مثل اینکه حسابی کار این موضوع و تاپیک اینجا گرفته!
من در ابتدا واقعا از همه بچهها تشکر می کنم که زحمت می کشند و درست یا نادرست (که اصلا هم مهم نیست) همفکری و مشارکت می کنند. واقعا افتخار کردم این همه نظرات مختلف و بعضا اساسی رو دیدم. آدم توی کامیونیتی حس عجیبی داره! استارت یک کاری رو میزنه ولی میبینه دیگران زودتر از خودش رفتن جلو. واقعا این حس برای من لذت بخشه. باز هم از همه تشکر می کنم.
اتفاقا این نظر اصلا سیاسی نیست و بیشتر تاریخیه از اون جهت که در سی سال گذشته حتی در یک زمینه بی ارزش و پیش پا افتاده سیاستگزاری نشده دیگه چه برسه به مسایل کلان کشورداری مثل آی تی یا مشارکت مردم در سایر امور... امروزم که در یکی از روزنامه ها مطلب جالبی خوندم در مورد دولتی شدن اینترنت پر سرعت! یعنی همینم که داریم دارن می گیرن....
سیاستگزاری این نیست که یه نفر بره واسته اون بالا هی داد و بیداد کنه و عین معلم ها با ملت حرف بزنه و دستش رو این ور اون ور کنه و واسه اینو و اون خط و نشون بکشه. سیاستگزاری یعنی درآمد سرانه ملت برسه به ۳۰۰۰۰ یورو یا اینترنت از نون ارزونتر بشه یا روزی ۱۰۰۰ ساعت تو ترافیک نمونی.
این حالا سه چهار درصد رقم بسیار بزرگیه در این بخش چون کلا حالا مگه چقدر کاربر لینوکسی داریم که بخوایم از اعداد و درصدهای بزرگتر صحبت کنیم؟ همین سه چهار درصد رو اینجا نداریم. از رفتار ماست که کسی نمیاد تو این انجمن؟ چرا همه می رن تو انجمن دوست یابی یا یاهو ۳۶۰؟ اونجا رفتارا خوبه؟ چرا همه دارن خودشونو می کشن یه جوری برن شده یه ربع اورکات رو ببینن چه خبره؟ تازه دخترا بیشتر دوست دارن! پس چه ربطی به رفتار داره که دختر نمیاد اینجا؟ به قول دوستی ایران یعنی تهران و کیش. از تهرون بری بیرون از ایران رفتی بیرون! کلا سطح توقعی که در این سوال هست خیلی زیاده. خنم های اوبونتو خیلی توقع زیادی در این کشور. چرا فعلا در ایران می تونی بگی اوبونتو البته اگه بگی اوبونتوی اسلامی بهتر تحویلت می گیرن. من می گم این تاریخیه. انقلاب نتیجه یک برنامه ریزی چندین دهه ای است منتها قرار نبود اینجوری اجرا بشه که یهو شد وگرنه ملت داشتن تا آبان ۵۷ زندگیشونو می کردن یهو بهمن منقلب شد همه چیز! اینم شد نتیجه قشنگی که همه داریم میبینیم بنزین یهو از ۸۰ تومن میشه ۵۰۰ تومن و کارمند اداره پست که داره بسته سی دی های اوبونتو را تحویلت می ده ازت می پرسه آقا اینا فیلمه هر شش ماه براتون می فرستن؟ مجازه؟ نگرینتون آقا دردسر نشه برات؟ تا تو همون ۵۰۰ تومن رو بدی بهش بره از شرش راحت بشی... ملتی که نمی دونن قانون اساسی مملکتشون چندتا اصل داره می خوای بیان بشن مخ اوبونتو؟ نه مساله تاریخیه و مربوط به خیلی قبل تر از اینها می شه. که سی سال پیش نتیجه اش شکوفا شد.
اونایی که چشماشونو بستن و فکر می کنند که این جمعه که برسه همه چیز درست می شه شاید بتونن جواب سوالات همه را بدهند. می تونن؟
خیلی از این شاخه به اون شاخه پریدی. متاسفانه خیلی نتونستم ارتباط بخش های مختلف رو با هم کامل متوجه بشم در هر صورت همون طور که قبلا گفتم این مساله مشکل ایران نیست. الان شما ژاپن که سیاست گذاریهای اساسی شده و میانگین سرعت اینترنت بالای 90Mbps است ببینید هر چند که تعداد خانم ها در حوزه نرم افزارهای آزاد زیاد است ولی باز نسبت اگه بگیریم نسبت به آقایون میشه ۱۰ به ۹۰ من یک آماری در این زمینه دیدم ولی هر چه می گردم پیدا نمی کنم. باز تکرار می کنم مساله مختص به مملکت ما نیست.
مساله بعد که من متوجه نشدم بعد تاریخی قضیه است. باز اگه در مورد مثلا برق می گفتید قابل قبول بود چون رشته برق به شیوه نزدیک به امروزی از دهه ۱۹۳۰ بوده ولی کامپیوتر به سبک امروزی از دهه ۹۰ شروع شده و لذا عمر رشته کامپیوتر به سبک امروزی نهایت ۲۵ سال است لذا مساله تاریخی نمی تونه خیلی دلیل محکمی حداقل در مورد کامپیوتر باشه. ولی خوب اون مساله سیاست گذاری و آموزش و ... رو کاملا قبول دارم.
این پست هم به این دلیل زده شده که اولا شما هم در جریان یک تحقیق مستند علمی قرار بگیرید و دوما اینکه ما مایلیم خانمها حضور و سهم بیشتری در تولید و توسعه و گسترش نرمافزارهای آزاد داشته باشند، بنابراین اگر راهکاری به نظرتون میرسه مطرح کنید...
مهدی جان، ممنون از توجه و حمایت شما. امیدوارم بتونیم همگی با کمک همدیگر این مساله رو به جایی برسونیم. من دارم کم کم به این نتیجه می رسم که انسان هرچی در هر مسالهای بره جلو می فهمه که کمتر می فهمه. الان مطالعه کتابی تحت عنوان "مردان مریخی زنان ونوسی" که بر روی تفاوت های زنان و مردان متمرکز هست رو می خونم و کم کم دارم می فهم که تا اینجای کار چقدر از قافله پرت بودم. مساله بعدی هم که تازه باهاش درگیر شدم مساله ای هست تحت عنوان "جامعه شناسی جنسیت" . در این مورد باید یک سری مطالب در بلاگ بنویسم هر چند خودم ابتدای راهم.
و یک عکس خوشگل از کیتی (Katie) که به شکلی نماد مونث Konki هست!
ممنون از لینک ها محمدرضا جان. البته اون زوج KDE اسمشون konqi و katie است. من و امیل صدق اسمشون رو گذاشتیم کتایون و کامبیز
به نظر من نصف اینکه خانوما نیستن یا نمی خوان زیاد دیده بشه اخلاق بد بعضی از آقایونه که البته کم هستن اما باعث می شن جو خراب بشه !
به نظرم برخورد بد بعضی از آقایون هم نقش داشته و بشه به عنوان یک علت minor ازش نام برد ولی دلیل اصلی نبوده به نظر من! فکر نمی کنم خانم ها اگه بیان تو کامیونیتی مثلا همین جا اگر یک کسی حدود را رعایت نمی کنه اون رو به همه تعمیم بدن.
و البته علارقم اینکه به شخصه زیاد از این مطلب که در کلیت این موضوع بحث کنیم دید خوبی ندارم ، و فکر می کنم این کار بیشتر باعث حساسیت بیشتر روی مسئله میشه و یا یک نوع دید از نوع بالاتر به حساب میاد! واقعا همون قدر که ما درست فکر می کنیم!!!
خود خانوم ها بهتر می تونند درست فکر کنم در مورد خودشون ( دوتا جمله با هم بود ها جدا نخونید ) یعنی همون ضرب المثل قدیمی خودمون! توی مایه های «مصلحت کار خویش! خسروان دانند».
به نظرم بهتر این هستش که ما سعی کنیم ب گونه ای رفتار کنیم که بیشتر قابل اعتماد باشیم، بجای اینکه بخواهیم بهمون اعتماد بشه! البته جسارت نشه ب آقای همه مثل من بد نیستند! ولی خب دوتا بد مثل من آبروی همه رو می بره!
با این قسمت نظرت موافق نیستم. به نظرم اگه همه همین جور فکر می کردند دیگه علم پیشرفت نمی کرد. در عین حال ما قصد نداریم برای کسی راه و چاه مشخص کنیم. ما در درجه اول این کار رو می کنیم که سوالات خودمون رو جواب بدیم. ممکنه اصلا هیچ تغییری هم ایجاد نشه یا بلکه بدتر هم بشه.
اصولا خانم ها علاقه ی کم تری به رایانه و IT دارند و به نظر من به اون صورت ربطی به ارتباط ما آقایون با ایشان ندارد.
اگه می تونستی یک آمار یا دلیلی برای حرفت بیاری خیلی بهتر بود.
وقتی توی دانشگاه ما در رشته ی کامپیوتر (۱۰ درصد آقا و بقیه خانم تشریف دارن)
در دانشگاه ما برعکس ولی. کلا ۹۵ نفر ورودی داشتیم ۲۵ الی ۳۰ دختر و بقیه پسر
وقتی استاد میپرسه که: از دانشجویان این واحد(c++) چند نفر ترم پیش با پاسکال برنامه نوشته و رو کامپیوتر اجرا کرده اند تنها یکی دو نفر جواب می دهند خوب این معلوم میشه که علاقه ی خانم هم کم تر هست.
ببین در این قسمت استدلال درستی نکردی! چون این مساله که نتونستن برنامه رو بنویسن خودش معلول علت دیگری است. از یک معلول که نمیشه معلول یک پدیده مستقل دیگر رو نتیجه گرفت. شاید همشون علاقه داشتند ولی در پروسه درستی که بتونه اونها رو به سطح قابل قبولی از مهارت برای انجام اون پروژه برسونه قرار نگرفته اند. اگه استدلالت درست باشه الان باید بتونی حرف من رو رد کنی. الان تو دانشگاه خیلی ها مثلا از فلان درس خوششون نمی آد ولی مهارتش رو پیدا می کنند و میان پروژه و تمرین ها و تکالیف اون درس رو انجام میدند و نمره بالایی هم می گیرند. نمونه اش خود من و درس مدار ۲ البته آخرسر علاقمند شدم.
به نظر من یکی از دلایل عدم آگاهی خانم ها از نرم افزار آزاد و لینوکس . البته همین عدم آگاهی دلیلش باز بر میگرده به خود طرف شاید زمینه ای برای شروع ندارند
به نکته درستی اشاره کردید. بحث آگاهی یعنی آموزش و دوم زمینه یعنی هدایت در این مسیر. دارم سعی می کنم این مسایل رو در مطلب جدید وبلاگ به گونه ای بپرورونم.
یک چیزی که هست و حرف من هم نیست و روانشناسان و جامعه شناسان می گن اینه که ۸۰٪ مردم نمی دونند دارن چی کار می کنند و ۲۰٪ می دونند. از این ۲۰٪ (فرض کنید ۲۰ نفر) ۱۸ نفر می دونند باید چه کار کنند ولی اگر در شرایط مناسب اجتماعی و آموزشی و مالی و ... که شرایط رشد را براشون محیا نکنه متاسفانه تلف می شوند و تنها ۲ نفر از این ۱۰۰ نفر هستند که به اون چیزی که اعتقاد دارند و مطمین هستند درسته می رسند. نمی دونم ولی به نظر میرسه در این بعد یک انطباقی بین این مساله و کامیونیتی نرم افزارآزاد به خصوص در مورد خانم ها وجود داره. من خانم هایی که در همین دوروبر خودمون می بینم واقعا به زحمتی مضاعف خودشون رو حفظ کردند و میشه گفت جز همون ۲درصد هستند. البته کامیونیتی ما همه جز همون ۲۰درصد هستند.
۲.بدون شک باید یه استارت اولیه ای وجود داشته باشه که باعث این اختلاف ها در آمار و ارقام شده ولی مابقیش همونی می شه که saied گفتند. محیط اجتماعی شاید مهم ترین عاملشه.یک زمان آماری رو دیدم: در صد خانم های مشارکت کننده تو یه طور کار ریاضی-فنی ی خاص که فعلا وارد جزئیاتش نمی شم. چین بیشترین آمار رو داشت(حدود ۴۰) و آمریکا هم توی رده های پاین بود(زیر ۱۰) (ایران هم که اصلا توی لیست نبود!).چون دید چینی ها نسبت به مثلا آمریکایی ها به این قضیه فرق می کنه و آموزش های اولیه هم همچنین.
بله من هم دارم به این نتیجه می رسم جاهایی که واقعا سرمایه گذاری و آموزش انجام بشه به طور قابل ملاحظه ای جواب میده.
۳. دید خیلی ها اینه که دختر ها باید بشینند خودشون رو خوشگل کنند! یا در بهترین حالت به درد نقاشی کشیدن و این این طور کارا می خورند و پسر ها بدرد کارهای فکری.چه اونی که توی کانادا خانم های ایرانی که حجاب دارند رو امل تلقی می کنه چه بعضی برخوردهای نیروی انتظامی ج.ا.ا (که سطح فکر هر دو به نظرم به پستی هم دیگست)
من فکر میکنم این نحوه استدلال اشتباه است. شاید دخترخانمهای اطراف شما این جوری هستند و شما دارید این رو به همه یا اکثر آنها تعمیم میدهید. باز مثلا اگر از روی میزان مصرف لوازم آرایشی یک استدلالی ارایه می کردید یک چیزی (چه بسا اون هم استدلال درستی نباشه چون ممکنه این زیورآلات و لوازم آرایش توسط قشر خاصی بیشتر مصرف بشه) . نکته بعدی هم اینکه لطفا یک مقدار حریم را حفظ کنید که بحث به سمت توهین و غرض ورزی های شخصی نره.
۱. آدم های عادی خیلی بیشتر از اجتماع تاثیر می گیرند تا اینکه روش تاثیر بذارند. درصد زیادی از آدمها، عادی هستند=> توی همون جریانی قرار میگیرند که جامعه القا می کنه. من چیز هایی در مورد علاقه های ذاتی که تفاوت هایی داره شنیدم ولی «به نظرم» عموما چیز زیادی نباید ذاتی باشه.(دلیلش هم اینه که با فلسفهی کلی این که دنیا بر پایهی عدالت هست در تناقض می شه. اگه یکی خواست به جایی برسه و فقط به خاطر ویژگی هایی که خودش در اونها هیچ نقشی نداشته نتونه برسه،یک تناقض محضه. ترجیح می دم قبول نکنم که ذات خیلی موثره) اگر کسی از بچگی با چیزخاصی شروع کنه علاقه در همون درش بوجود می آد. هر چند می گن علاقه به کارهای هنری در خانم ها بیشتر و کارهای علمی فنی در آقایون بیشتره، موزارت از کودکی با ساز و .. سروکار داشت و شد موزارت و ماری کوری هم با کتاب و پدرش که معلم بود و شد ماری کوری.
این رو هم که در موارد بالا روش به اندازه کافی تاکید کردم. اون مساله عدالت رو متوجه نشدم و اینکه امیدوارم حرف عامه مردم مبنای استدلال قرار نگیره.
۵.نظر شخصی من اینه که دنبال دلیل بودن چندان فایده ای نداره، مهم چز دیگریه. بعضی مواقع فکر کردن برای پیدا کردن دلیل آدم رو توی لوپ میندازه.شاید اگه بخوای تمام دلایل چیزی رو که از فکرت نشات می گیره پیدا کنی باید از فکرت بیشتر کار بکشی و اون هم پیشرفته تر بشه و تو باز هم ازش یک قدم عقب تر باشی.
(البته حالا بگذریم که خیلی/بعضی جاها به زور جلوش رو می گیریم که ساده ترینش می شه ۶۰-۴۰ کردن ورودی دانشگاها و ..)
بقیه رو هم در ادامه یک سری نظر دارم که بعدا می نویسم.