خیلی خب بعد از ده شماره، قکر کنم به اندازه کافی تعریف و تمجید شنیده باشین.
با اجازه بزرگترها نقد کوتاهی دربارهی این سری از داستانهای تصویری مطرح میکنم.
اول اینکه، این داستانها با هدف ترویج اطلاع رسانی در مورد لینوکس و جنبش اپن سورس مطرح شدهاند که از این نظر موضوع خوبی برای انتشار است. به خصوص با توجه به اینکه در جامعهی اپن سورس ایران فعالیتی در زمینهی انتشار مطالب در قالب کمیک استریپ دیده نمیشد. قالب کامیک استریپ به خاطر خاصیت تلفیق عکس با متن و داستان به خوبی میتواند مخاطب را جذب کند و این رسانه به خصوص برای کودکان و نوجوانان یکی از مفیدترین ابزارهای رسانهایست که متاسفانه در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است و در همین راستا مخاطب ایرانی کمتر با کمیک استریپ با کیفیت و پرقدرت آشنایی دارد. در رابطه با قدرت کمیک استریپ و پتانسیلهای این رسانه میتوان به این حقیقت اشاره کرد که بسیاری از مجموعه فیلمهای پرفروش هالیوودی در دهههای اخیر بر اساس کمیک استریپهای قدرتمند موجود در مجلات پرفروش کمیک استریپ ساخته شدهاند که از آن جمله میتوان به X-Man، batman و اخیرا spider man اشاره کرد.
شاید یکی از دلایل کم مهری مطبوعات کشور به موضوع کمیک استریپ، دشواریهای خاص این حیطه است، به این دلیل که یک کمیک استریپ موفق نه فقط با یک داستان جذاب بلکه با کمپوزیسیون گرافیکی قوی باید عرضه شود تا بتواند جایگاهی در بین مخاطبان پیدا کند. به همین دلیل است که کمیک استریپها در خارج از کشور (و حتی اغلب در ایران) با حضور گرافیستها در کنار نویسندگان ساخته میشوند.
با این پیش درآمد به بررسی این سری کمیک استریپها میپردازم، که البته امیدوارم با در نظر گرفتن آنچه که در اینجا مطرح میشود، شاهد بهبود هر چه بیشتر این کمیکها باشیم.
اولین چیزی که در رابطه با این سری داستانها مخاطب را آزار میدهد گرافیک ضعیف این آثار است که نه فقط در کاراکترهای داستان بلکه در رنگ بندی المانهای صفحه نظیر پسزمینه و رنگ متن به خوبی به چشم میخورد. به جز گرافیک ناکارآمد عدم مطابقت حالت چهرهی گوینده با متنی که قرار است از زبان او بشنویم نیز گاها دیده میشود که بر ناکارآمدی طرح میافزاید (به عنوان مثال، در قسمت چهارم، وقتی گنوم در ابتدای صحبت مطرح میکند: «حواستون باشه امروز آتشبسه» طبیعتا بیننده انتظار دیدن چهرهای جدی و هشدار دهنده دارد نه یک چهرهی مضطرب و نگران (نگرانی در پسزمینهی ذهنی این کاراکتر قرار دارد و محرک او بوده نه اینکه در چهرهی او به آن حالت ترسیم شده و موقع بیان جمله)
همچنین در سراسر این مجموعه داستان، نبود نظمی در طرح که مشخص کند کدام کارکتر ابتدا شروع به صحبت کرده، آزار دهنده است. این موضوع در مورد اکثر کمیکهای امروزی برطرف شده و در گذشته بعضا از عدد گذاری برای مشخص کردن ترتیب جملات استفاده میشده
اما در میان آثار بعضی جنبهها مثبت دیده میشود که ذکر کردن آنها خالی از لطف نیست. از جمله پرداخت شدن کمتر ظاهر ایکس تاکس در قسمت چهارم که خود به طور ضمنی کمتر بودن تعداد کاربران این میزکار را میرساند. همچنین شکستن پنجرهها به نشان تنفر نارسی از سیستمعامل ویندوز مایکروسافت جالب بوده و قابل ستایش است.
کمی از ظواهر فاصله میگیرم و در اینجا کمی به بررسی شخصیتهای این کمیک میپردازم:
نارسی: به نظر بسیار اثر پذیر است (پوسترهای ریچارد استالمن و لینوس توروالدز در قسمت دوم وقتی حتی توزیعی از لینوکس روی سیستم او نصب نشده گواهی روشن بر این ادعاست) بجز این مورد هیچ ویژگی شخصیتی مشخصی در سراسر این ده داستان در او قابل بیان نیست.
تاکس: شخصیت ثابتی ندارد. در پایان قسمت دوم، انتظار داریم تاکس چندان موافق تازهکارها نباشد (جملهی: ها ها! آره ابونتو! یکی از توزیعهای لینوکسه که برای یه بچه تازه کار مناسبه) ولی در قسمت چهارم میبینیم که چطور به نارسی برای دفاع از گنو کمک میکند و در قسمت پنجم با صد و هشتاد درجه چرخش همهی مشکلات نارسی را با مستنداتش حل میکند.
در کل نارسی، تاکس و دیگر کاراکترها به شدت از نبود شخصیت پردازی رنج میبرند که شاید این موضوع به دلیل نبود خط مرز مشخصی برای کل داستان پدید آمده است، این موضوع به خصوص با سفر غیر منتظرهی تاکس بعد از یک خواب در قسمت ششم و برگشت او بلافاصله در قسمت هفتم بیشتر مشهود میشود.
در بخش داستان پردازی هم این اثر چندان موفق عمل نمیکند، در هر قسمت داستان خط سیر یکنواختی دارد (که حتی در شمارههای اخیر به جرئت میتوان گفت داستانی برای پرداخت وجود ندارد) در نثرهای مربوط به گفتار به دفعات شاهد قرار گرفتن یک کلمهی غیر گفتاری در میان جملهای عامیانه هستیم:
من میرم یک! نوشیدنی بیارم.
در متن جملات نیز شاهد غلط املایی رویهمنویسی بخشهایی از جمله هستیم:
قسمت چهارم: آینده مطعلق! به کا دی ای...
قسمت ششم: ابلها! - این کلمه به معنی «شترها» هستش که ظاهرا میبایست «ابلهها» تایپ میشد
البته در بعضی جاها شاهد تلفیق چندین غلط با هم هستیم:
قسمت دوم - لینوکس در سال ۱۹۹۱ در کالجهلسینکی مشغول به تحصیل. بود اوبا الهام از کد منیکیس کار را روی نوشتن هستهای که بعدا لینوکس نام گرفت آغاز کرد و سرانجام... پیامی تاریخی به گروه خبری .. ارسال شد؟!
«لینوس» / کالج هلسینکی / او با / ارسال کرد/
در قسمت سوم و به جرات در سراسر این سری ده قسمتی:
ماکروسافت >> مایکروسافت
.. زیر چشم من کبوده >> کبود شده!
قسمت چهارم:
سلام؟!
اینا دیگه کی هستن؟
> وقتی کسی در رو باز میکنه، میپرسند: شما کی هستین؟ بعد از سلام نیازی به علامت سوال و تعجب احساس نمیشود
گنوم بر پایهی کتابخانههای GTK+ هست؟
>هست ؟ ساخته شده/توسعه داده شده
قسمت پنجم:
کل این قسمت بد فهمی عجیبی در بین کاربران تازه وارد ایجاد میکند، یعنی تاکس منبع تامین مستندات لینوکسه؟
منطقی است که به کاربران یاد داده شود که خود به دنبال چیزی که نیاز دارند، بگردند. قرار داشتن مستندات در دست تاکس (در اینجا شاید حتی نماد یک کاربر گنو/لینوکس باشد) دور از واقعیت است چون در حقیقت این اینترنت و جامعهی کاربران هستند که این مستندات رو ساخته و در اینترنت منتشر میکنند. کم بودن تعداد کاربران گنو لینوکس باعث میشود فعلا نتوان «گروه کاربران» رو به یک کاربر مبتدی معرفی کرد و در عوض معرفی اینترنت که دسترسی عمومی به آن وجود دارد، منطقیتر بنظر میرسد.
قسمت ششم:
این باید همون چیزی باشه که باید دنبالش باشم؟!
> این چجور جملهایه؟ یعنی تاکس حتی نمیدونه دنبال چی باید بگرده؟ بهترش شاید این باشه: این همون چیزیه که باید پیداش میکردم!
باید از دست این سیستم امنیتیش راحت بشم
> اگه بخواهیم کمی به سناریوهای اکشن نزدیک بشیم میتونیم بگیم: باید از شر این سیستم امنیتی خلاص بشم/ راحت بشم.
و مواردی از این دست که بیشتر از این با ذکرشون وقتتون رو نمیگیرم.
شاید در یک دید کلی بر روند داستان در این ده قسمت بتوان موارد زیر را نیز مطرح کرد:
عدم پرداخت به مفاهیم زیربنایی نرم افزار آزاد و اصول اپن سورس
شخصیتسازیهای یک شبه و اغلب خام
لحاظ شدن تبلیغات بدون جاسازی مناسب در متن داستان اگر خواست نگارنده بر این بوده و یا عدم درج آگهی در مکان مناسب در صورتیکه تمایلی برای تلفیق داستان با تبلیغات وجود نداشته است)
و متاسفانه روند نزولی کیفیت داستانها و افزایش نسبی کیفیت گرافیک آثار در بحث رنگبندی
امیدوارم با در نظر گرفتن این نقد و بررسی دوبارهی قسمتهای پشین شاهد شروع تازهای در این سری کمیک استریپها باشیم.
ضمنا جهت آشنایی بیشتر با نمونهی کامیک استریپ قابل قبول در سطح جهانی به این لینکها میتوانید سر بزنید:
http://www.hackettandbankwell.com/ در حال حاضر دو شماره از این کامیک استریپ منتشر شده و به صورت رایگان قابل دانلود میباشد
وب سایت اتامیل به آدرس زیر میتواند منبع الهام مناسبی برای ترسیم کاراکترها و طنز نگاری در کمیکهای آموزشی باشد:
http://theoatmeal.com/comicsآموزش کامیک استریپ برای علاقهمندان:
http://www.ehow.com/video_4970841_draw-comic-strips.html