم .....یک مهندس نرم افزار باید تجزیه و تحلیل ، ریاضی ، مدیریت ، اقتصاد ، روانشناسی و ۱۰۰۰ تا فاکتور دیگه داشته باشه ...شاید رسیدن به توانایی های لازم در همه ی امور غیر ممکن به نظر برسه ولی باید هدف تو این راه باشه ...به عبارت دیگه آدمایی به درد می خورن (‌برای شرکت های کوچیک) که developer باشن و نه فقط programmer ....! من دورو برم مهندس هایی می بینم که اصلا کنجکاو نیستند ...بسیار تنبل هستند ...بروز نیستند ...اگر مهندسی بروز نباشه احتمالا بعد از چند سال یه بچه محصل اطلاعاتش بالاتر از جناب مهندس خواهد بود !
 اگر اصفهان هستی به این مهندس هم شهریتون سر بزن ..من که کلی قبولش دارم . ترجمه ی همون مقاله که لینک کردم تو بلاگشون هست.
« آخرین ویرایش: 11 دی 1386، 09:55 ق‌ظ توسط hisitech »
لینوکس یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر.............
http://ishell.wordpress.com

آفلاین مرتضی علیرضایی

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 214
  • جنسیت : پسر
    • ALIREZAEI.ir
سلام
دوستمون خوب بلاگی را معرفی کردند. من شخصا opatan را خیلی قبول دارم....
من هم ترم آخر مهندسی نرم افزار هستم و خیلی از افرادی را که می شناسم این اشتباه را می کنند یعنی فکر می کنند آخر صنعت کامپیوتر یعنی برنامه نویسی و به اینکه مثلا ویژوال بیسیک یا سی شارپ یا دات نت را بلد هستند افتخار می کنند. نکته جالبش اینه که این افراد در سایر دروس تخصصی رشته کامپیوتر خیلی ضعیف هستند مثلا اصلا از معماری یا ریز برنامه نویسی هیچی نمی دونن.
به نظر من هم یک مهندس نرم افزار باید بتونه یک پروژه را مدیریت کنه یا اینکه یک سیستم را تحلیل کنه نه اینکه پیاده سازی (همون برنامه نویسی) را به عهده داشته باشه. در مکانیزه کردن یک سیستم برنامه نویسی ۱۵ درصد کار را تشکیل میده سایر بخشها خیلی مهمتره مثل تحلیل و مهندسی معکوس و ....
به نظر من هم بهتره شما وقت خودتون را روی کارهای مهمتری متمرکز کنی. چون هرکسی می تونه یک برنامه نویس خوب بشه (خیلی از برنامه نویسهایی که من می شناسم اصلا رشته تحصیلیشون کامپیوتر نبوده) ولی هرکسی نمی تونه یک مهندس خوب بشه.

آفلاین کرگدن

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1769
  • جنسیت : پسر
در تکمیل صحبت دوستان

یک مهندس خوب باید خوب ابزارها شو بشناسه و تکنولوژی های مناسب رو در جای خودش به کار برره
که این به تجربه زیاد در برنامه نویسی احتیاج داره

در مدرک سان اومده
بیستر از ۱۰ سال کار با تکنولوژی های جاوا زمان لازمه تا بتونید یک طراح حرفه ای و قوی بشید

 Vaio-VPCCW - core i7 -Nvidia GT320M -4GB -OS Fedora 20/ kde 4.12
Vbox: Centos 6.4 (server) / Archlinux

آفلاین ابراهیم

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1295
  • جنسیت : پسر
  • راه‌رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
    • سلام!
http://en.wikipedia.org/wiki/Software_engineering
برای مهندس خوب بودن، لازم هست برنامه‌نویس خوبی باشی، ولی به هیچ وجه کافی نیست!
« آخرین ویرایش: 11 دی 1386، 06:43 ب‌ظ توسط ابراهیم »
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم     ...     موجیم که آسودگی ما عدم ماست

lomion

  • مهمان
یکی بود یکی نبود! اول اول فقط کامپیوتر بود که حتی برنامه نویسی هم نمی‌شد! اصلا برنامه نویسی مطرح نبود و اصل کار با سخت افزار بود. ولی کم کم کارهای سپرده شده به کامپیوتر بزرگ  و بزرگتر شدن و نمی‌شد که خود مهندسین سخت افزار برنامه‌ها رو تولید کنن. اینجا بود که برنامه‌نویس به عنوان یک کار جدی مطرح شد...
برنامه نویس کسیه که ایده نرم‌افزار رو به واقعیت (کد) می‌رسونه. کسیه که با ریز مسایل درگیره. زبانها رو می‌شناسه،‌ اون طوری که بتونه ازشون کار بکشه. تکنیکها و روشهای پیاده‌سازی رو می‌دونه که هم سریع باشه و هم کم خطا. و کسیه که می‌تونه راحت از بسته‌های آماده استفاده کنه و کلی کارهای انجام بده مثل اینکه شب بیدار بمونه تا یه برنامه رو راه بندازه  ;) !

اما کم کم پروژه‌ها بزرگتر و بزرگتر شدن و به صورت شخصی نمی‌شد پروژه‌ها رو با این دانش فنی به تنهایی انجام دادو احساس شد که یه مهندسی این وسط لازم هست که بتونه پروژه‌ها رو به ثمر برسونه. به همین دلیل هست که مهندسی نرم‌افزار ایجاد شد.

مهندس کارش حل مساله هست و مدیریت برای راه‌حلهاش. باید مدیریت بدونه تا بتونه کاری کنه که کار برنامه نویسی ساده تر بشه. پس اونه و خود مساله! برای این کار، سیستم رو اول تحلیل می‌کنه و می‌شه «تحلیل‌گر». پس قدم اول توی این کار اینه‌ که پرسشگر باشه، کنجکاو و دقیق. تحلیل یعنی شناخت مهندس و تیم انجام پروژه از مساله. بعد از اینکه شناخت انجام شد، نوبت به طراحی می‌رسه و این یعنی «طراح». توی طراحی چیزایی که فهمیدیم رو به قالبی در میاریم که قابل برنامه نویسی باشه. اونجا
مهندس نرم‌افزار می‌تونه «برنامه‌ نویس ارشد» باشه. بعد از پیاده سازی، نوبت به تست می‌رسه، مهندس نرم‌افزار می‌شه «مسئول تست». در کنار اینها هم یکی باید مدیریت کنه و «مدیر پروژه» هست که پروژه رو مدیریت میکنه. (البته کلی نقش دیگه داریم که من بیخیال شدم!  :P )

پس بسته به نقش، مهندس نرم‌افزار به حوزه‌های متفاوتی از دانش احتیاج داره؛ حالا می‌تونه توی چندتاش خبره ‌تر باشه.

اما وقتی حرف از یه مهندس خوب نرم‌افزار میاد، به نظر من کسیه که قواعد بازی رو می‌دونه. کسی که خودش برنامه‌نویسی و سختیهاش رو حس نکرده باشه، به شکل طبیعی تصمیماتی که می‌گیره «از توی کتابهاست» و کتابها کمتر در مورد وقتی صحبت می‌کنن که یک صبح تا شب دنبال حل یه مشکل ساده باشی. کمتر از این می‌گن که اگه بخوای همه برنامه‌نویسها رو وادار کنی که یک IDE (محیط برنامه نویسی) خاص رو استفاده کنن، ‌چه نکات ریزی داره. خود برنامه‌نویسی یک تجربه و آموزشه برای مهندسی نرم‌افزار هست. من خودم فکر می‌کنم مسیر برای تبدیل به یک مهندس نرم‌افزار از برنامه‌نویسی شروع می‌شه.

یه چیز دیگه هم بگم خوبه: دونستن برنامه‌نویسی به این معنی نیست که برای مهندس نرم‌افزار خوب شدن، کلی زبان برنامه‌نویسی رو یاد بگیره. باید حتما و حتما یه زبان برنامه‌نویسی که در حد تجاری کاربرد داشته باشه رو یاد بگیره. (++C، جاوا و یا خانواده net. اینا معروفترین‌ها هستن. دوتای آخر پرکاربردتر هستن) این زبان رو باید به شکل تجاریش یاد بگیره. یعنی استفاده از بسته‌های آماده، کاربرد وب و مهمتر از همه پایگاه داده. یعنی یه زبان که همه جور (یا اکثر) برنامه‌ها رو بشه باهاش نوشت. به همین دلیل یاد گرفتن زبانی مثل PHP به عنوان تنها زبان خوب نیست. چون یه زبانه برای کاربردهای وب.

امیدوارم به درد خورده باشه...

آفلاین khajavi

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 361
  • جنسیت : پسر
    • کافه ی گنو/لینوکس
نقل‌قول
اگر اصفهان هستی به این مهندس هم شهریتون سر بزن ..من که کلی قبولش دارم . ترجمه ی همون مقاله که لینک کردم تو بلاگشون هست.
همون موقع مهندس غانم زاده (optan) هم بودند رفتم پیش ایشون. ایشون من را راهنمایی کردند ولی بحث زیاد جدی نشد. مقاله شون را هم قبلا خونده بودم. ایشون کارشون خیلی درسته.

نقل‌قول
نظر من هم یک مهندس نرم افزار باید بتونه یک پروژه را مدیریت کنه یا اینکه یک سیستم را تحلیل کنه نه اینکه پیاده سازی (همون برنامه نویسی) را به عهده داشته باشه. در مکانیزه کردن یک سیستم برنامه نویسی ۱۵ درصد کار را تشکیل میده سایر بخشها خیلی مهمتره مثل تحلیل و مهندسی معکوس و ....
من که تاحالا به شخصه مهندس به این خصوصیاتی که شما گفتید را به اون صورت ندیدم. میشه مثال بزنید. من بیشتر حس می کنم این خصوصیات مال کار های بزرک هست مثلا سایت wordpress.com یک تیم کاری قوی هستند که یک نفر باید ناظر باشه و به طور تیمی کارشون را انجام بدهند.
سوالم اینه: اصلا ما تو ایران چنین کار های بزرگی انجام میدیم که بخواهیم یک ناظر بر پروژه داشته باشیم؟

از lomion  به خاطر مرامش و از بقیه ی دوستان به خاطر حوصله ای که به خرج دادین ممنون

راستی با تمام حرفاتون یه چیزایی دستم اومد اما یه سوال هنوز تو ذهنم هست:
۱−همون طور که lomion گفتند جاوا و .net از معروفت ترین ها هستند. منم می گم که اینا را که توی دانشگاه تدریس نمی کنند بلکه خودم باید دنبالشون برم. اما یه چیزی که خیلی مهمه زمان یاد گیریشون هست.؟ (همون شب با اون دانشجوی عزیز که داشتم صحبت می کردم می گفت که اگر اصول برنامه نویسی ای که توی دانشگاه یادت می دهند را یاد بگیری بعدا می تونی در یک زمان خیلی کوتاه هر زبانی را یاد بگیری) منظورش این بود که تا کارشناسی ارشد قبول نشدم زیاد سراغ مباحث جانبی برنامه نویسی نروم. یعنی فعلا قید اون جاوای بسیاز شیرین را بزنم؟
آیا حرف ایشون را قبول دارید؟ یعنی اینکه من فعلا هدفم قبولی در کارشناسی ارشد باشه و فعلا وارد مباحث جانبی نشوم.
کاری می خوام بکنم که چند سال دیگه پشیمونش نشوم.

در ضمن فکر نکنید من هر کاری را به خودم می خوام سخت بگیرم. فقط می خواستم ببیتم راه درست چیه و چون به آینده ام بستگی داره یه کم روش حساس شدم.

lomion

  • مهمان
توی دانشگاه، اصول گفته می‌شه. ولی دنبال کردنش بستگی به خود فرد داره. اگه قرار باشه، با برنامه دانشگاه‌ پیشرفت، فکر می‌کنم بعد از درس برنامه‌سازی پیشرفته وقت خوبی باشه. تا اون وقت بهتره روی اصول تمرکز کرد و بعد شروع کرد. البته درس ساختمان داده هم بد نیست ولی به تجربه من، اصلش بعد از برنامه‌سازی پیشرفته هست. اگه هم اصول رو از اول می‌دونید، هر وقتی می‌شه شروع کرد. ولی حتما توی دوره کارشناسی این کار انجام بشه. چون بعدش اونقدر کار پیدا می‌شه که دیگه نیست.
تازه به محض اینکه کارشناسی تموم می‌شه،‌ این طوری به آدم می‌گن که انگار برنامه نویسی دیگه کسر شان هست!!!

خیلی خوبه که حساسیت نشون می‌دی. همیشه باید از اول به فکر بود...

آفلاین کرگدن

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1769
  • جنسیت : پسر
نقل‌قول
اگر اصفهان هستی به این مهندس هم شهریتون سر بزن ..من که کلی قبولش دارم . ترجمه ی همون مقاله که لینک کردم تو بلاگشون هست.
همون موقع مهندس غانم زاده (optan) هم بودند رفتم پیش ایشون. ایشون من را راهنمایی کردند ولی بحث زیاد جدی نشد. مقاله شون را هم قبلا خونده بودم. ایشون کارشون خیلی درسته.

نقل‌قول
نظر من هم یک مهندس نرم افزار باید بتونه یک پروژه را مدیریت کنه یا اینکه یک سیستم را تحلیل کنه نه اینکه پیاده سازی (همون برنامه نویسی) را به عهده داشته باشه. در مکانیزه کردن یک سیستم برنامه نویسی ۱۵ درصد کار را تشکیل میده سایر بخشها خیلی مهمتره مثل تحلیل و مهندسی معکوس و ....
من که تاحالا به شخصه مهندس به این خصوصیاتی که شما گفتید را به اون صورت ندیدم. میشه مثال بزنید. من بیشتر حس می کنم این خصوصیات مال کار های بزرک هست مثلا سایت wordpress.com یک تیم کاری قوی هستند که یک نفر باید ناظر باشه و به طور تیمی کارشون را انجام بدهند.
سوالم اینه: اصلا ما تو ایران چنین کار های بزرگی انجام میدیم که بخواهیم یک ناظر بر پروژه داشته باشیم؟

از lomion  به خاطر مرامش و از بقیه ی دوستان به خاطر حوصله ای که به خرج دادین ممنون

راستی با تمام حرفاتون یه چیزایی دستم اومد اما یه سوال هنوز تو ذهنم هست:
۱−همون طور که lomion گفتند جاوا و .net از معروفت ترین ها هستند. منم می گم که اینا را که توی دانشگاه تدریس نمی کنند بلکه خودم باید دنبالشون برم. اما یه چیزی که خیلی مهمه زمان یاد گیریشون هست.؟ (همون شب با اون دانشجوی عزیز که داشتم صحبت می کردم می گفت که اگر اصول برنامه نویسی ای که توی دانشگاه یادت می دهند را یاد بگیری بعدا می تونی در یک زمان خیلی کوتاه هر زبانی را یاد بگیری) منظورش این بود که تا کارشناسی ارشد قبول نشدم زیاد سراغ مباحث جانبی برنامه نویسی نروم. یعنی فعلا قید اون جاوای بسیاز شیرین را بزنم؟
آیا حرف ایشون را قبول دارید؟ یعنی اینکه من فعلا هدفم قبولی در کارشناسی ارشد باشه و فعلا وارد مباحث جانبی نشوم.
کاری می خوام بکنم که چند سال دیگه پشیمونش نشوم.

در ضمن فکر نکنید من هر کاری را به خودم می خوام سخت بگیرم. فقط می خواستم ببیتم راه درست چیه و چون به آینده ام بستگی داره یه کم روش حساس شدم.

در کارسناسی
درس نرمافزار ۱ ۲ دارید
در این درس ( هرچند که استادا خودشون درست و حسابی درس نمی دن یا بلد نیستن) شما با uml آشنا میشید و دیاگرام های مختلف برای توصیف حالت های گوناگون
و باید با یک زبان oo کاملاً آشنا باشید و گرنه مفاهیم رو بخوبی درک نمی کنید
زیبا ترین زبان oo هم به نظر من هون جاوا هست ( دلیل هم دارم)

حتی اگر استاد ها هم خوب درس ندادن شما باید خودت یاد بگیری
چون اصلی ترین درس های این رشته هستن ( در کنار db و os و network)
هر چند که در مملکت مزخرفی زندگی می کنیم که تو ارشد از مهندسی نرم  برای مهندسی نرم سئوال نمی یاد و در عوض برای it ها سئوال میاد :))

 Vaio-VPCCW - core i7 -Nvidia GT320M -4GB -OS Fedora 20/ kde 4.12
Vbox: Centos 6.4 (server) / Archlinux

آفلاین مرتضی علیرضایی

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 214
  • جنسیت : پسر
    • ALIREZAEI.ir
دوست عزیز شما تفاوت برنامه نویسی با مهندسی نرم افزار را پرسیدی که همون طور که گفتم برنامه نویسی بخش کوچکی از مهندسی نرم افزار هست....
ولی اگه می خوای برنامه نویس حرفه ای بشی باید دروس ساختمان داده - ریاضیات گسسته - طراحی الگوریتم - مهندسی نرم افزار ۱ (و ترجیحا ۲) را خیلی خوب یاد بگیری که این دروس پیش زمینه برنامه نویسی هست (مخصوصا طراحی الگوریتم)
ولی اگه  می خوای یک مهندس نرم افزار بشی باید همه مباحث را یاد بگیری و به طور تخصصی به متدولوژی های توسعه نرم افزار مثل uml و ssadm و.... بپردازی. مدیریت و توانای حل مشکلات و آشنایی با اقتصاد نرم افزار از مهترین مسایل این بخش هست.
در ضمن برنامه نویسی کسر شان نیست ولی برای یک مهندس نرم افزار کار کوچکی هست که باید اون را هم تا حد ویژگی های خاص یک زبان برای انتخاب زبان پروژه  آشنا باشه (نه الزاما بیشتر...)
فعلا سیستم آموزشی (حتی در مقطع کارشناسی ارشد) ما یک جوریه که مهندس خوب تربیت نمی کنه! ولی سرفصلهای خوبی داره که واسه افراد علاقه مند کافیه و باقیش به پشتکار خودتون بستگی داره.
برای قبولی در کارشناسی ارشد لازم نیست یک مهندس باشید فقط کافیه ریاضیات و حافظه خوبی برای حفظیات! داشته باشید

آفلاین khajavi

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 361
  • جنسیت : پسر
    • کافه ی گنو/لینوکس
نقل‌قول
تو ارشد از مهندسی نرم  برای مهندسی نرم سئوال نمی یاد
یعنی چی؟
از همگی ممنون. دیدم نسبت به مهندسی نرم افزار عوض شد و خوب شد خیلی زود اینو فهمیدم.

آفلاین کرگدن

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1769
  • جنسیت : پسر
یعنی اینکه هیچ سسوالی رو لازم نداره در مورد مهندسی نرم افزار جواب دید
یعنی هر کسی هر رشته ای خونده باشه فقط کافیه دیتابیس و کامپایلر و شبکه و...... رو بخونه و بیاد امتحان بده
یعنی من الان ۳ ۴ نفر رو می شناسم که دانشگاه سراسری تهران قبول شدن و رشته کارشناسیشون کامپیوتر نبوده و uml بلد نیستن

فقط جزو منابع IT هست

این یعنی فاجعه
برای همینه که به قول شما تو مملکت مهندس نرم افزار واقعی کم می بینید
بیشتر دیتابیس باز هستن تا مهندس نرم افزار

 Vaio-VPCCW - core i7 -Nvidia GT320M -4GB -OS Fedora 20/ kde 4.12
Vbox: Centos 6.4 (server) / Archlinux

آفلاین ImanSystem

  • Jr. Member
  • *
  • ارسال: 82
  • جنسیت : پسر
  • خدا ما رو هم ببین !
    • لینوکس سرور ویندوزه
بحث خیلی جالبیه !
منم رشته نرم افزار میخونم . ولی میخواستم بدونم اگه بخوام به شهرت و تیله مایه بیل و لینوس  یا به قدرت خالقان یونیکس و c برسم و یا حداقل یکی از اعضای پروژه های بزرگ نرم افزاری و گیم  باشم باید چکار کنم !
یعنی فقط گرفتن مدرک و کار کردن با چند تا برنامه کافیه . یا باید در دانشگاه های خارجی تحصیل کنم .
پس چرا این همه کامپیوتر بلد (مثل استادای ما و ...) به جایی نرسیدن و مثل ادمهای عادی زندگی میکنن و به دنبال مطالب جدید نمیرن .
من هم اصلا دوست ندارم ادم عادی و بی خاصیتی باشم بلکه دوست دارم در این پیشرفت علم من هم سهمی داشته باشم .
خوب مگه بیل و امثال اون چکار کردن و میکنن که ما نمیکنیم !
چرا اونها روز به روز پیشرفت میکنن و ما سالها باید زحمت بکشیم تا به دستاوردهای اونها برسیم ! پیشرفت جای خودش !
در کل میخوام بدونم که ادم های بزرگ در زمینه کامپیوتر از کجا شروع کردن و چگونه ادامه دادن که به اینجا رسیدن ؟
من وایسادم ... پس چرا نشستی ...
من وایسادم ... تو هم باید پاشی ...
ببخشید ... من وایسادم ... یه درخواست دارم ...
همه پای پیشرفت ایران باس پاشن ...

آفلاین کرگدن

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1769
  • جنسیت : پسر
1- کتاب فارسی رو بریز دور ( ببخشید رک می گم ولی واقعیت هست)
چون یا غلط داره یا اونقدر طول می کشه که ترجمه بشه که دیگه از تاریخ مصرفش گذشته ( البته استثنا هم هست)
۲- دانشگاه ایران رو خیلی جدی نگیر
شاید فقط مینیمم اطلاعات رو بهت بده و فقط الفبا رو یاد بگیری
۳- تعصب بی جا رو بذار کنار
۴- دنبال پول نباش
یعنی هدفت رو پولدار شدن نذار هر چند که اگر کارت درست بشه درامد خوبی هم خواهی داشت
۵- برای خودت راه رو ترسیم کن و هدف هاتو مشخص کن
راه رسیدن به اونها رو مشخص کن و برنامه ریزی کن
خیلی خیلی سخته
چون این رشته خیلی سریع رشد می کنه
۶- یک زمینه رو انتخاب کن و بیشتر تلاشت رو رو همون زمینه بذار و روی اون متمرکز شو ( نمی گم بقیه رو نادیده بگیر)
۷- با آدم ابله و بی سواد کل کل نکن
تو این رشته از این آدما کم نمی بینی
اگر با این آدما برخورد کردی راه حل درست رو بگو
قبول کرد که هیچی اگر هم نکرد به خودت فشار نیار
(البته به حرف همه گوش کن و در موردشون فکر کن شاید خودت هم چیزی یاد گرفتی:) )


الان اینا به ذهنم رسید
دوستان دیگه هم هستن و نظراتشون رو می گن
اگر چیز دیگه ای به ذهنم رسید می گم :)

موفق و شاد باشی

 Vaio-VPCCW - core i7 -Nvidia GT320M -4GB -OS Fedora 20/ kde 4.12
Vbox: Centos 6.4 (server) / Archlinux

آفلاین ImanSystem

  • Jr. Member
  • *
  • ارسال: 82
  • جنسیت : پسر
  • خدا ما رو هم ببین !
    • لینوکس سرور ویندوزه
ممنون از توضیحاتت
ولی بازم نمیدونم اشکال از چیه ؟ از سواد کم ما هستش از مملکتمونه از خانواده هامونه یا ...
فکر میکنید اگه ادیسون در مملکت ما بود خانوادش با اون چه برخوردی میکردن ؟ خوب مسلمه میگفتن برو به فکره نون باش که خربزه ابه !
ولی برعکس در اونجا نه تنها با اون این برخورد رو نکردن بلکه همیشه حامی اون بودن در حالی که نه درامدی داشتن و نه انتظار چنین اینده ای برای ادیسون رو . ولی ادیسون بدون کوچکترین تردیدی وبدون کمترین چشمداشتی به راه خودش ادامه داد و همه ی زندگی خودش رو فدای بشریت کرد و شد ادیسون .
مثل ماری کوری و ...
وحتی همین بیل گیتس که قید دانشگاه رو زد و به اینجا رسید ...
ولی متاسفانه وضع در ایران فرق میکنه . خانواده ها به جای اینکه ادم رو درک کنن و حامی ادم باشن بیشتر سنگ جلوی پای ادم میزارن .
و جامعه هم به چنین افرادی اصلا توجه نمیکنه و در بعضی موارد هم اونها رو به تمسخر میگیرن و ارزش یک کارگر افغانی رو از یک برنامه نویس که پشت کامپیوترش نشسته بیشتر میدونن . (و انتظار پیشرفت هم دارن !) چرا ؟ خوب معلومه چون اون کارگر داره کار میکنه ولی این یکی پشته کامپیترش لم داده و مفت میخوره !
وجدانن اینطور نیست اون برنامه نویس هم زحمت میکشه واقعا انصاف نیست که با ما اینطور برخورد بشه . چه بسا اگر ما هم امکانات خارجی ها رو داشتیم میتونستیم در پیشرفت علم ما هم سهمی داشته باشیم .
در کل در چنین وضعیتی ادم دلسرد میشه و دوست نداره دیگه ادامه بده و همه چیز در نظرش پوچ و بی معنی جلوه میکنه و به همون ادم عادی بودن با درامد بخور و نمیر قناعت میکنه .
پیشرفت و ترقی به معنای واقعی خوابی بیش نیست !
« آخرین ویرایش: 20 اسفند 1386، 01:48 ق‌ظ توسط ubuntu-gnu »
من وایسادم ... پس چرا نشستی ...
من وایسادم ... تو هم باید پاشی ...
ببخشید ... من وایسادم ... یه درخواست دارم ...
همه پای پیشرفت ایران باس پاشن ...