خب بله. کسی با این مخالف نیست. بحث سر استفادهٔ رایگانه. این که شما بری کتابی که من نوشتم رو بفروشی، یعنی خودت رو صاحب حق نشر اون کتاب معرّفی کردی و این دزدیه. از قضا در دنیای امروزی، یه سری افراد خاص هستن که شغلشون این کاره و بهشون میگن ناشر! همونهایی که شما اصرار داری باید بهشون پول بدیم و تشویقشون هم بکنیم!
خب دیگ پس فکر کردید استفاده غیر مجاز یعنی چی ؟
ینی همین که من تو کتابفروشی کتابی که طرف برایفروش کذاشته رو بخونم ! خب اون شخص نمیتونه کتابو بفروشه چون همه میتونن با دروغی به نام حق استفاده رایگان بیان و کتابو بخونن و اگر هم بگه دست به کتابم نزنید بهش میگیم تو داری حق مارو تقض میکنی و حق خودت هم در قبال کتابت ... پشم !
اتّفاقاً فقط این حالته که منطقی و عملگرایانه است. در دنیای واقعی هیچ کارخونهٔ کیکسازیای اللهبختکی شروع به تولید کبک نمیکنه که انشاالله خریده میشه. تیم بازاریابی مشتری رو جور میکنه، باهاش قرارداد میبنده و بعد کار کارخونه شروع به کار میکنه.
خب مشتریاش کیا هستن که بازاریابیشون میکنه ؟؟ عمده فروش ها یا مغازه ها
اون ها واسطه ما و کارخانه هستن
اینجا هم کتاب فروشی ها واسطه ما و نویسنده هستن
منتظر بودم شما برام تعیین تکلیف کنی… استفادهٔ رایگان حق بدیهی من به عنوان یک انسانه!
کی گفته بدیهیه ؟!
شما باید دلیل بیاری !
بدیهی یعنی بدون نیاز به دلیل بفهمیش مثلا وجود داشتن ... خب من فکر میکنم پس هستم ! تمام شد دلیل نمیخواد اصلا
اما این حرفتون دلیل میخواد ! پس فرار نکنید !
خب اگه شما هم موافقید که خلاقیت با پول به دست نمیآد، مشکل چیه؟ این که برای خلاقیت کس دیگهای، باید به یکی دیگه پول زور بدیم؟
عهههههه زرنگی !!!
اون شخص چرا باید بابت سرگرمی شما زحمت بکشه ؟
فتوسنتز که نمیکنه باید نونشو دربیاره
نمیدونید، چون خودتون رو به خواب زدید و چشمتون رو به روی واقعیت بستید. وگرنه هزاران هزار نفر، پیش از من فریاد زدن این اجبار رو!
من گفتم اگر شخص اعلام نکنه به جامعه یا عمومی نشه دونستنش به ما ربطی نداره
منظور از عمومی شدن ینی یا طرف داد بزنه یا خبرش بپیچه یا مثل قانون نشر کتاب داد همه رو دربیاره
من تو حالت عمومی میگم دخالت باید کنیم
اما در حالتی که شخص اعلام نکرده وظیفه ای ندارم !
تازه این هم باز دلیلی بر استفاده رایگان نیست بلکه دلیلی برای گرفتن حق اشخاصه !
اگه در ارزشهای شما دزدی خوبه، پس ما را به خیر و شما را به سلامت. در نظام ارزشگذاری من، تنها چیز بد، دزدیه!
اتفاقا دزد شمایی
خوندن کتاب یا بردنش بدون اجازه صاحبش دزدیه !
نظام ارزش کذاریتون نتاقض داره !
راه درستش،نابودی نظام سرمایهداریه که شما دارید با عقایدتون آبیاریش میکنید.
نه این نظر شماست !
من خودم مخالف نظام سرمایه داری ام اما با روش شما هم موافق نیستم !
فلسفه یعنی خِرددوستی. اینجا به صورت خاص داریم از فلسفهٔ اخلاق صحبت میکنیم که در مورد درستی و نادرستی و شناخت خیر و شره.
خب در درجه اول تعریف فلسفه خرددوستی نیست !
اون معنای لغوی اون هست
و فلاسفه اخلاق هم مکاتب زیادی داره
که با رد مکتبشون فلسفه اخلاق اون مکتب هم زیر سوال میره چون بر اساس فلسفه اخلاقش براساس مکتبش بوده !
تعریف فلسفه هم که توی ویکی پدیا خوندید تعریف دقیق و درستی نیست !
تقریباً همهٔ فلاسفهٔ اخلاق. از چامسکی و فرانکلین گرفته تا شوشانا زوبوف و هنری دیوید تارو.
بالا تر رابطه مکتب و فلسفه اخلاق رو گفتم !
همین قدر هم که یه روزنهای از حقیقت باز شده برات، خوبه و من راضیم از عملکردم
کدوم روزنه ؟ اینو که خودم از اول قبول داشتم
اصلا حواستون به موضوع بحث هست ؟! گفتم چون خواننده راضی هست ! نه چون حق داریم !
گفتم روبات دیگه. روبات میتونه هرچیزی که میبینه رو عیناً تکرار کنه، و اصلاً خودش روش آموزشی نداره. پس این اتّفاق میافته!
ما درباره ادما صحبت میکنیم به قول شهید صدر
برای انسان گرد آمده ایم
علت فیلم رو هم گفتم
و شما اونو رد نمیکنید !
توی محدودهٔ خاکستریه این مورد. به نظر شخصی من کاملاً اخلاقیه و اون چیزی که غیراخلاقیه، عدم رضایت صاحب کتابه. ولی گذشته از این موضوع، دقت کنید خودتون هم دارید میگید صاحب کتاب! یعنی معتقدید صاحب کتاب حق داره هر کاری میخواد با اون کتاب بکنه. خب این که اون رو برای خواندن رایگان به دیگران بده هم از حقوقشه دیگه؟ که طبق اجماع تمام جامعهٔ بشری، کار پسندیدهای هم هست…
ما داریم درباره حق صاحب کتاب صحبت میکنیم و خود شما بطور غیر مستقیم اذعان کردید که معتقدید صاحبش هر کاری بخواد میتونه باهاش بکنه پس حق داره بفروشش و به شما بگه حق ندارید که رایگان بخونینش !
ضمنا اجماع اهمیت نداره ! حقیقت اهمیت داره ! حقیقت اینه که خوش حال کردن دیگران و ترویج کتاب خوانی و بالا بردن سطح اطلاعات جامعه کار پسندیده که چه عرض کنم خیلی کار عالی و دوست داشتنی ای هست
ولی دزدکی رفتن و ..... نه !
محاسباتتون و فرضتون از عملکرد جهان، سادهانگارانه است.این ادّعای صرف نیست… هم اثبات علمی داره، هم واقعیت تجربی. خود ما در انتشاراتمون وقتی فروش کتابی کمتر از حد انتظارمون بود، تعداد زیادی از اون رو به رایگان به کتابخونهها اهدا ميکردیم یا در برخی موارد، به رایگان به آدمها میدادیم و فروش کتابمون چند برابر میشد. حتا گودریدز هم یکی از خدماتی که به ناشرین میده، امکان بخشش رایگان کتابه که فروش بالای کتاب رو تضمین میکنه و میتونید از اینجا ببینید درگاهش رو: https://www.goodreads.com/giveaway
ما داریم درباره مفاهیمی انتزاعی بحث میکنیم ! اخلاقیات مادی نیستن که بشه دیدشون یا هرچیزی
روش تجربی برای علوم تجربی هست نه علوم عقلی !
اتفاقا شما دارید ساده انگارانه جلو میرید
وقتی همه مردم مثل شما در این چهارچوب فکر کنن اونوقت کی میره پول بده ؟!
شما که صحبت میکنید حرفاتون منطقی اما به ما که میرسه میشه شست و شوی مغزی ، ساده انگاری و ....
تا اینجا هیییییچ برهان منطقی ای از شما ندیدم !
چون اینها مسايل واقعی جهانن و جواب ندارن. توی بحثهای واقعی، خود بحثه که مهمه و نه نتیجهٔ اون. در واقع مسایلی که جواب دارن، مسايل بیاهمیتی هستن.
خب با همین جمله آخر میشه فهمید مشکل از جای دیگست !
خشت اول رو معمار کج گذاشته !
شما اصلا دنبال حقیقت نیستی ! دنبال اجماع هستی ! اصلا منطق نخوندی و نمیدونی بحثای منطقی چطور باید جلو برن !
من علاقه ای به بحث بی نتیجه و الکی و غیر اصولی ندارم ! و ضمنا علت اینکه بحثی بی نتیجست اینه که یکی از طرفین منطقی صحبت نکنه یا دنبال حقیقت نباشه (منظورم شخص شماست)
همه مسائل جواب دارن بلکه این ما هستیم که جوابشونو نمیدونیم !
اقای بهزادی عزیز
اگر دنبال یه جواب حقیقی هستی من حاضرم بحث کنم
اما اگر میخوای فقط بحث کنی نتیجه اش هم مهم نیست برات (!) تورو به خیر و مارو به سلامت !
من وقتم رو صرف کارایی میکنم که تاثیر مثبت داشته باشن
حتی اگر تو بحثی شکست بخورم از پذیرش شکستم نمیترسم ! تعصبی هم ندارم !
اگر بحث فلسفی واقعی (حقیقی) کسی بخواد بکنه پایه ام
اما اگر میخواد فقط اسم بحثش فلسفی باشه ... براش آرزوی موفقیت میکنم
ولی در این سوالی که من پرسیدم و مسایل پیرامون آن که تاکنون در اینجا بحث شده و همچنین برخی مسایل از همین دست که
معولا در کافه ابونتو ، بحث می شود ، بعضی وقتها طرفین قانع نمی شوند و موضوع همینطوری لاینحل باقی می ماند.
آیا این موضوعات خروجی ندارند؟ چرا اینچنین مشکلاتی تنها در کافه ابونتو به چشم می خورد ، مثلا نه در انجمن عمومی؟
آیا می شود گفت ریشه این اختلاف ها در این است که حوزه ای که مباحث کافه ابونتو در آن قرار دارد مربوط به علوم انسانی است و
حوزه ای که انجمن عمومی در آن قرار دارد مربوط به شاخه علوم تجربی و ریاضی؟
و مباحث علوم انسانی قابل استدلال و یا رد بطور قطعی نیست چون تنهامربوط به حوزه استنباطی و استدلالی است ونه حوزه عینی و عملی؟!
دقیقا علت عدم توافق من و آقای بهزادی همینه !
ایشون برخلاف من که اصول علوم عقلی رو رعایت میکنم
ایشون به اصول علوم عقلی پایبند نیستن ! بعضی وقتا تجربی بعضی وقتا عقلی ! قبل تر هم گفتم جز با منطق هیچ راه دیگ ای برای ایجاد توافق بین ما نیست که یک علم عقلی هست ! نه تجربی !!!
ضمنا اگر مقدمات یک برهان یقینی باشه (یعنی یا بدیهی باشه یا با استفاده از بدیهیات قبلا اثبات شده باشه) اون برهان ثابت شدست
اصلا اگر یقینی نباشه دیگ برهان حساب نمیشه ! (مراجعه کنید به صنعات خمس)(از ویکی پدیا هم نرید ! برید کتاب منطقی چیزی جور کنید مطمعن تره)
پس میشه بطور کامل رد یا اثباتش کرد کافیه به خودتون مراجعه و بررسیش کنید و بدون دخالت لذت هاتون و یا منافع و سلیقتون بررسیش کنید !