داشتن یا بودن؟ ـ اریک فروم
کتاب چیزی فراتر از مصرفگرایی رو نقد میکنه. شکل «داشتن هستی» نه تنها در زمینه اشیاء، بلکه برای آدمها و اطلاعات هم صدق میکنه.
در جایی از کتاب میخوانیم :
ما آدمها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و «داشتن» هستیم. ما به پدیدهها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنگ میزنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان. ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم، به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند.
شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات میگردیم. در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیز همان طور که هست باقی نمیماند. و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد میبریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بیثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی میرسیم.
فرمول هویت مصرف کنندگان امروزی این است:
«من هستم = آنچه من دارم و آنچه مصرف میکنم.»