از اونجا که عنوان تایپک هست یک بار برای همیشه اینا رو هم بخونید تا دیگه بحثی باقی نمونه
=
بسیاری از کاربران کامپیوتر بدون اینکه خود متوجه باشند هر روزه از یکی از نسخههای تغییریافته سیستم گنو استفاده میکنند. بر اثر تغییرات عجیبِ وقایع، امروزه نسخه سیستم گنویی که بصورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد با عنوان «لینوکس» شناخته میشود، و بسیاری از کاربران آگاه نیستند که این سیستم به طور اساسی سیستم گنو است، که توسط پروژه گنو توسعه یافته است.
لینوکس واقعا وجود دارد و این کاربران از آن استفاده میکنند، اما لینوکس تنها بخشی از سیستمی است که آنان استفاده میکنند. لینوکس یک هسته است: برنامهای که در سیستم منابع ماشین را به برنامههایی که اجرا میکنید تخصیص میدهد. هسته یک قسمت ضروری یک سیستمعامل میباشد اما به تنهایی بیفایده است و تنها در متنِ یک سیستمعامل کامل میتواند کار کند. بطور عادی لینوکس در ترکیب با سیستمعامل گنو بکار برده میشود: بطور اساسی کل سیستم گنو است، به علاوه لینوکس که به عنوان هسته عمل میکند، به طور خلاصه گنو/لینوکس. تمام آنچه توزیعهای «لینوکس» نامیده میشوند در حقیقت توزیعهای گنو/لینوکس هستند.
بسیاری از کاربران بطور کامل از تفاوت بین هسته که لینوکس میباشد و کل سیستم که آنها آن را نیز «لینوکس» میخوانند، آگاه نیستند. استفاده مبهم از این نام آگاهی را افزایش نمیدهد. این کاربران گاهی اوقات حتی فکر میکنند که لینوس توروالدز در سال ۱۹۹۱ با کمی کمک تمام سیستمعامل را توسعه داد.
عموما برنامهنوسان میدانند که لینوکس یک هسته است. اما از آنجاییکه شنیدهاند کل سیستم «لینوکس» نامیده میشود، اغلب پیشینهای در ذهن خود ایجاد میکنند که نام نهادن کل سیستم با نام هسته را توجیح میکند. برای نمونه بسیاری اعتقاد دارند که هنگامیکه لینوس توروالدز کار نوشتن هسته را به اتمام رساند، کاربران آن به دنبال نرمافزارهایی بودند که با آن کار کنند، و بیشتر موارد لازم برای ساختن یک سیستم شبه یونیکس را که از قبل فراهم بود پیدا کردند (بدون هیچ دلیلی).
اما چیزی که آنها پیدا کردند تصادفی نبود—آن سیستم گنو بود. نرمافزارهای آزادِ موجود برای یک سیستم کامل جمعآوری شده بودند، زیرا پروژه گنو از سال ۱۹۸۴ برای ساختن یک سیستم کامل مشغول فعالیت بود. در بیانیهٔ گنو هدف خود که توسعهٔ یک سیستم آزاد مشابه یونیکس است را مشخص کرده بودیم. نخستین اعلان پروژه گنو نیز طرحهای اصلی سیستم گنو را برنامهریزی کرده بود. هنگامیکه لینوکس نوشته شد سیستم گنو تقریبا تکمیل شده بود.
بیشتر پروژههای نرمافزارهای آزاد دارای هدف توسعه یک برنامه بخصوص برای یک کار بخصوص هستند. برای نمونه لینوس توروالدز برای نوشتن یک هسته شبه یونیکس (لینوکس)؛ Donald Knuth برای نوشتن یک قالب متن (TeX) و Bob Scheifler برای توسعه یک سیستم پنجره (سیستم پنجره X) شروع به کار کردند. این طبیعی است که بخواهیم میزان کمک و همکاری این پروژهها را در برنامههایی که از این پروژهها بوجود آمدهاند اندازه بگیریم.
اگر بخواهیم میزان همکاری پروژههای گنو را به این طریق محاسبه کنیم، چه نتیجهای ممکن است بگیریم؟ یکی از فروشندگان سیدی متوجه شد که در «توزیع لینوکس» آنها نرمافزارهای گنو بیشترین سهم را داشتهاند، چیزی در حدود ٪۲۸ از کل کدهای منبع که شامل اجزاء اصلی و ضروری سیستم میباشد و بدون آنها دیگر سیستمی وجود نخواهد داشت. خود لینوکس در حدود ٪۳ بود. (این تناسب در سال ۲۰۰۸ نیز به همین صورت است: در مخازن «اصلی» توزیع gNewSense، لینوکس ٪۱/۵ و بستههای گنو ٪۱۵ هستند) بنابراین اگر میخواهید برای سیستم بر اساس اسم کسانی که برای سیستم برنامه نوشتهاند نامی انتخاب کنید، تنها انتخاب مناسب «گنو» میباشد.
اما این درستترین روش برای مطرح کردن این پرسش نیست. پروژهٔ گنو پروژهای برای توسعه یک بسته نرمافزاری خاص نبوده و نیست. پروژهای برای توسعه کامپایلر C نیست، اگر چه ما این کار را انجام دادیم. پروژهای برای توسعه یک ویرایشگر متن نیست، اگر چه ما یکی را توسعه دادیم. بلکه پروژه گنو در نظر دارد تا یک سیستم کامل و آزاد شبه یونیکس (گنو) را توسعه دهد.
در این سیستم افراد بسیاری کمکهای زیادی به نرمافزار آزاد کردهاند و همگی سزاوار اعتبارند. اما دلیل اینکه سیستم گنو یک سیستم مجتمع است و فقط یک مجموعه از برنامههای مفید نیست این است که پروژهٔ گنو میخواهد آن را «واحد» کند. ما لیستی از برنامههایی که نیاز داریم تا یک سیستمِ کاملِ آزاد ایجاد کنیم تهیه کردیم و بطور اصولی همهٔ چیزهایی که در آن لیست بود را پیدا کردیم، نوشتیم و یا افرادی را پیدا کردیم تا این کار را انجام دهند. ما اجزای ضروری اما غیر جذاب (۱) را نوشتیم، زیرا بدون آنها نمیتوانستید یک سیستم داشته باشید. بعضی از اجزای سیستم ما مانند ابزارهای برنامهنویسی در بین برنامهنویسان محبوب شدند اما ما اجزای بسیار دیگری که ابزار نیستند را نیز نوشتیم (۲). ما حتی یک بازی شطرنج به نام GNU Chess را نیز توسعه دادیم، زیرا یک سیستم کامل به بازیهای خوب نیز احتیاج دارد.
در اوایل دهه ۹۰ ما تمام سیستم بجز هسته را در کنار هم قرار دادیم. همچنین کار بر روی هستهٔ گنو هرد را نیز آغاز کرده بودیم. توسعهٔ این هسته سختتر از چیزی بود که انتظار داشتیم و سرانجام گنو هرد در سال ۲۰۰۱ بطور قابل اعتماد شروع به کار کرد، اما هنوز راه زیادی در پیش است تا آن را برای استفادهٔ عموم مردم آماده کنیم.
خوشبختانه لازم نبود منتظر هرد بمانیم، زیرا لینوکس در دست است. هنگامیکه لینوس توروالدز لینوکس را نوشت، آخرین خلاء عمده را پر کرد. بنابراین افراد توانستند با قرار دادن لینوکس در کنار سیستم گنو یک سیستمِ کاملِ آزاد ایجاد کنند: یک نسخه مبتنی بر لینوکس از سیستم گنو یا به اختصار یک سیستم گنو/لینوکس.
در کنار هم قرار دادن آنها ساده به نظر میرسد اما این یک کار ساده و ناچیز نیست. بعضی از اجزای گنو (۳) برای کار کردن با لینوکس به تغییرات قابل توجهی احتیاج داشتند. مجتمع کردن یک سیستم کامل به عنوان یک توزیع که بطور صحیح کار کند نیز کار بزرگی است. همچنین به آدرسدهی و نحوهٔ نصب و بوت کردن سیستم نیز احتیاج بود، مشکلی که ما تا آن زمان با آن روبرو نشده بودیم، زیرا هنوز به آن مرحله نرسیده بودیم. کسانی که توزیعهای مختلفی را توسعه دادند کمک قابل توجهی کردند. اما مطابق طبیعت کارها، این کاری بود که باید توسط شخصی انجام میگرفت.
پروژه گنو از سیستم گنو/لینوکس به خوبیِ سیستم گنو پشتیبانی میکند. بنیاد نرمافزارهای آزاد بر روی بازنویسیِ الحاقاتِ مربوط به لینوکسِ کتابخانه C گنو سرمایهگذاری کرد، در نتیجه اکنون آنها به خوبی با یکدیگر سازگار هستند و جدیدترین سیستمهای گنو/لینوکس بدون هیچ تغییری از نسخهٔ جاری کتابخانه استفاده میکنند. همچنین بنیاد نرمافزارهای آزاد بر روی مراحل اولیهٔ توسعهٔ توزیع گنو/لینوکس دبیان نیز سرمایهگذاری کرده است.
امروزه انواع مختفلی از سیستم گنو/لینوکس (که اغلب «توزیع» نامیده میشوند) وجود دارد. بیشتر آنها شامل نرمافزارهای غیر آزاد نیز میشوند—توسعهدهندگانشان فلسفهٔ لینوکس را دنبال میکنند و نه فلسفهٔ گنو را. اما توزیعهای کاملا آزاد نیز وجود دارد. بنیاد نرمافزارهای آزاد دو نوع از این توزیعها را حمایت میکند، Ututo و gNewSense.
ساخت یک توزیع گنو/لینوکسِ آزاد تنها با حذف نرمافزارهای غیرآزاد مختلف میسر نمیشود. امروزه، نسخههای معمول لینوکس شامل برنامههای غیر آزاد نیز میشوند. هنگامی که سیستم شروع به کار میکند این برنامهها درون دستگاههای ورودی/خروجی بارگذاری میشوند، و «کد منبع» لینوکس شامل تعداد زیادی از آنها است. بنابراین، داشتن یک توزیع آزاد از گنو/لینوکس مستلزم داشتن نسخهای آزاد از لینوکس نیز است.
چه از گنو/لینوکس استفاده میکنید و چه نمیکنید، لطفا با استفاده دوپهلو از نام «لینوکس» عموم مردم را گیج نکنید. لینوکس هسته است، یکی از اجزاء اصلی و ضروری سیستم. کل سیستم یک سیستم گنو میباشد که لینوکس به آن اضافه شده است. هنگامیکه در مورد این ترکیب صحبت میکنید لطفاً آنرا «گنو/لینوکس» بخوانید.
اگر میخواهید بر روی «گنو/لینوکس» لینکی به عنوان مرجع بگذارید، این صفحه و نیز
http://www.gnu.org/gnu/the-gnu-project.html انتخابهای مناسبی میباشند. اگر به «لینوکس» به عنوان هسته اشاره کردید و خواستید لینکی به عنوان مرجع به آن اضافه کنید
http://foldoc.doc.ic.ac.uk/foldoc/foldoc.cgi?Linux یک آدرس خوب برای استفاده است.
ضمیمه: بجز گنو، پروژه دیگری بطور مستقل یک سیستمعامل آزاد شبه یونیکس تولید کرده است. این سیستم با عنوان BSD شناخته میشود و در دانشگاه برکلی توسعه پیدا میکند. این سیستم در دهه ۸۰ آزاد نبود اما در اوایل دهه ۹۰ آزاد شد. امروزه سیستمعاملهای آزادِ موجود اغلب یا یک نوع سیستم گنو میباشند و یا یک نوع سیستم BSD.
گاهی اوقات مردم سوال میکنند که آیا BSD نیز مانند گنو/لینوکس یک نسخه از سیستم گنو میباشد. توسعهدهندگان BSD با الهام گرفتن از پروژهٔ گنو کدهای خود را آزاد کردند، و درخواستهای آشکار طرفداران گنو آنها را برای انجام این کار ترغیب کرد، اما کد آن با کد گنو اشتراک کمی دارد. امروزه درست همانگونه که سیستم گنو و انواع آن از بعضی برنامههای BSD استفاده میکنند، سیستمهای BSD نیز از بعضی از برنامههای گنو استفاده میکنند. اما با این حال با در نظر گرفتن کل آنها، آنها دو سیستم متفاوت میباشند که جداگانه رشد کردهاند. توسعهدهندگان BSD هستهای ننوشتهاند و آنرا به سیستم گنو اضافه نکردهاند، بنابراین نامی مانند GNU/BSD برای این وضعیت متناسب نیست.(۵)
یادداشتها:
این اجزای غیر جذاب اما ضروری شامل GNU assembler، GAS و لینکر، GLD، که هردو هم اکنون جزئی از بستهٔ GNU Binutils هستند، GNU tar، و بسیاری میشود.
برای نمونه، Bourne Again SHell (همان BASH)، مفسر پست اسکریپتِ Ghostscript، و GNU C library ابزارهای برنامهنویسی نیستند. GNUCash، GNOME، و GNU Chess نیز همینطور.
به عنوان مثال GNU C library.
هنگامی که این بخش نوشته شد، یک سیستم تقریبا آزاد مشابه ویندوز توسعه داده شده بود، اما از نظر فنی به هیچ عنوان مشابه گنو یا یونیکس نبود، بنابراین تاثیری در این بحث ندارد. بخش اعظم هستهٔ سولاریس آزاد شده است، اما اگر بخواهید سیستمی آزاد از آن بسازید، گذشته از جایگزینیِ بخشهای غیرآزاد هسته، بازهم مجبورید آن را درون گنو یا BSD قرار دهید.
از طرف دیگر، در سالهایی که این مقاله نگاشته شد، GNU C Library برای هستهٔ FreeBSD نیز ویرایش شد، و این امکان را به وجود آورد که سیستم گنو را با آن هسته نیز به کار رود. درست همانند گنو/لینوکس، این نیز حقیقتا نوعی از گنو است، بنابراین GNU/kFreeBSD و یا GNU/kNetBSD نامیده میشود، بسته به اینکه از کدام هسته استفاده شده باشد. کاربران عادی نمیتوانند تفاوتی میان گنو/لینوکس و GNU/*BSD بیابند.
اسامی معانی را میرسانند؛ انتخاب اسامی معنیِ آنچه میخواهیم بیان کنیم را مشخص میکنند. نامهای بیجا طرز فکری اشتباه را به مردم القا میکنند. یک گل رز هر نامی که داشته باشد بوی خوشی میدهد—اما اگر آن را خودکار بنامید، هنگامی که دیگران میخواهند با آن چیزی بنویسند ناامید خواهند شد. و اگر خودکار را ”رز“ بنامید، اشخاص متوجه نخواهند شد که مناسب چه کاری است. اگر سیستمعاملِ ما را ”لینوکس“ بنامید، خاستگاه، تاریخچه و هدفی اشتباه را خواهد رساند. اگر آن را گنو/لینوکس بنامید، اندیشهای صحیح (هر چند نه با جزئیات کامل) را خواهد رساند.
اما آیا این امر برای جامعهٔ ما اهمیتی دارد؟ آیا مهم است که مردم دربارهٔ خاستگاه، تاریخچه و هدف سیستم آگاه باشند؟ بلی—چرا که مردمی که تاریخ را فراموش کنند محکوم به تکرارش هستند. دنیای آزادی که در اطراف گنو/لینوکس توسعه یافته مستحکم نیست؛ مشکلاتی که باعث شدند تا ما گنو را توسعه دهیم کاملا برطرف نشدهاند، و تهدیدِ بازگشتشان وجود دارد.
گاهی اوقات هنگامی که توضیح میدهم چرا بهتر است سیستمعامل به جای ”لینوکس“، ”گنو/لینوکس“ نامیده شود، افراد اینگونه پاسخ میدهند:
شکی در این نیست که پروژهٔ گنو برای کاری که انجام داده شایستهٔ تقدیر است، آیا حقیقتا هنگامی که مردم پروژه را ستایش نمیکنند این همه هیاهو ارزش دارد؟ آیا موضوع مهم این نیست که این کار انجام شده است، و نه اینکه چه کسی آن را انجام داده است؟ آرام باش، به آنچه انجام شده افتخار کن، و نگران تمجید و ستایش نباش.
میتوانست نصیحت خوبی باشد، تنها اگر شرایط به این گونه بود—اگر کار انجام شده بود و زمان استراحت فرا رسیده بود. تنها اگر این امر صحت داشت! اما مبارزهطلبیها فراوانند، و مجالی برای تصور اینکه آینده تضمین شده است وجود ندارد. قدرت جامعهٔ ما در سرسپردگی به آزادی و همکاری است. استفاده از نام گنو/لینوکس روشی است برای اینکه افراد این اهداف را به خود یادآوری کرده و دیگران را دربارهٔ آنها مطلع کنند.
میتوان بدون فکر کردن به گنو نرمافزارِ آزادِ خوبی نوشت؛ اغلب کارهای خوب به نام لینوکس انجام گرفته است. اما ”لینوکس“ از همان زمان که ابداع شد با فلسفهای پیوند خورده است که جامعه را به سمت آزادی و همکاری سوق نمیدهد. هر چقدر که این نام بیشتر و بیشتر در تجارت به کار برده میشود، مشکلات بیشتری برای پیوند دادن آن با روح جامعه ایجاد میشود.
یکی از مبارزات بزرگ در آیندهٔ نرمافزار آزاد از آنجا آغاز شده است که شرکتهای منتشرکنندهٔ توزیعهای ”لینوکس“ تمایل دارند که نرمافزارهای غیر آزاد را به گنو/لینوکس تحت نام تسهیلات و قدرت اضافه کنند. تمامی توسعهدهندگانِ تجاریِ توزیعها این کار را انجام میدهند؛ هیچ کدام توزیعی که کاملا آزاد باشد را تولید نمیکنند. اغلب آنان بستههای غیرآزادِ موجود در توزیعهایشان را کاملا مشخص نمیکنند. حتی بسیاری از آنان نرمافزارهای غیر آزادی را توسعه داده و به سیستم خود اضافه میکنند. بعضیها به طرز ظالمانهای سیستم ”لینوکس“ را به صورت ”صدور پروانه برای هر شخص“ تبلیغ میکنند، که به اندازهٔ ویندوز مایکروسافت به کاربران آزادی میدهد.
افراد اضافه کردن نرمافزار غیر آزاد را تحت نام ”محبوبیتِ لینوکس“ توجیه میکنند—در نتیجه آزادی فدای محبوبیت میشود. گاهی مواقع آشکارا با این امر موافقت میشود. به عنوان مثال، Wired Magazine اظهار میکند که رابرت مکمیلان که ویراستار مجلهٔ لینوکس است ”احساس میکند که حرکت به سمت نرمافزار متنباز باید بیشتر با تصمیمات فنی تقویت شود، نه سیاسی.“ و مدیر اجرایی Caldera آشکارا به کاربران اصرار میکند که هدف آزادی را کنار گذاشته و بر روی ”محبوبیتِ لینوکس“ کار کنند.
اضافه کردن نرمافزار غیر آزاد به سیستم گنو/لینوکس ممکن است محبوبیت آن را افزایش دهد، اگر منظور ما از محبوبیت تعداد افرادی باشد که از گنو/لینوکس به همراه نرمافزارهای غیر آزاد استفاده میکنند. اما در عین حال، این امر به طور ضمنی جامعه را تشویق میکند تا نرمافزار غیر آزاد را به عنوان چیزی خوب قبول کنند، و هدف آزادی را فراموش کنند. هنگامی که نتوانید درون جاده بمانید سریعتر رانندگی کردن فایدهای نخواهد داشت.
هنگامی که این ”افزونههای“ غیر آزاد، کتابخانه یا ابزار برنامهنویسی باشند، میتواند یک دام برای توسعهدهندگان نرمافزار آزاد باشد. هنگامی که آنان نرمافزارِ آزادی مینویسند که به بستههای غیر آزاد وابسته است، نرمافزارشان نمیتواند جزئی از یک سیستم کاملا آزاد باشد. در گذشته Motif و Qt تعداد بسیاری از نرمافزارهای آزاد را با این روش به دام انداختند، مشکلاتی پدید آوردند که حل کردنشان سالها زمان برد. مشکلِ Motif هنوز به طور کامل حل نشده است، چرا که LessTif احتیاج به کمی برق انداختن دارد (لطفا به طور داوطلبانه همکاری کنید!) پیادهسازیِ غیر آزادِ Sun از جاوا هم اکنون تاثیری مشابه دارد: دام جاوا (یادداشتی تاریخی: در دسامبر ۲۰۰۶ Sun در میانهٔ راه انتشار پلتفرم جاوا تحت قوانین GNU GPL بود.)
اگر جامعهٔ ما همچنان در همین جهت حرکت کند، میتواند آیندهٔ گنو/لینوکس را به سمت مجموعهای از اجزاء آزاد و غیر آزاد هدایت کند. پنج سال پس از این، مطمئنا همچنان تعداد زیادی نرمافزار آزاد خواهیم داشت؛ اما اگر دقت نکنیم، این نرمافزارها بدون نرمافزارهای غیر آزادی که کاربر انتظار دارد به همراهشان باشند، غیر قابل استفاده خواهند بود. اگر چنین اتفاقی بیافتد، مبارزهٔ ما برای نرمافزار آزاد شکست خواهد خورد.
اگر انتشار جایگزینهای آزاد تنها منوط به برنامهنویسی بود، همچنان که ابزارهای توسعه افزایش مییافتند حل کردن مشکلات آینده آسانتر میشد. اما با موانعی مواجه هستیم که کار را مشکلتر میکنند: قوانینی که نرمافزار آزاد را تحریم میکنند. همینطور که انحصارِ نرمافزار رشد میکند، و قوانینی همانند DMCA برای تحریم توسعهٔ نرمافزار آزاد برای کارهای مهمی همانند تماشای یک DVD و یا گوش کردن به یک فایل RealAudio استفاده میشود، متوجه خواهیم شد که راهی برای مبارزه با قالبهای اطلاعاتیِ انحصاری و سرّی نخواهیم داشت، قالبهایی که نرمافزارهای آزادی را که میخواهند از آنها استفاده کنند، نمیپذیرند.
مواجه شدن با این مبارزهطلبیها احتیاج به تلاشهای گوناگونی دارد. اما آنچه در ورای همه چیز برای روبرو شدن با هر نوع مبارزهطلبیای نیاز داریم، به خاطر سپردن هدف آزادی و تعاون است. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم تنها خواستن نرمافزارهای قدرتمند و قابل اعتماد به مردم انگیزهای برای تلاشهای بزرگ بدهد. به آن انگیزهای نیاز است که مردم در هنگام مبارزه برای آزادی خود و جامعهٔ خود دارند، انگیزهای که برای سالها آنان را در این مسیر نگه داشته و نگذارد تسلیم شوند.
در جامعهٔ ما این انگیزه و هدف به طور عمده از پروژهٔ گنو سرچشمه گرفته است. این ما هستیم که دربارهٔ آزادی و جامعه به عنوان چیزی که باید برایش ایستادگی کرد سخن میگوییم؛ سازمانهایی که دربارهٔ ”لینوکس“ سخن میگویند معمولا چنین چیزی را عنوان نمیکنند. مجلاتی که دربارهٔ ”لینوکس“ مینویسند معمولا سرشار از تبلیغاتی برای نرمافزارهای غیر آزاد هستند؛ شرکتها ”لینوکس“ را به همراه نرمافزارهای غیر آزاد بستهبندی میکنند؛ دیگر شرکتها ”لینوکس“ را با نرمافزارهای غیر آزاد پشتیبانی میکنند؛ گروههای کاربریِ ”لینوکس“ معمولا فروشندگان را به ارائهٔ این گونه نرمافزارها تشویق میکنند. محلی که افراد جامعهٔ ما به اندیشهٔ آزادی و انگیزهٔ مبارزه برای آن میرسند، پروژهٔ گنو است.
اما هنگامی که مردم با اینها برخورد میکنند، آیا احساس خواهند کرد که این موضوع به آنان مربوط میشود؟
اشخاصی که میدانند در حال استفاده از سیستمی هستند که توسط پروژهٔ گنو فراهم شده است ارتباطی مستقیم میان خود و گنو مییابند. آنها به طور خودکار با فلسفهٔ ما موافق نخواهند بود، اما حداقل دلیلی برای جدی اندیشیدن دربارهٔ آن خواهند داشت. در مقابل، افرادی که خود را ”کاربر لینوکس“ تصور میکنند، و باور دارند که پروژهٔ گنو ”ابزارهایی را توسعه داده است که برای لینوکس مفید هستند“، به طور معمول ارتباطی غیر مستقیم میان خود و گنو مییابند. ممکن است هنگامی که به فلسفهٔ گنو برخورد میکنند آن را ندید بگیرند.
پروژهٔ گنو ایدهآلگرا است، و امروزه هر شخصی که ایدهآلگرایی را تشویق کند با مانع بزرگی مواجه خواهد شد: ایدئولوژی پذیرفتهشده مردم را متقاعد کرده است که ایدهآلگرایی را به خاطر ”غیر عملی بودن“ نپذیرند. ایدهآلگرایی ما کاملا عملی است: به همین دلیل است که سیستمعامل آزاد گنو/لینوکس را در اختیار داریم. افرادی که عاشق این سیستم هستند باید بدانند که ایدهآلگراییِ ما آن را به حقیقت تبدیل کرده است.
اگر ”کار“ حقیقتا انجام گرفته بود، اگر چیز دیگری غیر از تمجید و ستایش باقی نمانده بود، شاید خردمندانهتر بود که دیگر نگران این موضوع نباشیم. اما در چنین موقعیتی نیستیم. برای تشویق مردم به انجام کاری که باید انجام گیرد، باید به خاطر آنچه انجام دادهایم شناخته شویم. لطفا با نامیدن این سیستمعامل با نام گنو/لینوکس ما را یاری کنید.