انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید


ارائه ۲۴٫۱۰ اوبونتو منتشر شد 🎉

نویسنده موضوع: داستان تصویری!  (دفعات بازدید: 26200 بار)

0 کاربر و 2 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19722
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #45 : 30 آبان 1388، 05:05 ب‌ظ »
خانم احمدی، ترجمه قسمت‌های اول و دوم رو فرستادم.
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #46 : 30 آبان 1388، 07:11 ب‌ظ »
خانم احمدی، ترجمه قسمت‌های اول و دوم رو فرستادم.

خیلی ممنون  :)
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
داستان تصویری ۹ !
« پاسخ #47 : 29 آذر 1388، 10:13 ب‌ظ »
داستان بعدی #9  :)






*اگر کسی با لینک دانلود مشکل داشت : http://www.mediafire.com/?jjndetdedgm#9.pdf
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین امیرمهری

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1270
  • جنسیت : پسر
  • درورد بر اوبونتو
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #48 : 30 آذر 1388، 07:31 ب‌ظ »
اين دفعه خيلي جالب و قشنگ شده
واقعا ممنون
خداحافظ وبلاگ نويسي

من كاربر حرفه اي لينوكس نيستم
فقط خوب جستجو ميكنم.

آفلاین bahramwhh

  • Jr. Member
  • *
  • ارسال: 80
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #49 : 30 آذر 1388، 10:20 ب‌ظ »
خیلی عالیه !  \\:D/
دستتون درد نکنه !
من همیشه دنبالشون می‌کنم.
ادامه بدید  ;)

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #50 : 12 بهمن 1388، 10:18 ق‌ظ »
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین h4x0r

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 265
  • جنسیت : پسر
    • h4x0r's homepage
تا تیرماه ۱۳۸۹ نیستم

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19722
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #52 : 12 بهمن 1388، 06:04 ب‌ظ »
کسی می دونه من چرا ترجمه ی ادامه ی داستان ها رو نمی فرستم؟ دو ماهی هست روی کامپیوترمه هی یادم می ره بفرستم :D
سعی می کنم تو اولین فرصت بفرستمشون
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین امیرمهری

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1270
  • جنسیت : پسر
  • درورد بر اوبونتو
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #53 : 12 بهمن 1388، 07:10 ب‌ظ »
واقعا اين نسخه خيلي جالب بود
قالس نيوز بود يا فال سليوز؟
خداحافظ وبلاگ نويسي

من كاربر حرفه اي لينوكس نيستم
فقط خوب جستجو ميكنم.

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #54 : 15 بهمن 1388، 12:28 ب‌ظ »
کسی می دونه من چرا ترجمه ی ادامه ی داستان ها رو نمی فرستم؟ دو ماهی هست روی کامپیوترمه هی یادم می ره بفرستم :D
سعی می کنم تو اولین فرصت بفرستمشون

خیلی عالی و ممنون

واقعا اين نسخه خيلي جالب بود
قالس نيوز بود يا فال سليوز؟

 :) فکر کنم فالس نیوز !
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین علی قنواتیان

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 100
  • جنسیت : پسر
    • کاربران ایرانی اینک اسکیپ
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #55 : 16 بهمن 1388، 01:30 ق‌ظ »
خیلی خب بعد از ده شماره، قکر کنم به اندازه کافی تعریف و تمجید شنیده باشین.
با اجازه بزرگتر‌ها نقد کوتاهی درباره‌ی این سری از داستان‌های تصویری مطرح می‌کنم.

اول اینکه، این داستان‌ها با هدف ترویج اطلاع رسانی در مورد لینوکس و جنبش اپن سورس مطرح شده‌اند که از این نظر موضوع خوبی برای انتشار است. به خصوص با توجه به اینکه در جامعه‌ی اپن سورس ایران فعالیتی در زمینه‌ی انتشار مطالب در قالب کمیک استریپ دیده نمی‌شد. قالب کامیک استریپ به خاطر خاصیت تلفیق عکس با متن و داستان به خوبی می‌تواند مخاطب را جذب کند و این رسانه به خصوص برای کودکان و نوجوانان یکی از مفید‌ترین ابزار‌های رسانه‌ایست که متاسفانه در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است و در همین راستا مخاطب ایرانی کمتر با کمیک استریپ با کیفیت و پرقدرت آشنایی دارد. در رابطه با قدرت کمیک استریپ و پتانسیل‌های این رسانه می‌توان به این حقیقت اشاره کرد که بسیاری از مجموعه فیلم‌های پرفروش هالیوودی در دهه‌های اخیر بر اساس کمیک استریپ‌های قدرتمند موجود در مجلات پرفروش کمیک استریپ ساخته شده‌اند که از آن جمله می‌توان به X-Man، batman و اخیرا spider man اشاره کرد.
شاید یکی از دلایل کم ‌مهری مطبوعات کشور به موضوع کمیک استریپ، دشواری‌های خاص این حیطه است، به این دلیل که یک کمیک استریپ موفق نه فقط با یک داستان جذاب بلکه با کمپوزیسیون گرافیکی قوی باید عرضه شود تا بتواند جایگاهی در بین مخاطبان پیدا کند. به همین دلیل است که کمیک استریپ‌ها در خارج از کشور (و حتی اغلب در ایران) با حضور گرافیست‌ها در کنار نویسند‌گان ساخته می‌شوند.
با این پیش درآمد به بررسی این سری کمیک استریپ‌ها می‌پردازم، که البته امیدوارم با در نظر گرفتن آنچه که در اینجا مطرح می‌شود، شاهد بهبود هر چه بیشتر این کمیک‌ها باشیم.
اولین چیزی که در رابطه با این سری داستان‌ها مخاطب را آزار می‌دهد گرافیک ضعیف این آثار است که نه فقط در کاراکتر‌های داستان بلکه در رنگ بندی المان‌های صفحه نظیر پس‌زمینه و رنگ متن به خوبی به چشم می‌خورد. به جز گرافیک ناکارآمد عدم مطابقت حالت چهره‌ی گوینده با متنی که قرار است از زبان او بشنویم نیز گاها دیده می‌شود که بر ناکارآمدی طرح می‌افزاید (به عنوان مثال، در قسمت چهارم، وقتی گنوم در ابتدای صحبت مطرح می‌کند: «حواستون باشه امروز آتشبسه» طبیعتا بیننده انتظار دیدن چهره‌ای جدی و هشدار دهنده دارد نه یک چهره‌ی مضطرب و نگران (نگرانی در پس‌زمینه‌ی ذهنی این کاراکتر قرار دارد و محرک او بوده نه اینکه در چهره‌ی او به آن حالت ترسیم شده و موقع بیان جمله)
همچنین در سراسر این مجموعه داستان‌، نبود نظمی در طرح که مشخص کند کدام کارکتر ابتدا شروع به صحبت کرده، آزار دهنده است. این موضوع در مورد اکثر کمیک‌های امروزی برطرف شده و در گذشته بعضا از عدد گذاری برای مشخص کردن ترتیب جملات استفاده می‌شده
اما در میان آثار بعضی جنبه‌ها مثبت دیده می‌شود که ذکر کردن آن‌ها خالی از لطف نیست. از جمله پرداخت شدن کمتر ظاهر ایکس تاکس در قسمت چهارم که خود به طور ضمنی کمتر بودن تعداد کاربران این میزکار را می‌رساند. همچنین شکستن پنجره‌ها به نشان تنفر نارسی از سیستم‌عامل ویندوز مایکروسافت جالب بوده و قابل ستایش است.
کمی از ظواهر فاصله می‌گیرم و در اینجا کمی به بررسی شخصیتهای این کمیک می‌پردازم:
نارسی: به نظر بسیار اثر پذیر است (پوستر‌های ریچارد استالمن و لینوس توروالدز در قسمت دوم وقتی حتی توزیعی از لینوکس روی سیستم او نصب نشده گواهی روشن بر این ادعاست) بجز این مورد هیچ ویژگی‌ شخصیتی مشخصی در سراسر این ده داستان در او قابل بیان نیست.
تاکس: شخصیت ثابتی ندارد. در پایان قسمت دوم، انتظار داریم تاکس چندان موافق تازه‌کار‌ها نباشد (جمله‌ی: ها ها! آره ابونتو! یکی از توزیع‌های لینوکسه که برای یه بچه تازه کار مناسبه) ولی در قسمت چهارم می‌بینیم که چطور به نارسی برای دفاع از گنو کمک می‌کند و در قسمت پنجم با صد و هشتاد درجه چرخش همه‌ی مشکلات نارسی را با مستنداتش حل می‌کند.
در کل نارسی، تاکس و دیگر کاراکتر‌ها به شدت از نبود شخصیت پردازی رنج می‌برند که شاید این موضوع به دلیل نبود خط مرز مشخصی برای کل داستان پدید آمده است، این موضوع به خصوص با سفر غیر منتظره‌ی تاکس بعد از یک خواب در قسمت ششم و برگشت او بلافاصله در قسمت هفتم بیشتر مشهود می‌شود.
در بخش داستان پردازی هم این اثر چندان موفق عمل نمی‌کند، در هر قسمت داستان خط سیر یکنواختی دارد (که حتی در شماره‌های اخیر به جرئت می‌توان گفت داستانی برای پرداخت وجود ندارد) در نثر‌های مربوط به گفتار به دفعات شاهد قرار گرفتن یک کلمه‌ی غیر گفتاری در میان جمله‌ای عامیانه هستیم:
من میرم یک! نوشیدنی بیارم.
در متن جملات نیز شاهد غلط املایی روی‌هم‌نویسی بخش‌هایی از جمله هستیم:
قسمت چهارم: آینده مطعلق! به کا دی ای...
قسمت ششم: ابلها! - این کلمه به معنی «شترها» هستش که ظاهرا می‌بایست «ابله‌ها» تایپ می‌شد
البته در بعضی جاها شاهد تلفیق چندین غلط با هم هستیم:
قسمت دوم - لینوکس در سال ۱۹۹۱ در کالجهلسینکی مشغول به تحصیل. بود اوبا الهام از کد منیکیس کار را روی نوشتن هسته‌ای که بعدا لینوکس نام گرفت آغاز کرد و سرانجام... پیامی تاریخی به گروه خبری .. ارسال شد؟!
«لینوس» / کالج هلسینکی / او با / ارسال کرد/

در قسمت سوم و به جرات در سراسر این سری ده قسمتی:
ماکروسافت >> مایکروسافت
.. زیر چشم من کبوده >> کبود شده!

قسمت چهارم:
سلام؟!
اینا دیگه کی هستن؟
> وقتی کسی در رو باز می‌کنه، می‌پرسند: شما کی هستین؟ بعد از سلام نیازی به علامت سوال و تعجب احساس نمی‌شود

گنوم بر پایه‌ی کتابخانه‌های GTK+ هست؟
>هست ؟ ساخته شده/توسعه داده شده

قسمت پنجم:
کل این قسمت بد فهمی عجیبی در بین کاربران تازه وارد ایجاد می‌کند، یعنی تاکس منبع تامین مستندات لینوکسه؟
منطقی است که به کاربران یاد داده شود که خود به دنبال چیزی که نیاز دارند، بگردند. قرار داشتن مستندات در دست تاکس (در اینجا شاید حتی نماد یک کاربر گنو/لینوکس باشد) دور از واقعیت است چون در حقیقت این اینترنت و جامعه‌ی کاربران هستند که این مستندات رو ساخته و در اینترنت منتشر می‌کنند. کم بودن تعداد کاربران گنو لینوکس باعث می‌شود فعلا نتوان «گروه کاربران» رو به یک کاربر مبتدی معرفی کرد و در عوض معرفی اینترنت که دسترسی عمومی به آن وجود دارد، منطقی‌تر بنظر می‌رسد.

قسمت ششم:
این باید همون چیزی باشه که باید دنبالش باشم؟!
> این چجور جمله‌ایه؟ یعنی تاکس حتی نمی‌دونه دنبال چی‌ باید بگرده؟ بهترش شاید این باشه: این همون چیزیه که باید پیداش می‌کردم!

باید از دست این سیستم امنیتیش راحت بشم
> اگه بخواهیم کمی به سناریو‌های اکشن نزدیک بشیم می‌تونیم بگیم: باید از شر این سیستم امنیتی خلاص بشم/ راحت بشم.

و مواردی از این دست که بیشتر از این با ذکرشون وقتتون رو نمی‌گیرم.
شاید در یک دید کلی بر روند داستان در این ده قسمت بتوان موارد زیر را نیز مطرح کرد:
عدم پرداخت به مفاهیم زیربنایی نرم افزار آزاد و اصول اپن سورس
شخصیت‌سازی‌های یک شبه و اغلب خام
لحاظ شدن تبلیغات بدون جاسازی مناسب در متن داستان اگر خواست نگارنده بر این بوده و یا عدم درج آگهی در مکان مناسب در صورتیکه تمایلی برای تلفیق داستان با تبلیغات وجود نداشته است)
و متاسفانه روند نزولی کیفیت داستان‌ها و افزایش نسبی کیفیت گرافیک آثار در بحث رنگ‌بندی

امیدوارم با در نظر گرفتن این نقد و بررسی دوباره‌ی قسمت‌های پشین شاهد شروع تازه‌ای در این سری کمیک استریپ‌ها باشیم.
ضمنا جهت آشنایی بیشتر با نمونه‌ی کامیک استریپ قابل قبول در سطح جهانی به این لینک‌ها می‌توانید سر بزنید:
http://www.hackettandbankwell.com/
در حال حاضر دو شماره از این کامیک استریپ منتشر شده و به صورت رایگان قابل دانلود می‌باشد
وب سایت اتامیل به آدرس زیر می‌تواند منبع الهام مناسبی برای ترسیم کاراکتر‌ها و طنز نگاری در کمیک‌های آموزشی باشد:
http://theoatmeal.com/comics

آموزش کامیک استریپ برای علاقه‌مندان:
http://www.ehow.com/video_4970841_draw-comic-strips.html

آفلاین toti

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 259
    • LINUX LOVER
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #56 : 16 بهمن 1388، 09:25 ب‌ظ »
خیلی خب بعد از ده شماره، قکر کنم به اندازه کافی تعریف و تمجید شنیده باشین.
با اجازه بزرگتر‌ها نقد کوتاهی درباره‌ی این سری از داستان‌های تصویری مطرح می‌کنم.

اول اینکه، این داستان‌ها با هدف ترویج اطلاع رسانی در مورد لینوکس و جنبش اپن سورس مطرح شده‌اند که از این نظر موضوع خوبی برای انتشار است. به خصوص با توجه به اینکه در جامعه‌ی اپن سورس ایران فعالیتی در زمینه‌ی انتشار مطالب در قالب کمیک استریپ دیده نمی‌شد. قالب کامیک استریپ به خاطر خاصیت تلفیق عکس با متن و داستان به خوبی می‌تواند مخاطب را جذب کند و این رسانه به خصوص برای کودکان و نوجوانان یکی از مفید‌ترین ابزار‌های رسانه‌ایست که متاسفانه در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است و در همین راستا مخاطب ایرانی کمتر با کمیک استریپ با کیفیت و پرقدرت آشنایی دارد. در رابطه با قدرت کمیک استریپ و پتانسیل‌های این رسانه می‌توان به این حقیقت اشاره کرد که بسیاری از مجموعه فیلم‌های پرفروش هالیوودی در دهه‌های اخیر بر اساس کمیک استریپ‌های قدرتمند موجود در مجلات پرفروش کمیک استریپ ساخته شده‌اند که از آن جمله می‌توان به X-Man، batman و اخیرا spider man اشاره کرد.
شاید یکی از دلایل کم ‌مهری مطبوعات کشور به موضوع کمیک استریپ، دشواری‌های خاص این حیطه است، به این دلیل که یک کمیک استریپ موفق نه فقط با یک داستان جذاب بلکه با کمپوزیسیون گرافیکی قوی باید عرضه شود تا بتواند جایگاهی در بین مخاطبان پیدا کند. به همین دلیل است که کمیک استریپ‌ها در خارج از کشور (و حتی اغلب در ایران) با حضور گرافیست‌ها در کنار نویسند‌گان ساخته می‌شوند.
با این پیش درآمد به بررسی این سری کمیک استریپ‌ها می‌پردازم، که البته امیدوارم با در نظر گرفتن آنچه که در اینجا مطرح می‌شود، شاهد بهبود هر چه بیشتر این کمیک‌ها باشیم.
اولین چیزی که در رابطه با این سری داستان‌ها مخاطب را آزار می‌دهد گرافیک ضعیف این آثار است که نه فقط در کاراکتر‌های داستان بلکه در رنگ بندی المان‌های صفحه نظیر پس‌زمینه و رنگ متن به خوبی به چشم می‌خورد. به جز گرافیک ناکارآمد عدم مطابقت حالت چهره‌ی گوینده با متنی که قرار است از زبان او بشنویم نیز گاها دیده می‌شود که بر ناکارآمدی طرح می‌افزاید (به عنوان مثال، در قسمت چهارم، وقتی گنوم در ابتدای صحبت مطرح می‌کند: «حواستون باشه امروز آتشبسه» طبیعتا بیننده انتظار دیدن چهره‌ای جدی و هشدار دهنده دارد نه یک چهره‌ی مضطرب و نگران (نگرانی در پس‌زمینه‌ی ذهنی این کاراکتر قرار دارد و محرک او بوده نه اینکه در چهره‌ی او به آن حالت ترسیم شده و موقع بیان جمله)
همچنین در سراسر این مجموعه داستان‌، نبود نظمی در طرح که مشخص کند کدام کارکتر ابتدا شروع به صحبت کرده، آزار دهنده است. این موضوع در مورد اکثر کمیک‌های امروزی برطرف شده و در گذشته بعضا از عدد گذاری برای مشخص کردن ترتیب جملات استفاده می‌شده
اما در میان آثار بعضی جنبه‌ها مثبت دیده می‌شود که ذکر کردن آن‌ها خالی از لطف نیست. از جمله پرداخت شدن کمتر ظاهر ایکس تاکس در قسمت چهارم که خود به طور ضمنی کمتر بودن تعداد کاربران این میزکار را می‌رساند. همچنین شکستن پنجره‌ها به نشان تنفر نارسی از سیستم‌عامل ویندوز مایکروسافت جالب بوده و قابل ستایش است.
کمی از ظواهر فاصله می‌گیرم و در اینجا کمی به بررسی شخصیتهای این کمیک می‌پردازم:
نارسی: به نظر بسیار اثر پذیر است (پوستر‌های ریچارد استالمن و لینوس توروالدز در قسمت دوم وقتی حتی توزیعی از لینوکس روی سیستم او نصب نشده گواهی روشن بر این ادعاست) بجز این مورد هیچ ویژگی‌ شخصیتی مشخصی در سراسر این ده داستان در او قابل بیان نیست.
تاکس: شخصیت ثابتی ندارد. در پایان قسمت دوم، انتظار داریم تاکس چندان موافق تازه‌کار‌ها نباشد (جمله‌ی: ها ها! آره ابونتو! یکی از توزیع‌های لینوکسه که برای یه بچه تازه کار مناسبه) ولی در قسمت چهارم می‌بینیم که چطور به نارسی برای دفاع از گنو کمک می‌کند و در قسمت پنجم با صد و هشتاد درجه چرخش همه‌ی مشکلات نارسی را با مستنداتش حل می‌کند.
در کل نارسی، تاکس و دیگر کاراکتر‌ها به شدت از نبود شخصیت پردازی رنج می‌برند که شاید این موضوع به دلیل نبود خط مرز مشخصی برای کل داستان پدید آمده است، این موضوع به خصوص با سفر غیر منتظره‌ی تاکس بعد از یک خواب در قسمت ششم و برگشت او بلافاصله در قسمت هفتم بیشتر مشهود می‌شود.
در بخش داستان پردازی هم این اثر چندان موفق عمل نمی‌کند، در هر قسمت داستان خط سیر یکنواختی دارد (که حتی در شماره‌های اخیر به جرئت می‌توان گفت داستانی برای پرداخت وجود ندارد) در نثر‌های مربوط به گفتار به دفعات شاهد قرار گرفتن یک کلمه‌ی غیر گفتاری در میان جمله‌ای عامیانه هستیم:
من میرم یک! نوشیدنی بیارم.
در متن جملات نیز شاهد غلط املایی روی‌هم‌نویسی بخش‌هایی از جمله هستیم:
قسمت چهارم: آینده مطعلق! به کا دی ای...
قسمت ششم: ابلها! - این کلمه به معنی «شترها» هستش که ظاهرا می‌بایست «ابله‌ها» تایپ می‌شد
البته در بعضی جاها شاهد تلفیق چندین غلط با هم هستیم:
قسمت دوم - لینوکس در سال ۱۹۹۱ در کالجهلسینکی مشغول به تحصیل. بود اوبا الهام از کد منیکیس کار را روی نوشتن هسته‌ای که بعدا لینوکس نام گرفت آغاز کرد و سرانجام... پیامی تاریخی به گروه خبری .. ارسال شد؟!
«لینوس» / کالج هلسینکی / او با / ارسال کرد/

در قسمت سوم و به جرات در سراسر این سری ده قسمتی:
ماکروسافت >> مایکروسافت
.. زیر چشم من کبوده >> کبود شده!

قسمت چهارم:
سلام؟!
اینا دیگه کی هستن؟
> وقتی کسی در رو باز می‌کنه، می‌پرسند: شما کی هستین؟ بعد از سلام نیازی به علامت سوال و تعجب احساس نمی‌شود

گنوم بر پایه‌ی کتابخانه‌های GTK+ هست؟
>هست ؟ ساخته شده/توسعه داده شده

قسمت پنجم:
کل این قسمت بد فهمی عجیبی در بین کاربران تازه وارد ایجاد می‌کند، یعنی تاکس منبع تامین مستندات لینوکسه؟
منطقی است که به کاربران یاد داده شود که خود به دنبال چیزی که نیاز دارند، بگردند. قرار داشتن مستندات در دست تاکس (در اینجا شاید حتی نماد یک کاربر گنو/لینوکس باشد) دور از واقعیت است چون در حقیقت این اینترنت و جامعه‌ی کاربران هستند که این مستندات رو ساخته و در اینترنت منتشر می‌کنند. کم بودن تعداد کاربران گنو لینوکس باعث می‌شود فعلا نتوان «گروه کاربران» رو به یک کاربر مبتدی معرفی کرد و در عوض معرفی اینترنت که دسترسی عمومی به آن وجود دارد، منطقی‌تر بنظر می‌رسد.

قسمت ششم:
این باید همون چیزی باشه که باید دنبالش باشم؟!
> این چجور جمله‌ایه؟ یعنی تاکس حتی نمی‌دونه دنبال چی‌ باید بگرده؟ بهترش شاید این باشه: این همون چیزیه که باید پیداش می‌کردم!

باید از دست این سیستم امنیتیش راحت بشم
> اگه بخواهیم کمی به سناریو‌های اکشن نزدیک بشیم می‌تونیم بگیم: باید از شر این سیستم امنیتی خلاص بشم/ راحت بشم.

و مواردی از این دست که بیشتر از این با ذکرشون وقتتون رو نمی‌گیرم.
شاید در یک دید کلی بر روند داستان در این ده قسمت بتوان موارد زیر را نیز مطرح کرد:
عدم پرداخت به مفاهیم زیربنایی نرم افزار آزاد و اصول اپن سورس
شخصیت‌سازی‌های یک شبه و اغلب خام
لحاظ شدن تبلیغات بدون جاسازی مناسب در متن داستان اگر خواست نگارنده بر این بوده و یا عدم درج آگهی در مکان مناسب در صورتیکه تمایلی برای تلفیق داستان با تبلیغات وجود نداشته است)
و متاسفانه روند نزولی کیفیت داستان‌ها و افزایش نسبی کیفیت گرافیک آثار در بحث رنگ‌بندی

امیدوارم با در نظر گرفتن این نقد و بررسی دوباره‌ی قسمت‌های پشین شاهد شروع تازه‌ای در این سری کمیک استریپ‌ها باشیم.
ضمنا جهت آشنایی بیشتر با نمونه‌ی کامیک استریپ قابل قبول در سطح جهانی به این لینک‌ها می‌توانید سر بزنید:
http://www.hackettandbankwell.com/
در حال حاضر دو شماره از این کامیک استریپ منتشر شده و به صورت رایگان قابل دانلود می‌باشد
وب سایت اتامیل به آدرس زیر می‌تواند منبع الهام مناسبی برای ترسیم کاراکتر‌ها و طنز نگاری در کمیک‌های آموزشی باشد:
http://theoatmeal.com/comics

آموزش کامیک استریپ برای علاقه‌مندان:
http://www.ehow.com/video_4970841_draw-comic-strips.html
عزیزم حالت خوبه؟

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19722
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #57 : 16 بهمن 1388، 11:12 ب‌ظ »
در مورد گرافیک ضعیف که اشاره کردید باید بگم که این رو قبول ندارم. در کمیک استریپ معیاری نداریم که بگیم این قویه و این ضعیف. هر کمیکی سبک گرافیکی خودش رو داره. تنها نکته ای که باید توجه بشه اینه که تا آخر به طرح های اولیه وفادار بمونه. مثلا naruto با گرافیکی شروع شد که نسبت به کمیک های مشابهش مثل bleach سطح پایین تری داشت. با این حال تولید کننده ها تا پایان سری به اون دست نزدن و بعد از تموم شدن کمیک ها، کمیک جدیدی ساختن به اسم naruto shipoden که از همون شخصیت ها ولی با جزئیات بیشتر و کیفیت تصویر بالاتر استفاده می کرد.
در مورد ترتیب صحبت هم حق رو به شما می دم که حتا در بعضی موارد من رو که داستان رو به انگلیسی ترجمه می کردم گیج کرد. با این حال من جملات انگلیسی رو به ترتیبی که گفته می شه نوشتم تا شاید بعدها تجدید نظری روش انجام بگیره. چون استاندارد جهتی کمیک استریپ و مانگای فارسی و ژاپنی از بالا به پایین و راست به چپه.
در مورد تبلیغات من به شدت با شما موافقم و معتقدم که جای تبلیغات در انتهای داستان و با سبک گرافیکی جدا از داستانه.
می بخشید که زیاد حرف زدم. ولی به عنوان کسی که شیش هفت ساله دارم به طور حرفه ای کمیک و مانگای فارسی، انگلیسی و ژاپنی می خونم فکر کردم که باید این ها گفته بشه و از شما هم ممنونم که این بحث رو شروع کردین ;)
در پایان به طراح محترم این سری پیشنهاد می کنم که قبل از این که طراحی رو شروع کنن، طرح کلی داستان رو با دیالوگ های کامل یا استوری بورد با دیالوگ ها رو به اشتراک بذارن تا روش بررسی و ویرایش بشه.
به عنوان حرف آخر هم می خوام حالا که صحبتش شد مجموعه مانگای مورد علاقه ام رو به شما معرفی کنم:
http://www.onemanga.com/Bleach/
این مجموعه با نام بلیچ اولین بار به سال 2001 در هفته نامه «شونن جامپ» چاپ شد و داستان اون هم چنان هم ادامه داره. پنج شیش سالی هم هست که از روی اون انیمه ای ساخته شده و در «tvtokyo» پخش می شه و تا به حال سه فیلم سینمایی هم از اون به اکران در اومده. آواتار این حقیر رو هم که در بغل مشاهده می کنین، تصویر ترکیبی تاکس و «اوراهارا کیسوکه» در این مانگا هست.
لینک دانلود انیمه ها: http://www.realitylapse.com/videos/bleach.php
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین narcissus

  • گروه راهبران
  • *
  • ارسال: 1132
    • روز شمار شروع!
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #58 : 17 بهمن 1388، 10:03 ق‌ظ »
dark-sun برای نقد تشکر  :)  فقط !اگر  ایراداتو بعد هر شماره هم بگید ممنون میشم :) ! (امیدوارم برای نقد بعدی مجبور نباشم  تا شماره 20 صبر کنم  ;)  )

یک سری جاهاشو موافقم یک سری جاهاشم میتونم دفاع کنم ( ;D ولی عاقلانه نیست ! ) . چیزی  که وجود داره مشکلم  برای دیالگ هاست که چندین بار در وبلاگم درخواست کمک کردم امیدوارم یا خودم  بهبود بدمش یا یک نفر که قوی تره رو این موضوع کمک کنه . بازهم منتظر نقد هستم ممنون  :)

برای موضوع ترتیب , در شماره اخر یک کارایی کرده بودم نمیدونم مشخص بود یا نه ؟! ولی برای شماره بعد بیشتر روی این مشکل کار میکنم .
first they ignore you
then they laugh at you
then they fight you
then you win

آفلاین علی قنواتیان

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 100
  • جنسیت : پسر
    • کاربران ایرانی اینک اسکیپ
پاسخ به: داستان تصویری!
« پاسخ #59 : 17 بهمن 1388، 11:53 ق‌ظ »
نقل‌قول
در مورد گرافیک ضعیف که اشاره کردید باید بگم که این رو قبول ندارم....
گمان کنم منظورم رو اشتباه رسوندم یا سوء برداشت شده. موضوع فقط بر سر کیفیت رسم کاراکتر‌ها یا فضای کمپوزیسیون نیست که اگه این‌طور می‌بود، فرمایش شما تا حدودی صحیح بود. سبک طراحی کاملا در اختیار طراح هستش و آزاده که با هر دقتی که تمایل داره و هدفش رو بهتر می‌رسونه طرح و کاراکتر‌ها رو رسم کنه. موضوع ضعف گرافیک این سری در بحث رنگ‌بندی تناسب رنگ‌ها بوده که خوشبختانه در چند سری آخر بهتر شده است. منم دیگه به این مورد نمی‌پردازم مگر اینکه لازم باشه.

 
نقل‌قول
...طرح کلی داستان رو با دیالوگ های کامل یا استوری بورد با دیالوگ ها رو به اشتراک بذارن تا روش بررسی و ویرایش بشه....
البته با استوری بورد بیشتر موافقم. در مورد بررسی و ویرایش به نظرم ایده‌ی فوق العاده‌ای می‌تونه باشه ولی پیش‌نیاز‌هایی داره. برای کنترل روند داستان و موثر بودن فعالیت گروهی رو داستان، به حداقل یکی از این دو عامل نیاز است: ۱. خط مشی مشخص، شروع داستان و پایان آن مشخص باشد (منظورم برای کل سری داستان‌های نارسی و تاکس هستش نه فقط یک داستان)  ۲. شخصیت‌های قوی و پرداخت شده که بتوان داستان‌هایی حتی ابداعی رو به خورد فضای داستان داد
که البته با وجود پرداخت نشدن شخصیت‌ها در این ده قسمت که فرصتی بی‌نظیر برای جذب مخاطب بوده، احتمالا باید منتظر ارائه‌ی گزینه‌ی اول از سوی طراح باشیم البته اگه با نظر ما موافق باشند!


نقل‌قول
... یک سری جاهاشو موافقم یک سری جاهاشم میتونم دفاع کنم ( Grin ولی عاقلانه نیست ! )...
قبل از هر چیز به شما خسته نباشید می‌گم و به خاطر این اقدام جدید تبریک. من تا زمان انتشار نسخه‌ی سوم از طرف لاگ خوزستان دنبال می‌کردم ولی بعدش به دلیل یک‌ سری مشکلات نتونستم. الان که اومدم اینجا یهو دیدم ده شماره شده و وقتی با افت کیفیت داستان رو به رو شدم دیگه نتونستم سکوت کنم.
چرا فکر می‌کنین «عاقلانه» نیست؟ من با کمال میل حاضرم هر کجا که احساس می‌کنید موضوع اشتباهی مطرح شده، توضیح بدم.
من به نقدم به همون اندازه که شما به اثرتون پایبندید وفا دارم و خواهش‌ می‌کنم اگه صحبتی در رابطه با انتقاد‌های مطرح شده دارید، عنوان کنید تا هم من و هم سایر دوستان بتونیم دید روشنی نسبت به این سری از داستان‌های تصویری شما داشته باشیم.

در ضمن منتظر قسمت بعدی هستم.