این که شما ادعا میکنی «ربطی به اختلافات فرهنگی جوامع نداره» و حتی به فطرت (؟) ربطشون میدی، به نظر من به خاطر ناآشنا بودن با جوامع و فرهنگهای دیگه است. اگه شما هم مثل من چهار بار تو خیابون راننده تریلی زن ببینی، ممکنه چیزی که برات این همه بدیهیه کمکم برات دیگه بدیهی و ذاتی نباشه.
خلاصه این که هر چند در این مورد خاص (جنسیت کاربران لینوکس) نسبت تعداد آقایون خیلی بیشتر از خانمهاست، ولی به نظر من این مسائل لزوماً ربطی به فطرت و ذات و اینها نداره. اتفاقاً خیلیها هستند که دلیل این موضوع رو نه بیتفاوتی خانمها،بلکه رفتارهای ناراحتکنندهٔ آقایون در چنین محیطهایی میدونند.
دوست عزیز بنده که هزار جا نوشتم «به نظر من» یا «معتقدم» و ... اینها نظرات شخصی من بود. هدفم هم این نیست که اعتقادات شما رو عوض کنم.
به هر حال من میگم زنی که به قول شما راننده تریلی بشه یه بخشی از وجودشو داره شبیه مردا میکنه. اینکه توی یه جامعهای این کار رو غیرعادی ندونن که نشد دلیل. سنگ باید سنگ باشه. اگه شد درخت دیگه سنگ نیست. حالا اگه تو یه جامعه این تغییر به نظرشون غیرعادی نباشه به نظر من دلیل موجهی نیست. مگه فرهنگها و عادات اجتماعی وحی منزل هستند که معیار قرارشون بدیم؟
دوست من این مطلب شما اصلا به مزاق فمینیست خوش نمیاد.
من به شخصه به ذات اعتقادی ندرام ، متاسفانه انسانها ازاد به دنیا می ایند ولی ازاد زندگی نمیکنند.چرا باید جنسیت ،رنگ ،نژاد... نمایانگر و مشخص کننده شخصیت های اجتماعی (یا کهن الگو) افراد باشه.
مگه باید خوش بیاد؟ کی تا حالا فمینیزم شده معیار؟
بعد هم شما چطور به ذات اعتقاد ندارید؟ پس فرق شما با درخت چیه؟ من نمیگم کسی به خاطر جنسیت یا رنگ یا نژادش نباید آزاد باشه. اصلا حرفی از آزادی نزدم. من میگم هر ذاتی یک سری مشخصهها داره. مثلا آب از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده، مایعه، چگالیش یک کیلوگرم بر لیتره و ... در حالیکه یخ جامده و چگالیش کمتره و ...
حالا زن و مرد هم دقیقا همینطور. یک سری تفاوتهای شخصیتی دارن. در ذاتشون. هیچ ارتباطی هم به فرهنگ جامعه نداره.