انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید


توزیع گنو/لینوکس اوبونتو ۲۰ ساله شد 🎉

نویسنده موضوع: ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!  (دفعات بازدید: 1744 بار)

0 کاربر و 1 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین !

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 586
  • جنسیت : پسر
  • Don't Panic!
    • مانیتورینگ سایت
ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« : 01 خرداد 1392، 11:39 ب‌ظ »
یک انجمن متفاوت!

اون اولا که تصمیم گرفتم تو یه کامیونتی آزاد باشم ناخودآگاه اومدم طرف انجمن فارسی سیستم عاملم.انجمن فارسی اوبونتو .یه جای جالب و دوست داشتنی که آدماش با لقبای همدیگه و گاها به اسم کامل همو میشناختن.
یکسری روح سرگردان تو انجمن که گاه و بیگاه آنلاین بودن و با تاپیک های جالبی سرگرم میشدن که توشون آدما میومدن شرکت میکردن جبهه میگرفتن و از چیزهایی که دوست داشتن دفاع میکردن پاسخ میدادن و حرفای دلشونو میزدن.

بیشتر تاپیکا یا مباحث فلسفی حقوق شهروندی لینوکس بود یا نظرسنجی هایی برای نمیدونم چه دلیلی (چون عمدتا استفاده نمیشد) و گاها مطالب خوب و سوالات بدرد بخور.با شرکت آدمایی که هم کیشان خودشونو دوس داشتن ( گرچه اگه ویندوزی پیدا نمیکردن آرچیا و اوبونتویی ها میوفتادن به جون هم!)

جامعه ی آزادی که توش اونقد آزاد بودی تا پست هاتو به صدتا برسونی و حق رای بدن بهت و بتونی درمورد دیگران با کمال احترام قضاوت کنی و هر یک ساعت اجازه ی قضاوت مجدد هم میدادن بهت که میتونستی تو کامیونیتی دیگرانو یا منفیه منفی کنی یا مثبترین!
 زیر صد پستیام +۱ میدادن در پاسخ به تاپیک.اونم از نوع درشت و تعجبشون ازین بود که این امتیاز جامعه کاربری از کجا میاد که اون گوشه نوشته میشه.

یک عده انسانهای خوبی بودن و سعی میکردن به هر تاپیک حتی اگه اطلاعاتی نداشته باشن راجع بش جواب بدن اما خب جوابهاشون بسیار خاص بود.یا توصیه میکردن که سوالتونو گوگل کنید ( طرف خودش اینو درک نمیکرد خب!) یا لطف میکردن خودشون گوگل میکردن و لینکهایی میزاشتن که بعضی وقتا به زبانهایی نظیر مجارستانی یا بلغاری و گاها سانسکریت رفرنس میدادن و دسته ی آخر هم که قوانین انجمن رو تو همه ی پستها یاد آور میشدند و نیروهایی مردمی حمایت از قوانین انجمن اوبونتو بودن و یه عده آدم خوبای گل که فقط کارشون خوش آمدگویی بود.به کیا؟ خب معلوما به کسایی که تعداد مطالبشون کمتر از دهتا بود و این خیلی خوب بود چون اون اولا انقدری بهم خوش آمد گفتن تو یک تاپیکی که زدم احساس شعف میکردم و فکر میکردم منجی عالم اوپن سورس قراره بشم!

بهرحال این بود داستان انجمنی که توش مدتی رو گذروندم و با همه ی احوالاتش خوب و دوست داشتنی بود.همیشه انتقاد کردم تو تاپیکها اما اینجا چیزهای ارزشمندی برام داشته و یکبار هم میخوام تشکر کنم از همه ی اونایی که اینجارو برپا کردن و همه ی اونایی که تو توسعه و گرم بودن محیطش دخالتی داشتن.

ممنونم انجمن اوبونتوی فارسی.


شما هم تجربیات و ماجراهای جالبتون از انجمن اوبونتو فارسی رو بگید تا بیشتر انجمن رو درک کنیم از نگاه هم
« آخرین ویرایش: 03 خرداد 1392، 06:43 ب‌ظ توسط داریوش عباسی »
I just felt like running

Altern AI Directory --- GitHub

آفلاین Masoud92m

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1349
  • جنسیت : پسر
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #1 : 02 خرداد 1392، 12:46 ق‌ظ »
اولین تاپیکی که داده بودم تو انجمن یک سوال بود که "برای شروع اوبونتو خوبه ؟"
تو نیم ساعت 3 تا خوش آمدگویی و هر کدوم 5-6 خط توضیح
این برخورد برام خیلی جالب بود، همین باعث شد یه مدتی کلا سیستم عامل رو بیخیال بشم و برم دنبال فلسفه گنو
حدود ۳ ماه بعد ویندوز رو پاک کردم و بعد از اون که حدود ۱۴ ماه میگذره به صورت کامل از گنو/لینوکس استفاده میکنم (4 ماه آخر رو اوبونتو دارم)
شاید اگه اون خوش آمدگویی اول نبود نمیرفتم دنبال فلسفه وجودی گنو و بعد از چندتا مشکل برمیگشتم ویندوز 7 و الان داشتم با ویندوز 8 حال میکردم
هرچند اینجا اتفاق های غیر دوست داشتنی (مخالف دوست داشتنی !) زیادی دیدم و خودم زیاد تو بحث ها شرکت نمیکنم و اطلاعات زیادی ندارم که بخوام به تازه وارد ها کمک کنم (هرچند هرچی بلد باشم کم نمیذارم) اما این انجمن رو بیشتر از هرجای دیگه ی اینترنت دوست دارم :)
منتظر نباش که مرگ تو کی میاد / آزاد باش مثل من مثل خیلی ها
حتی اگه کسی سمت تو نمیاد / آزاد باش مثل من مثل خیلی ها
حتی اگه میبینی که کسی حرفتو نمیخواد / آزاد باش مثل من مثل خیلی ها
مثل من مثل خیلی ها ..... آزاد باش مثل من مثل خیلی ها

آفلاین علیرضاامیرصمیمی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 2489
  • جنسیت : پسر
  • Arch Linux + KDE
    • وبسایت شخصی من
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #2 : 02 خرداد 1392، 01:25 ق‌ظ »


یا توصیه میکردن که سوالتونو گوگل کنید ( طرف اونقد بیشعور بود که اینو نمیفهمید خب!)

حالا چرا اینقدر اعصاب خورد میگی ;D


من هم همینطور اولین پستی که زدم کلی جواب مثبت و دوستانه گرفتم که صد برابر من رو عاشق لینوکس و اوبونتو کرد
واقعا برخورد اول با تازه کار ها خیلی مهمه و خییییییییلی تشویقشون میکنه
دم همه رفقا گرم :) ;)

آفلاین abbasalim

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 642
  • جنسیت : پسر
  • http://esfandune.ir/
    • اسفندونه
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #3 : 02 خرداد 1392، 01:25 ق‌ظ »
وقتی دیدم بعد از گوگل بیشترین بازدید از سایت فکستنیم از انجمن اوبونتو هست و بچه ها هم کم نذاشتن و تو نظرسنجی از دم ؛اوبونتو؛ رو انتخاب کردن (البته توزیع های دیگه لینوکس توش نبود) خنده م گرفت یه جورایی احساس کردم خیلی بهم نزدیک شدیم یه حس رفاقت نمیدونم چجور حسی :-??

الانم روزی چندبار میام اینجا هرچند کار خواستی نمیکنم و پستی نمیدم و جوابی هم بلد نیستم که بدم ولی خیلی انجمن رو دوست دارم احساس میکنم اعضاش خیلی بهم نزدیکن

آفلاین Geek

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1116
  • جنسیت : پسر
  • The answer to life the universe and everything: 42
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #4 : 02 خرداد 1392، 09:52 ب‌ظ »
سلام
داریوش خان تیکه های باحالی انداختی...خوشمان آمد :o ...
راستش من مدت زیادی نیست که اینجام ولی جامعه کاربری جالبی داره...به خصوص بحث های کافه!!!
من اصلا یادم نیست دقیقا کی عضو شدم و اولین پستم چی بود!!! الان دارم نگاه میکنم ببینم کی عضو شدم و اولین پستم چی بود...صبر کنید...

عضویت:
30 آذر 1391، 08:12 ب‌ظ
اولین پست در تاپیک:
‫PDF پارسی - معرفی زبان برنامه نویسی ‪Go

البته فکر نکنید حافظم ضعیفه!!!نه!
یه مدت قصد مهاجرت داشتم به اوبونتو که اینجا عضو شدم ولی بعدش به دلایلی بی خیال شدم و بعد چند ماه مهاجرت کردم این بود که تاریخ عضویتم یادم نبود...

راستش کسی برای اولین پستم حتی بهم خوش آمد نگفت چه برسه به جواب!!!
البته برای من حرکاتی مثل منفی دادن و جواب ندادن به سوال یا حتی دور از جناب توهین کردن هیچ اهمیتی نداره و من تقریبا هرجور شده از مجاری دیگه به جواب سوالم میرسم...

راستش شاید بی اهمیت بودن این مسائل مربوط بشه به اینکه قبل اینکه اینجا عضو بشم از سال ۸۷ تو انجمن های مجید آنلاین فعالیت داشتم و جوونی هامو کردم و حرص تشکر و این چیزها رو زیاد زدم و بعد مدتی برام مثل خیلی های دیگه این مسائل بی اهمیت شد...
ولی اینم بگم که سیستم دادن امتیاز منفی کلا بیخوده!!!ببخشید که رک گفتم!!!
چون هرچی هم آدم بیخیال باشه باز از لحاظ روانی موثره!!! و به نظرم سیستم تشکر کلا خیلی بهتره و به آدم اعتماد به نفس میده!!

در کل از اوبونتو و بچه های اینجا خوشم میاد هرچند کمی حس غریبی میکنم!!! :oops:
ولی از اینکه می بینم بچه های هم سن سال خودم کلی اطلاعات دارن و فکرشون بازه کلی حال میکنم!!!

امیدوارم همگی شاد باشید... ;)




آفلاین محمدرضا ح.

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 3117
  • جنسیت : پسر
  • Your Future is our Past!
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #5 : 07 خرداد 1392، 08:51 ب‌ظ »
جالبیش میدونی چیه؟ اینه که آقایون اصل کار (;D) وقتی کارشون اینجا تموم میشه ، میرن تو آیدنتیکا و با قرعه کشی یکی رو سوژه میکنن :)).

اوج **یتشون میدونی کجاست؟ اونجا که با hashtag همدیگر رو خبر میکنن و تو محیط public این سایت بدردنخور شروع میکنن شعر سرودن :))))))).

یکی نیست بهشون بگه اگر اسکرین شاتشون به دست کسی برسه ، چی میشه؟ خب معلومه هیچی نمیشه فقط توی خونه خودشون هم نمیتونن راست راست راه برن و مجبورن برای زندگی هم از TOR که سنگش رو به سینه میزنن استفاده کنن :))
« آخرین ویرایش: 07 خرداد 1392، 09:01 ب‌ظ توسط محمدرضا ح. »
قاضی : تو السالوادور چه کار میکردی؟
چه‌گوارا : آفتاب میگرفتم
قاضی : پس چرا ساختمان دادگستری رو منفجر کردی؟
چه‌گوارا : جلوی آفتاب رو گرفته بود

آفلاین محمدرضا ح.

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 3117
  • جنسیت : پسر
  • Your Future is our Past!
پاسخ : ماجراهای انجمن اوبونتو فارسی!
« پاسخ #6 : 08 خرداد 1392، 09:39 ق‌ظ »
https://identi.ca/tag/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%85%D9%86%D9%88%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%88%D8%A8%D9%88%D9%86%D8%AA%D9%88

دوستان اصل کار (;D) هم برای خودشون تاپیک دارند. منتها ما اینجا در نهایت ادب و احترام حرف میزنیم و اونها در نهایت .... :-X
قاضی : تو السالوادور چه کار میکردی؟
چه‌گوارا : آفتاب میگرفتم
قاضی : پس چرا ساختمان دادگستری رو منفجر کردی؟
چه‌گوارا : جلوی آفتاب رو گرفته بود