خب ما هم یه کوچولو فشار اوردیم , اینو از خودمون به برون آوردیم.... شعر کلا جنبه فان داره
محفل منظور همین فرومه
درباره یه کاربر ایرانیه که ....
روز بود و صبح زیبا خورشید همچون در افقها
که همچون بر چشم افتاد حوس کردم اوبونتو را
فشار دادم فشار دادم بسی دکمه سی در رام را
که سریع تر آید این بیرون کنیم نصب ما اوبونتو را
همان چند گاه که در بگزشت به چشم دیدم کامپیلیت را
گشیم خوشحال زدیم شامپاین که بس ما عشق اوبونتو را
همان که اندرون رفتیم رمز و لاگین را ور رفتیم
شدش چشمانمان ۴ تا که بس ما هست تعجب را
که اندر پنجره اندر بالا آید ارور ها را
که گر نصب نکنی گرافیک یا که صدا و سوپیچ پیک
ارور ها همچنان باقیست نت و افکت همش ماس مالیست
مرا همچون بزغاله فریاد و گهی ناله
که چه بود آن اوبونتو آن محفل و آن کوبونتو
که گر برچسبی ,, جهان بینی آزاد گردی ,, زمان بینی
شب شد و من و ناله که نشد درایور ها کامل
زدم سیم آخر , ضعف و بیکاری یوهو رفتم فایر کاری
که گشتم و دیدم لینکی زدم بر سیو بر لینکی
چراغ خانه بر کشیدم که ناگه با چشان دیدم
شده سرعت , دانلود ما ۴ کیلو بایت , 8 کیلو بایت ,, هااا !
بیدرنگ از جایم جامپیدم همه فهش را به کس کشیدم
درون لحظه کِرشیدم چشم باز کردم و دیدم
که آن لحظه بودم خواب جلوی کی بورد و کامپ
برخیستم و چسبیدم آن صفحه تخم مرغ را
که تا مرگ نکنم من ول تو را ای 98 , ویندوز جان