امروز به این نتیجه رسیدم که چرا سیستم عاملی رو باید استفاده کنیم که یک هفته معطل نصب مودم باشیم یک ماه معطل نصب گرافیک دوستان من امروز کلا اوبنتو (نسخه 9.10)رو از رو سیستمم پاک کردم و دیگه حاظر نیستم خودم رو الاف این سیستم عامل بکنماوبنتو اشتباهه .اوبونتو.
به هر خداحافظ با همه ی توزیع های لینوکس :D :D :D :D :D
لذت لینوکس به اینه که خودت توش زحمت بکشی مسه این میمونه که بخوای خونه ی خودت رو با سلیقه ی خودت بسازی نه بدی بساز بفروش واست بسازه+1
اولین باری که اوبونتو رو نصب کردم یادم میاد 3 روز تموم رو مودم کار میکردم تا نصب شه بعد هم که نصبش کردم حس یه پدر رو داشتم که خدا بهش یه بچه ی کاکل زری داده \\:D/
امروز به این نتیجه رسیدم که چرا سیستم عاملی رو باید استفاده کنیم که یک هفته معطل نصب مودم باشیم یک ماه معطل نصب گرافیک دوستان من امروز کلا اوبنتو (نسخه 9.10)رو از رو سیستمم پاک کردم و دیگه حاظر نیستم خودم رو الاف این سیستم عامل بکنم
به هر خداحافظ با همه ی توزیع های لینوکس :D :D :D :D :D
در ضمن: اولا اوبونتو ناقص نیست. ثانیا هفت کامل نیست. ثالثا تا حالا از KDE استفاده کردی که به هفت میگی زیبا؟
لذت لینوکس به اینه که خودت توش زحمت بکشی مسه این میمونه که بخوای خونه ی خودت رو با سلیقه ی خودت بسازی نه بدی بساز بفروش واست بسازه
باور کنید اگه یه روز قرار بشه قوانین کپی رایت تو این مملکت رعایت بشه و هر کس مجبور بشه واسه سیستم عامل 100 هزار تومن واسه فتوشاپ 700 هزار تومن و واسه حتی یه دیکشنری پول بده اونوقت میبینیم همه هجوم میارن به لینوکس!
این خط / این نشون x
من اصلا به شما تبریک نمی گم چرا ؟ چون یک روز حسرتش رو خواهی خورد . :'( ببین مشکل ما می دونی چی هست ؟ این هست که لینوکس = اوبونتو و اینکه یک راست میام توی لینوکس و یک هو ممکنه احساس خفگی بهت دست بده . خود من قبل از اینکه از لینوکس استفاده کنم بررسی کردم گفتم من از چه چیزایی استفاده می کنم لیست کردم مثلا شد Maya , Adobe Photoshop , Dreamveaver , Macromedia Free Hand اینها نرم افزارهای تخصصی بود که من لازم داشتم توی لینوکس هم باشند با یک جستجوی ساده فهمیدم می تونم بجای فتوشاپ از گیمپ به جای مایا از بلندر هرچند که مایا هم روی لینوکس نصب میشه و برای فری هند از اینک اسکیپ ( البته اون موقع اینک اسکیپ نبود) و برای دریم ویور از Kompozer که بعداً شد NVU استفاده کنم . من این برنامه ها رو از اینترت دانلود کردم و بر روی ویندوز باهاشون کار کردم حدود 6 ماه من با این برنامه ها بر روی ویندوز کار کردم حتی vim رو روی ویندوز نصب کردم ;D تا مشکلی هم از نظر ادیتور نداشته باشم . راستشو بگم من 4 ماه در لینوکس فقط فوروزن بابلز و بازی می کردم حتی نمی تونستم تاکس ریسر بازی کنم چون بلد نبودم کارت گرافیک نصب کنم و با توزیع زیبا و خوش دست لیبرانت من تازه لینوکس رو درک کردم الان چی ؟ الان توی لینوکس من تقریبا از نظر نرم افزاری کمترین مشکل رو دارم چرا چون از همون ابتدا خشت اول رو محکم گذاشتم و تا ثریا بنای لینوکسی من کج نرفت بالا و لی در مورد تو چی ؟ خودت در مورد خودت خوب بهتر می دونی ؟+1
بهر حال فکر نکنم چیزی کامل باشه .
موفق و سربلند باشی .
یا حق.
در ضمن: اولا اوبونتو ناقص نیست. ثانیا هفت کامل نیست. ثالثا تا حالا از KDE استفاده کردی که به هفت میگی زیبا؟
به نظر من گنوم رو هم اگه یه کم دستکاری کن خیلی زیباتر از ویندوز میشه !!!
- با نظر اون دوستی که گفت هر کس سیستم عامل رو بر اساس نیاز هاش باید انتخاب کنه موافقم.1+
2- به نظر من یکی از احمقانه ترین کارهای دنیا اینه که به جای اینکه سیستم عامل ابزاری برای کار آدم باشه خودش تبدیل به کار آدم بشه و آدم مجبور باشه مدت زمانی از وقتش رو صرف رفع مشکلات و کمبود های اون بکنه!1+
3- با حرف دوستمون که گفت اوبونتو ناقص هست کاملا موافقم، پر از اشکاله، البته این اشکالات رو میشه برطرف کرد ولی گاهی برای برطرف کردنشون باید چند ساعت وقت بگذاری و گاهی این چند ساعت ها خیلی گرون تموم میشه، حتی گرون تر از قیمت نسخه کامل ویندوز.0.5+
4- خیلی از دوستان نوشتن که اگر قانون کپی رایت در ایران الزامی بشه...، دوستان عزیز اگر یکم در این زمینه و شرایط پیوستن ایران به این قانون مطالعه کنن متوجه میشن که این اتفاق هرگز در این رژیم نخواهد افتاد، مگر اینکه رژیم ایران کلا عوض بشه.مراقب حرفات باش که به انجمن ضزبهای نزنه...
5- یکی از دوستان نوشته بودن که اگر مسلمان هستیم وظیفه ما رعایت قانون کپی رایت هست، این در حالی هست که خیلی از مراجع دینی استفاده از ویندوز و نرم افزار های مشابه رو در حالت غیر قانونی نه تنها حلال میدونن بلکه این کار رو به خاطر ضربه به دشمنان اسلام ثواب هم میدونن! میتونید در این زمینه بیشتر تحقیق کنید تا بهتون ثابت بشه، خب خدا رو شکر شما هم که اسلام رو از خود خدا یاد نگرفتید که، پس بهتره کاسه داغ تر از آش نباشیم و به اسم اسلام از خودمون آیه صادر نکنیم. ( اسلام همینه و ما هم اسلام رو از همین هایی یاد گرفیتم که این احکام رو صادر میکنن )خیلی ببخشید که این حرف رو میزنم. ولی دزد دزده. چه با کلاه شرعی چه بدون کلاه شرعی...
6- منم خیلی دلم میخواست که قانون کپی رایتی در ایران وجود داشت، اینجوری هم گرایش به سمت نرم افزار های اوپن سورس خیلی خیلی بیشتر میشد و هم کار و بار ما سکه می شداولش 1+. ولی دلیلش 1-
7- به نظر منم ویندوز 7 برای کاربران مبتدی و متوسط بسیار بهتر از لینوکسه، همه چیز آماده هست و کارها نسبت به لینوکس و ویندوز های دیگه چند برابر سریع تر انجام میشه ( چون همه چیز دم دسته )بر منکرش لعنت. ولی به شرطی که آقا دزده نباشی...
انگار آدم هایی درستش کردن که تو یه کره دیگه زندگی میکردناونا رو نمیدونم. ولی من که شخصا از آندرومدا اومدم.
کلا سیستمش فرق میکنه1+
و دسترسی به همه چیز توش سختهنمیفهمم چی میگی...
بعدش هم گرافیک ویندوز 7 خیلی بهتره ( استاندارده ).در مورد بهتره چیزی نمیگم چون نظر شخصیته. اما در مورد استاندارد. میشه بگی کدوم استاندارد؟ اول استانداردت رو مشخص کن. بعد در مورد مطابقتش بحث میکنیم.
9- استفاده از لینوکس به تنهایی و استفاده نکردن از ویندوز در حال حاظر برای فارسی زبان ها فقط میتونه یه رویا باشه، اون هم با وجود مشکلات بسیار زیاد اوپن آفیس با فارسی، الان یکی میاد میگه خب با وین ام اس آفیس رو نصب کن!!!یعنی میفرمایید من الان خوابم؟!؟!؟
10- بعضی ها میگن یکی از خوبی های لینوکس اینه که ویروسی نمیشه. ( تنها خوبیش برای ایرانی ها )، خب من ویندوز 7 رو در کنار اوبونتو 9.10 نصب کردم، تا الان هیچ مشکلی برای ویندوز پیش نیومده ولی لینوکس تا این لحظه صد بار خراب شده ( در حال حاظر به کلی نابود شده و دوباره باید نصبش کنم! )، خب مگه ویندوز ویروسی بشه چی میشه!؟ خراب میشه دیگه! خب این که بدون ویروس هم همش مشکل داره!این خراب شده یعنی چی؟
11- ویندوز 7 از چند ماه پیش تا حالا زیر 20 مگابایت آپدیت شده در حالی که اوبونتو 9.10 در مدت مشابه بالای 300 مگابایت آپدیت داشته!!!خب؟ که چی؟
12- اوبونتو با این همه ادعا هنوز نتونسته یه نتورک منیجر بسازه که بشه باهاش بدون درد سر به انواع اینترنت متصل شد، آیا میشه به همچین سیستم عاملی گفت خوب! در حالی که در تمام نسخه های ویندوز فقط کافیه کانکشن رو بسازی و یوزر و پسوردت رو وارد کنی و بعد از اتصال به اینترنت لذت ببری.اولا که اوبونتو ادعایی نداشته. ثانیا ما برای هر کاری ابزار کامل و مخصوصشو استفاده میکنیم. نه این که یه چیزی درست کنیم که از هر چیزی فقط کمی پشتیبانی کنه...
13- اینکه بعضی ها میگن من از اینکه 60 روز طول کشیده تا مودمم رو به لینوکس بشناسونم لذت میبرم یا طرف میگه من از اینکه مجبورم در اوپن آفیس تایپ کنم و کلی زجر بکشم کیف میکنم به نظر من تا وقتی هست که طرف داره واسه دلش کار میکنه، بذارید یه مشتری برای کار X براتون بیاد، اونوقت ببینم میتونی به طرف بگی که ببخشید من امروز مودمم رو عوض کردم، میشه بری و 10 روز دیگه که من تونستم مودم رو به لینوکس بشناسونم بیای!من همین الان دارم همه کارهای تجاری و غیر تجاری و تحصیلیمو با این ابزارها انجام میدم. بعدشم یه سوال: شما روزی چند بار مودم عوض میکنی؟
14- اینا نظرات منه که بعد از دو سال کار با لینوکس در کنار ویندوز بهش رسیدم، به جان خودم مجبور نیستی با نظرات من مقابله کنی، تو هم میتونی نظر و تجربیات خودت رو در اختیار بقیه بگذاری، کاملا هم با مفاهیم متن باز و قوانین اون آشنایی دارم. ( بعضی مواقع هم به کلی لینوکس رو گذاشتم کنار ولی باز به خاطر کارم بهش برگشتم )من یکم فضولم. کارتون چیه که به خاطرش به لینوکس احتاج داشتین و اون ویندوز کم ادعا!!! نیازتون رو برطرف نکرده؟ اگه به خاطر اجبار برگشتین بهتر بود بر نمیگشتین(با عرض پوزش)
15- اینا رو بگذارید پای درد دل های یه کاربر لینوکس، نمیشه گفت اینا اشکال های لینوکس هستن، چون با توجه به مفاهیم متن باز اگر اشکالی وجود داره از کم کاری خودمونه، ولی میشه گفت اینها اشکالات اوبونتو 9.10 از دید یه کاربر متوسط ( به جان خودم متوسط مایل به حرفه ای هستم ) نسبت به ویندوز 7 هست.1+
قر و لند های دانشگاه رو به جون بخرم که پروژه لیسانسمو با OPENOFFICE تایپ کنمببخشید به دانشگاهتون چه دخلی داره که شما با چی تایپ میکنی؟
مراقب حرفات باش که به انجمن ضزبهای نزنه...!
خیلی ببخشید که این حرف رو میزنم. ولی دزد دزده. چه با کلاه شرعی چه بدون کلاه شرعی...اینو که منم قبول دارم ولی... ( بقیش رو نمیشه گفت وگرنه باید برم پای چوبه دار! )
اولش 1+. ولی دلیلش 1-مگه پول بده!
نمیفهمم چی میگی...یه جوریه دیگه :-s
در مورد بهتره چیزی نمیگم چون نظر شخصیته. اما در مورد استاندارد. میشه بگی کدوم استاندارد؟ اول استانداردت رو مشخص کن. بعد در مورد مطابقتش بحث میکنیم.آهان، وقتی که برای ساختن آهنگ لاگین ویندوز بهترین موسیقی دان های دنیا خودشون رو جر و واجر می کنن و هوار تا تحقیق علمی روی این آهنگ میشه من به این میگم یه چیز استاندارد، همچنین گرافیکش و...، من هر چی با ویندوز 7 کار میکنم نه خسته میشم نه کلافه ( ویندوز ویستا در این زمینه مشکلات داشت ) ولی تو لینوکس و مخصوصا با KDE رسما به فنا میرم، یعنی بعضی وقت ها میخوام افکت هاش رو تیکه پاره کنم، تازه این در حالت پیش فرض هست، حالا دیگه وقتی یه کاربر بخواد از خودش ذوق هنری نشون بده که دیگه...، تو KDE رو تست نکردم ولی آخه تو گنوم افکت ها به چه درد میخورن وقتی که با فعال شدن افکت ها فلش ها در وب میترکن و مشکلات دیگه ای هم پیش میاد!
یعنی میفرمایید من الان خوابم؟!؟!؟نه، شاید شما تا به حال نخواستید سر برگ شرکت ما رو تو اوپن آفیس باز کنید تا به یاد زمانی بیفتید که ملت تو یاهو مسنجر بوت میشن! ( اوپن آفیس در چند ثانیه هزار و شونصد تا پنجره باز میکنه و بعد کامپیوتر پر )، این مشکلات در خیلی جاهای دیگه هم وجود داره.
این خراب شده یعنی چی؟آهان، این خراب شده یعنی به امضای من مراجعه کن تا متوجه بشی که کدوم سیستم عاملی اینقدر خفنه که با آپدیت شدن خودش رو نابود کنه!
خب؟ که چی؟بازم آهان، خب یعنی اینکه اگر یه بدبختی دیال آپ داشته باشه باید چیکار کنه!؟
اولا که اوبونتو ادعایی نداشته. ثانیا ما برای هر کاری ابزار کامل و مخصوصشو استفاده میکنیم. نه این که یه چیزی درست کنیم که از هر چیزی فقط کمی پشتیبانی کنه...اوبونتو یه سیستم اوپن سورسه پس ادعای کاربرانش ادعای اون هم محصوب میشه، یه نگاه به همین تاپیک بندازید، نفس کش می طلبه. تازه استالمن که دیگه پدر ادعا رو درآورده. ثانیا من هم جزو این "ما" هستم؟ فقط نمیدونم چرا برای راه اندازی این ابزار های کامل و مخصوص باید ساعت ها و حتی به گفته شاهدان عینی در همین تاپیک ماه ها وقت گذاشت!
من همین الان دارم همه کارهای تجاری و غیر تجاری و تحصیلیمو با این ابزارها انجام میدم. بعدشم یه سوال: شما روزی چند بار مودم عوض میکنی؟مودم یه مثال بود! همه کارهای تجاری و غیر تجاری و تحصیلی شما قسمت کوچک و محدودی از کارهایی هست که امکان انجام دادنشون روی یه سیستم عامل وجود داره، ممکنه در این گستره شما با مشکلی مواجه نشده باشید یا تونسته باشید با صرف زمانی اندک یا طولانی مشکلتون رو برطرف کنید، بحث سر این بود که یه پروژه تجاری واقعی نمیتونه این زمان های اندک و طولانی رو پذیرا باشه.
من یکم فضولم. کارتون چیه که به خاطرش به لینوکس احتاج داشتین و اون ویندوز کم ادعا!!! نیازتون رو برطرف نکرده؟ اگه به خاطر اجبار برگشتین بهتر بود بر نمیگشتین(با عرض پوزش)من نگفتم ویندوز کم ادعا هست، اونم به اندازه خودش ادعا داره. این بد ترین حرفیه که میتونی برای متنفر کردن یه کاربر از دنیای اوپن سورس بزنی! قسمت های مختلفی از کار و رشته من با لینوکس مرتبطه، یکی از دلایلش هم اینه که روزی چند نفر ازم در رابطه با لینوکس میپرسن و من نمیخوام اونها رو بدون جواب بگذارم، تا الان هم به هر کسی که علاقه داشته یه سی دی اوبونتو دادم و تاجایی که میتونستم هم راهنمائیش کردم، ولی جدیدا دارم عذاب وجدان درد میگیرم ;)
لذت لینوکس به اینه که خودت توش زحمت بکشی مسه این میمونه که بخوای خونه ی خودت رو با سلیقه ی خودت بسازی نه بدی بساز بفروش واست بسازه+1
اولین باری که اوبونتو رو نصب کردم یادم میاد 3 روز تموم رو مودم کار میکردم تا نصب شه بعد هم که نصبش کردم حس یه پدر رو داشتم که خدا بهش یه بچه ی کاکل زری داده \\:D/
یکی از دوستان نوشته بودن که اگر مسلمان هستیم وظیفه ما رعایت قانون کپی رایت هست، این در حالی هست که خیلی از مراجع دینی استفاده از ویندوز و نرم افزار های مشابه رو در حالت غیر قانونی نه تنها حلال میدونن بلکه این کار رو به خاطر ضربه به دشمنان اسلام ثواب هم میدونن! میتونید در این زمینه بیشتر تحقیق کنید تا بهتون ثابت بشه، خب خدا رو شکر شما هم که اسلام رو از خود خدا یاد نگرفتید که، پس بهتره کاسه داغ تر از آش نباشیم و به اسم اسلام از خودمون آیه صادر نکنیم. ( اسلام همینه و ما هم اسلام رو از همین هایی یاد گرفیتم که این احکام رو صادر میکنن )یعنی اسلام دزدی رو آزادمیدونه؟؟؟ ???البته که نه
نقلقولقر و لند های دانشگاه رو به جون بخرم که پروژه لیسانسمو با OPENOFFICE تایپ کنمببخشید به دانشگاهتون چه دخلی داره که شما با چی تایپ میکنی؟
اما کتاب خونه دانشگاه گیر داده که فایل نهایی رو علاوه بر چاپ باید روی CD با فرمت doc یا docx که با office 2003 یا 2007 نوشته شده تحویل بدیم
نقلقولاما کتاب خونه دانشگاه گیر داده که فایل نهایی رو علاوه بر چاپ باید روی CD با فرمت doc یا docx که با office 2003 یا 2007 نوشته شده تحویل بدیم
خوب با openoffice تایپ کنین، با پسوند doc تحویل بدین.
حالا چرا نگفتن pdf؟
خوب با openoffice تایپ کنین، با پسوند doc تحویل بدین.
این فرمت docx وقتی در M$Office باز میشه میریزه بهم.راهی داره.؟
حالا چرا نگفتن pdf؟از من نپرس عزیز
درود دوست عزیز+۱
با نظر شما کاملاً موافقم
آدم ها دوست دارن الکی همه چی رو پیچیده کنند و پیچیده شده ی اون رو حل کنند :) و بعد افتخار کنند واووووو چه چیز پیچیده ای رو حل کردم :)
هر سیستم عاملی مزیت ها و ضعف های خودش رو داره و این شمایید که باید مطالعه کنید و ببینید نیاز شما چی بوده و کدوم سیستم نیاز شما رو بهتر پاسخ می ده
اگر نیاز های شما رو ویندوز پاسخ می ده و مزیت هاش برای شما بهتر از مشکلاتش هست واقعاً دیوانگی هست چیز دیگه ای رو انتخاب کنید :)
کسی مریض نیست بیاد سیستم عاملی که نیاز هاش رو پاسخ نمی ده انتخاب کنه و بعد بیاد خودش رو هم زجر بده :)
شما هم مطمئن هستم مطالعه لازم رو کردید ( و حتی نصب کردید و امتحانش کردید ) و به این نتیجه رسیدید که نیاز شما با ویندوز بهتر حل میشه :)
به شما تبریک می گم چون به این تصمیم گیری که شما کردید تصمیم گیری منطقی و آگاهانه می گن :) ( نه تصمیم گیری از روی تعصب و کورکورانه و کل کل و.....)
موفق و شاد باشید :)
می تونی با wine آفیس میکروسافت رو اجرا کنی
دقیقا مشکل منم همینه
من از اول این تاپیک، حرفهای دوستان رو خوندم. احساس کردم چند تا از دوستان برای این گنو/لینوکس استفاده میکنند که میخوان یک چیزی بهتر از ویندوز داشته باشند. در جواب این دوستان میتونم بگم که سخت در اشتباه هستند. گنو/لینوکس، ویندوز نیست که به اون از دید ویندوز نگاه میکنند. برای اینکه همه این قضیه رو متوجه بشند لطفا ۴ مقاله زیر که ترجمه آلن باغومیان عزیز هست رو مطالعه کنند:
گنو/لینوکس، ویندوز نیست! (قسمت اول) (http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=173&page=1)
گنو/لینوکس، ویندوز نیست! (قسمت دوم) (http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=184&page=1)
گنو/لینوکس، ویندوز نیست! (قسمت سوم) (http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=190&page=1)
گنو/لینوکس، ویندوز نیست! (قسمت چهارم) (http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=196&page=1)
در ضمن در جامعه آزاد، توزیع اوبونتو کارمیک به Bad Karmic شهرت یافته است، به نظر من ایرادات بسیار در این توزیع وجود داره و قابل چشمپوشی نیست. اما توجه کنید که توزیع اوبونتو، گنو/لینوکس نیست، تا دلتون بخواد توزیع برای کارهای مختلف وجود داره، کافیه یک سر به اینجا (http://distrowatch.com/) بزنید و توزیعهای دیگه رو هم تست کنید. در ضمن مقالات زیر رو حتما بخونید:
http://wiki.ubuntu-ir.org/WhyGNU
اگه راهی برای خروجی گرفتن از openoffice به فرمت msoffice که بهم نریزه پیدا کردین دستتونو میبوسم.با Abiword ذخیره کن. فکر میکنم مشکلت حل بشه...
در ضمن در جامعه آزاد، توزیع اوبونتو کارمیک به Bad Karmic شهرت یافته است، به نظر من ایرادات بسیار در این توزیع وجود داره و قابل چشمپوشی نیست.1+. من شخصا Jaunty رو دوست داشتم. ولی Karmic رو نه. شخصا هم SuSE(حتی با گندی که Novell بالا آورد) یا Red Hat رو ترجیه میدم.(البته بگم هنوز هم دارم گسترشهای دیگه رو هم امتحان میکنم.).
درسته که نرم افزارهای زیادی واسه برنامه نویسی داره اما خداییش هیچ کدوم به پای Adobe DreamWeaver نمیرسه.اصلا باهات در مورد Dream Weaver موافق نیستم. من که برای مدیریت پروژه از نرم افزار استفاده نمیکنم و خودم اقدام میکنم. اما نرم فزارای آزاد بسیار بهتری نسبت به Dream Weaver( برای من) وجود داره.
من که برای مدیریت پروژه از نرم افزار استفاده نمیکنم و خودم اقدام میکنم.مگه DreamWeaver برای مدیریت پروؤه اس ؟؟
می تونی با wine آفیس میکروسافت رو اجرا کنی
دقیقا مشکل منم همینه
دلت میاد لینوکس به این ماهی رو با این برنامه ها خراب کنم؟(منظورم این نیست که crash کنه! منظورم اینه که زیباییش رو خراب کنه)
تازه پول خریدشم ندارم. یه آفیس اوریجینال رو ندارم :(نقلقولدرسته که نرم افزارهای زیادی واسه برنامه نویسی داره اما خداییش هیچ کدوم به پای Adobe DreamWeaver نمیرسه.اصلا باهات در مورد Dream Weaver موافق نیستم. من که برای مدیریت پروژه از نرم افزار استفاده نمیکنم و خودم اقدام میکنم. اما نرم فزارای آزاد بسیار بهتری نسبت به Dream Weaver( برای من) وجود داره.
ولی بحث چی به کجا کشید... خدا به خیر بگذرونه...
به نظرم بحث بین لینوکس و ویندوزه :D
البته بحث بدی نیست تا وقتی که به آگاهی من و ما کمک کنه و بخ چالش یا بحث کورکورانه تبدیل نشه
در باره این برنامه ای که گفتی : باید بگم که خیلی قویه اما من شخصا notepad در ویندوز , Kwrite و gedit در لینوکس رو ترجیح میدم
البته notrpad به اون دتا هیچ ربطی نداره :D
بد نیست که تجربه های دوستان به صورت مدون یه جا جمع بشه
برای تازه واردا میتونه خوب باشه
فکر کنم قبلا هم یه بار چنین تصمیمی گرفته شد اما نفهمیدم تهش چی شد
الانم اگه اسم تاپیک درست بشه خیلی خوب میشه ;)
نه اون مدیریت پروژهای که شما فکرش رو میکنی. اصولا در برنامهنویسی مبحثی هست به اسم مدیریت پروژه و برنامهنویسی به سبک ساختیافته(با او ساختیافته که در مقابل شیگرایی میگن اشتباه نشه). این دسته برنامهها هم هدف اصلیشون ایجاد سهولت در انجام این دسته کارها است.من که برای مدیریت پروژه از نرم افزار استفاده نمیکنم و خودم اقدام میکنم.مگه DreamWeaver برای مدیریت پروؤه اس ؟؟
چی بگم والا ???
آها من نمی دونستم منظورتون رو.نه اون مدیریت پروژهای که شما فکرش رو میکنی. اصولا در برنامهنویسی مبحثی هست به اسم مدیریت پروژه و برنامهنویسی به سبک ساختیافته(با او ساختیافته که در مقابل شیگرایی میگن اشتباه نشه). این دسته برنامهها هم هدف اصلیشون ایجاد سهولت در انجام این دسته کارها است.من که برای مدیریت پروژه از نرم افزار استفاده نمیکنم و خودم اقدام میکنم.مگه DreamWeaver برای مدیریت پروؤه اس ؟؟
چی بگم والا ???
با عرض تشکر و کمی پوزش...
DreamWeaver جایگزین های خوبی تو لینوکس داره:آها حالا دانلودش میکنم ببینم چطوریه.
مثل Kompozer و amaya
ولی اگه اینا جواب نداد از Nvu استفاده کنید.هیچچی کم نداره از نرم افزارهای معروف.
http://www.net2.com/nvu/download.html
این دوستان معمولا افرادی هستند که نت پد رو به DreamWeaver ترجیح میدن. ( که در چند پست بالاتر هم بهش اشاره شده )ما چرا مثلا HTML یاد میگیریم؟ برای این که خودمون رو به امکانات برنامههای نظیر FrontPage محدود نکنیم.
مگه FrontPage محدودیتی در کد نویسی داره!چرا مغلطه می کنید؟ اگه بلد نباشی با برنامه ریزی برنامه بنویسی هیچ برنامه ای (حتی اگه خدای برنامه هم باشه) نمی تونه کمک واقعی بهت بکنه.
بعضی از دوستان چون در حیطه کاری اونها یه برنامه کوچیک معادل قسمتی از DreamWeaver عمل کرده و نیاز اونها رو برطرف کرده فکر میکنن این برنامه از DreamWeaver بهتره! این در حالی هست که DreamWeaver هزار سر و گردن از برنامه های مشابه بالاتره و اینجور برنامه ها حتی یک هزارم امکانات اون رو هم ندارن. این دوستان معمولا افرادی هستند که نت پد رو به DreamWeaver ترجیح میدن. ( که در چند پست بالاتر هم بهش اشاره شده )، amir.varasteh جان، اینجور برنامه هرگز نمیتونن مثل برنامه قدرتمند DreamWeaver عمل کنن، اگر میتونستن کسی دیوانه نبود که بره اینهمه پول بده و DreamWeaver رو بخره! یه لینوکس رایگان نصب میکرد و فلان برنامه رایگان رو هم روش نصب می کرد. DreamWeaver اینقدر گسترده هست که اگر یک سال تمام زندگیت رو تعطیل کنی و شب و روزت رو با این نر افزار بگذرونی باز هم نمیتونی همه قسمت هاش رو کشف کنی.عزیز من اینکه یه برنامه خدا تومن پولش باشه دلیل نمیشه که بهترین باشه و حتماً از سایر مشابهین خودش بالاتر باشه! برای مثال belender رو با maya یا 3dmax مقایسه کن! تقریباً میشه گفت هیچ فرقی نداره! حالا بلندر فقط چند مگابایت هست و متن باز و maya و 3dmax صدها مگ و خدا تومن!
واقعا کسی که در انجمن اوبونتو ایران تنها ۱۲ پست داشته و میزان حضورش در انجمن حتی به ۱ درصد هم نرسیده است انتخاب آگاهانه داشته است؟ من که شک دارم. اما به هر حال همه در انتخاب آزادند.واقعا که... این دو تا چه ربطی به هم دارن؟ اومدیم کسی بعد از 10 سال لینوکس کار کردن دلش خواسته باشه اینجا عضو بشه؟ چه ربطی داره؟
یعنی بعد از ۱۰ سال متوجه میشه دیگه مودم رو نمی تونه نصب کنه!واقعا کسی که در انجمن اوبونتو ایران تنها ۱۲ پست داشته و میزان حضورش در انجمن حتی به ۱ درصد هم نرسیده است انتخاب آگاهانه داشته است؟ من که شک دارم. اما به هر حال همه در انتخاب آزادند.واقعا که... این دو تا چه ربطی به هم دارن؟ اومدیم کسی بعد از 10 سال لینوکس کار کردن دلش خواسته باشه اینجا عضو بشه؟ چه ربطی داره؟
آف.ت: :-k مثل اینکه بوی درگیری میادنه به خدا... با کسی دعوا نداریم که. چند تا رفیقیم داریم بحث علمی میکنیم.
تجربه های قبلی نشون داده همیشه بحث های این چنینی به مشاجره کشیده میشه.چشم. ما رفتیم...
یه کلام ختم کلام:هر کی عشقش میکشه لینوکس استفاده کنه هر کی هم نه بره از ویندوز استفاده کنهوالسلام علیکم و بقیه اش!
عضی از دوستان چون در حیطه کاری اونها یه برنامه کوچیک معادل قسمتی از DreamWeaver عمل کرده و نیاز اونها رو برطرف کرده فکر میکنن این برنامه از DreamWeaver بهتره! این در حالی هست که DreamWeaver هزار سر و گردن از برنامه های مشابه بالاتره و اینجور برنامه ها حتی یک هزارم امکانات اون رو هم ندارن. این دوستان معمولا افرادی هستند که نت پد رو به DreamWeaver ترجیح میدن. ( که در چند پست بالاتر هم بهش اشاره شده )، amir.varasteh جان، اینجور برنامه هرگز نمیتونن مثل برنامه قدرتمند DreamWeaver عمل کنن، اگر میتونستن کسی دیوانه نبود که بره اینهمه پول بده و DreamWeaver رو بخره! یه لینوکس رایگان نصب میکرد و فلان برنامه رایگان رو هم روش نصب می کرد. DreamWeaver اینقدر گسترده هست که اگر یک سال تمام زندگیت رو تعطیل کنی و شب و روزت رو با این نر افزار بگذرونی باز هم نمیتونی همه قسمت هاش رو کشف کنی.حالا دریم ویور هم کلی چیزای اضافه داره که شما پول اون اضافات رو می دی . برای مثال دکمه های از پیش ساخته و دکمه های فلش فکر می کنید اون موقع ماکرومدیا اینارو مفت گذاشته بود توی برنامش نه ؟ یا برای مثال رنگی نشان دادن کدهای couldfusion من هنوز که هنوز بیشتر از 5 تا سایت ایرانی ندیدم از این استفاده کرده باشه الان می گید خارجی ها استفاده می کنند خوب وقتی بازار کار توی ایران از این زبان کم هست چرا من باید پول واسه امکانات کولد فیوژن بدم ??? + یک راهنمای بزرگ کاربری باعث میشه حجم برنامه بره بالا ;D . مشتاقی مثال خوبی زد درباره بلندر و مایا . بلندر با این حجمش یک سوئیت هست که روی هر چیزی نصب میشه حتی گوشی های موبایل با این حال توانایی ویرایش ویدئو رو داره توانایی کامپوزیت رو داره توانایی ویرایش صداها رو داره منظورم اینکه با حجم 15 مگ بلندر شما به کمتر برنامه ای نیاز داری . حجم گیمپ هم بزار کنارش جمعا 30 مگ شما با 60 مگ رایگان کارایی می تونی انجام بدی که با 2 گیگ با قیمت 6 میلیون تومان (مایا) + قیمت فتوشاپ انجام بدی . خیلی از ماها متاسفانه استفاده کننده شدیم تولید کننده نشدم همش میگیم دریم ویور فلان چیزو داره ولی مثلا NVU نداره خوب اگه نداره شما بهش اضافه کن اگر نمی تونی اضافه کنی بی خودی بهش گیرنده اگر میگی سخته باید بگم بلندر توی پروژه big buck bunny نمی تونست خیلی خوب مایعات رو شبیه سازی کنه که یک ایرانی برای بلندر کدهای نوشت که تونست انیمیشن رو بسازه اینو دیگه همه گرافیست ها می دونن که ساخت مایعات در محیط سه بعدی می خوای تنظیمات رو تنظیم کنی مثل ............... توی گل گیر می کنی یا موتور بازی بلندر کار یک ایرانی هست یا گیم انجین کریستال اسپیس یعی از تیم توسعه اش ایرانی هست . چرا من و تو وقتی می بینیم برنامه ای که لازم داریم فلان امکانات رو نداره یک Plug-in واسه اش بنویسیم . اگر بخوایم با این طرز تفکرات کار کنیم پس روحیه اوپن سورسی چی میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟
گیمپ هم ممکنه بتونه همه کارهای فتوشاپ رو بکنه ولی به هیچ عنوان به اندازه فتوشاپ یوزر فرندلی نیستUser Friendly?
مشکل شماره ۵: افسانه «کاربر پسندی»
این مشکل بزرگی است. کاربر پسند بودن (User Friendly) اصطلاح بزرگی در دنیای کامپیوترهاست. این واژه حتی نام یک سایت طنز آنلاین خوب و معروف است. ولی اصطلاح بدی است.
مفهوم اولیه آن خوب است: نرمافزار طوری طراحی شود تا نیازهای کاربران را مد نظر داشته باشد. ولی همیشه فقط به عنوان همین مفهوم در نظر گرفته میشود، در حالی که اینطور نیست.
در صورتی که تمامی عمر خود را صرف کار با فایلهای متنی میکنید، نرمافزار ایدهآل شما نرمافزاری سریع و قدرتمند است که شما را قادر سازد تا با کمترین میزان سعی، بیشترین کار ممکن را انجام دهید. میانبرهای ساده صفحه کلید و عملیات بدون ماوس دارای اهمیتی حیاتی خواهند بود.
اما در صورتی که شما به ندرت فایلهای متنی را ویرایش میکنید و فقط میخواهید تا یک نامه را بعد از قرنی بنویسید، آخرین چیزی که ممکن است بخواهید یاد بگیرید، چگونگی کار گردن با کلیدهای میانبر است. منوهای مرتب با دسترسی آسان و نوار ابزارهایی با آیکونهای واضح ایدهآل شما خواهد بود.
به طور واضح، نرمافزاری که برای نیازهای کاربر اول طراحی شده، برای کاربر دوم مناسب نخواهد بود و بلعکس. بنابراین چگونه ممکن است یک نرمافزار خاص را «کاربر پسند» بنامیم در صورتی که نیازهای متفاوتی وجود دارد؟
پاسخ ساده است: «کاربر پسند» یک اصطلاح بیمسمی است و چیزی که یک وضعیت پیچیده را میسازد، به نظر ساده میرسد.
واقعا معنی «کاربر پسند» چیست؟ در مفهومی که عموما بکار گرفته میشود، نرمافزار کاربر پسند نرمافزاری است که یک کاربر بدون هیچگونه تجربه قبلی کار کردن با آن بتواند در اولین برخورد در حد معقولی با آن کار کند. این متاسفانه اثری است که باعث طراحی رابطهای کاربری کثیف ولی آشنا میشود که بتوانند نرمافزار خاصی را در طبقه نرمافزارهای کاربر پسند جا دهند.
زیر مشکل شماره ۵ الف: آشنا همان مورد پسند بودن است
در بسیاری از ویرایشگرهای متنی و واژهپردازهای «کاربر پسند» عمل بریدن و چسباندن با استفاده از ترکیب کلیدهای Ctrl+X و Ctrl+V انجام میگیرد. این ترکیب کاملا غیر نوآورانه است ولی از آنجایی که همه آنرا میشناسند، به عنوان ترکیب «مورد پسند» تفسیر میشود.
بنابراین وقتی کسی با VI کار میکند و میفهمد که d برای بریدن و p برای چسباندن استفاده میشود، آنرا به عنوان «مورد پسند» فرض نمیکند چون چیزی نیست که همه از آن استفاده میکنند.
خوب آیا این خوب است؟ البته که خوب است.
بگویید چگونه بدون استفاده از ماوس و استفاده از Ctrl+X از داخل یک متن میتوانید یک کلمه را ببرید؟ از ابتدای کلمه باید Ctrl+Shift+Right را فشار دهید تا کلمه انتخاب شود. سپس با Ctrl+X آنرا ببرید.
با VI چطور؟ در ابتدای کلمه دستور dw همین کار را انجام میدهد.
برای اینکه پنج کلمه را با Ctrl+X ببرید چطور؟ از ابتدای کلمه باید پنج بار Ctrl+Shift+Right را فشار دهید و در نهایت از کلیدهای Ctrl+X برای این کار استفاده کنید.
با VI چطور؟ دستور d5w همین کار را انجام میدهد.
مسلما روش VI بسیار روانتر و نوآورانهتر است. X و V به عنوان علامت اختصاری برای بریدن و چسباندن نه واضح هستند و نه قابل به خاطر سپردن، در حالی که dw مخفف delete word و p مخفف put کاملا درست هستند. ولی X و V چیزی هستند که همه ما آنرا میدانیم و بنابراین با اینکه دستورات VI عالی هستند، آشنا نیستند. بنابراین از آن به عنوان «غیر قابل پسند» یاد میشود. در سایر موارد نیز، آشنایی کامل باعث میشود تا یک رابط کاربری ویندوز مانند، «کاربر پسند» به نظر بیاید. از آنجایی که در مشکل شماره ۱ یاد گرفتیم که لینوکس کاملا متفاوت از ویندوز است، همیشه به نظر میرسد که لینوکس کمتر از ویندوز «کاربر پسند» است.
برای جلوگیری از مشکل ۵ الف، کاری که میتوانید انجام دهید این است که سعی کنید بیاد بیاورید که «کاربر پسند» به این معنی نیست که «چیزی که من به آن عادت داشتهام»: کارها را طبق روال عادی انجام دهید و اگر چیزی کار نکرد، همان کاری را انجام دهید که یک کاربر کاملا تازهکار انجام میدهد.
زیر مشکل شماره ۵ ب: ناکارآمد مورد پسند است
ناراحت کننده است، ولی حقیقت دارد. متضادا هرچه سختتر بتوانید به کارکردهای اساسی یک نرمافزار کاربردی دسترسی پیدا کنید، آن نرمافزار «مورد پسندتر» به نظر میرسد.
این به این دلیل است که کاربر پسندی یک برنامه کاربردی به واسطه اضافه کردن دگمهها و کلیدهای کاملا واضح صورت میگیرد. هرچه بیشتر، بهتر. فرض کنید کاربر تازهکاری را در برابر یک برنامه واژهپرداز نشانده و از او بخواهید تا تکهای متن را Bold کند. در این شرایط:
*
او حدس خواهد زد که Ctrl+B میانبر استانداردی است.
*
وی از طریق منوها به جستجوی گزینه Bold خواهد پرداخت تا بالاخره آنرا پیدا کنید.
دفعه بعدی که میخواهید کار تایپی را انجام دهید، سعی کنید فقط از منوها استفاده کنید. فقط منو، نه از کلیدهای میانبر استفاده کنید و نه از آیکونهای نوار ابزارها. خواهید دید که سرعت انجام عملیات شما چقدر کند خواهند شد. هر حرکت کوچک تبدیل به تعداد زیادی حرکت ماوس و ضربت صفحه کلید خواهد شد.
تبدیل نرمافزارها به این ترتیب به نرمافزارهای کاربر پسند، همانند وصل کردن چرخهای کمکی به دوچرخه است. این کار به شما اجازه میدهد بدون هیچ تجربه قبلی از دوچرخه/نرمافزار استفاده کنید. این برای یک تازهکار عالی است، ولی هیچکس فکر نمیکند که تمام دوچرخهها باید با استفاده از چرخ کمکی فروخته شوند. من شرط میبندم که اگر امروز دوچرخهای با چرخ کمکی به شما بدهند، اولین کاری که میکنید، باز کردن چرخهای کمکی آن است. طبیعی است، آنها مانع کار شما هستند چون شما میدانید دوچرخه را چطور برانید.
و به همین ترتیب بسیاری از نرمافزارهای لینوکسی بدون چرخهای کمکی طراحی شدهاند. آنها برای کاربرانی هستند که اطلاعات اولیهای از کاری که میخواهند انجام دهند دارند. با این حال هیچ کس تا ابد تازهکار نمیماند. جهل موقتی است و دانش برای همیشه. بنابراین نرمافزار با در نظر گرفتن اکثریت طراحی شده است.
این ممکن است بهانه به نظر برسد: با همه اینها، مایکروسافت ورد تمامی این منوهای دوستانه را دارد، نوار ابزارهای خوبی دارد و همینطور کلیدهای میانبر را. بهترین در دنیا را دارد، مطمئنا(؟) کاربرپسند و کارآمد است.
خوب اگر به آن روشنبینانه نگاه کنیم: نخست از نظر عملی: داشتن منوها و نوارهای ابزار به معنای مقدار زیادی کد نویسی است. بسیاری از برنامهنویسان لینوکس برای وقتی که برای برنامهنویسی میگذارند، پولی دریافت نمیکنند. ضمنا منو و نوار ابزار برای کاربران حرفهای در درجه اهمیت پایینتری قرار دارد. تعداد کمی از نویسندگان حرفهای از ورد مایکروسافت استفاده میکنند. آیا هیچ کد نویسی را دیدهاید که از مایکروسافت ورد استفاده کند؟ آنرا با تعداد کسانی که برای کد نویسی از Emacs و VI استفاده میکنند مقایسه کنید.
چرا اینگونه است؟ اولا برخی از عوامل کاربر پستند کردن برنامه آنرا به سمت نا کارآمدی میبرند: مثال کپی و بریدن بالا را ببینید. ثانیا بسیاری از قابلیتهای ورد بر روی منوهای آن پیاده سازی شدهاند که باید از آنها استفاده کنید. تنها برخی از کارکردهای پر استفاده به صورت نوار ابزارهایی بر روی برنامه طراحی شدهاند و بسیاری از امکاناتی که یک کاربر حرفهای به آنها نیاز دارد، هنوز بسیار دور از دسترس هستند.
چیز دیگری که باید در ذهن داشته باشید این است که برخی اوقات "چرخهای کمکی” غالبا به صورت ضمایم اضافه برای برنامه اصلی برای نرمافزارهای لینوکسی وجود دارند. این امر ممکن است چندان آشکار نباشد ولی این ابزارهای کمکی وجود دارند.
بسته mplayer را نصب کنید. نحوه استفاده از آن تایپ دستور mplayer به همراه نام فایل بر روی کنسول است. با استفاده از کلیدهای مکان نما یا کلیدهای PageUp و PageDown نیز میتوانید فیلم را به عقب و جلو ببرید. خوب این نحوه کارکرد شاید چندان کاربر پسند نباشد، ولی اگر تایپ کنید gmplayer، رابط گرافیکی با کلیدهایی که حتما برایتان آشناست را خواهید دید.
همچنین در مورد تبدیل CD به MP3 یا OGG، با استفاده از خط فرمان، نیاز به نصب برنامه cdparanoia است که آنها را از روی CD به فایل صوتی عادی تبدیل کند و یک برنامه Encoder تا آنها را به فرمت مورد نظر در آورد. کار کردن با پارامترهای این دو ابزار شاید به این سادگی هم نباشد، ولی با نصب چیزی مثل grip، هر کسی میتواند با چند کلیک تمام این کارها را انجام دهد.
همین موضوع در مورد تبدیل DVD ها هم صادق است. کار کردن با ابزار transcode و پارامترهای گسترده آن به چیزی شبیه کابوس میماند، ولی با نصب dvd::rip، هر کاربری به سادگی میتواند عملیات تبدیل را انجام دهد.
بنابراین برای دوری از مشکل ۵ ب، به یاد داشته باشید که چرخهای کمکی معمولا برای نرمافزارهای لینوکسی هم وجود دارند ولی ممکن است به صورت پیشگزیده همراه نرمافزار اصلی نصب نشده باشند و گاهی نیز چرخهای کمکی نمیتوانند جزئی از طراحی نرمافزار خاصی باشند.
Link:http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=190&page=1
+1نقلقولگیمپ هم ممکنه بتونه همه کارهای فتوشاپ رو بکنه ولی به هیچ عنوان به اندازه فتوشاپ یوزر فرندلی نیستUser Friendly?
یه نیگا به این بنداز...
یه نقل از مقالهی گنو/لینوکس ویندوز نیست ترجمهی آلن باغومیاننقلقولمشکل شماره ۵: افسانه «کاربر پسندی»
این مشکل بزرگی است. کاربر پسند بودن (User Friendly) اصطلاح بزرگی در دنیای کامپیوترهاست. این واژه حتی نام یک سایت طنز آنلاین خوب و معروف است. ولی اصطلاح بدی است.
مفهوم اولیه آن خوب است: نرمافزار طوری طراحی شود تا نیازهای کاربران را مد نظر داشته باشد. ولی همیشه فقط به عنوان همین مفهوم در نظر گرفته میشود، در حالی که اینطور نیست.
در صورتی که تمامی عمر خود را صرف کار با فایلهای متنی میکنید، نرمافزار ایدهآل شما نرمافزاری سریع و قدرتمند است که شما را قادر سازد تا با کمترین میزان سعی، بیشترین کار ممکن را انجام دهید. میانبرهای ساده صفحه کلید و عملیات بدون ماوس دارای اهمیتی حیاتی خواهند بود.
اما در صورتی که شما به ندرت فایلهای متنی را ویرایش میکنید و فقط میخواهید تا یک نامه را بعد از قرنی بنویسید، آخرین چیزی که ممکن است بخواهید یاد بگیرید، چگونگی کار گردن با کلیدهای میانبر است. منوهای مرتب با دسترسی آسان و نوار ابزارهایی با آیکونهای واضح ایدهآل شما خواهد بود.
به طور واضح، نرمافزاری که برای نیازهای کاربر اول طراحی شده، برای کاربر دوم مناسب نخواهد بود و بلعکس. بنابراین چگونه ممکن است یک نرمافزار خاص را «کاربر پسند» بنامیم در صورتی که نیازهای متفاوتی وجود دارد؟
پاسخ ساده است: «کاربر پسند» یک اصطلاح بیمسمی است و چیزی که یک وضعیت پیچیده را میسازد، به نظر ساده میرسد.
واقعا معنی «کاربر پسند» چیست؟ در مفهومی که عموما بکار گرفته میشود، نرمافزار کاربر پسند نرمافزاری است که یک کاربر بدون هیچگونه تجربه قبلی کار کردن با آن بتواند در اولین برخورد در حد معقولی با آن کار کند. این متاسفانه اثری است که باعث طراحی رابطهای کاربری کثیف ولی آشنا میشود که بتوانند نرمافزار خاصی را در طبقه نرمافزارهای کاربر پسند جا دهند.
زیر مشکل شماره ۵ الف: آشنا همان مورد پسند بودن است
در بسیاری از ویرایشگرهای متنی و واژهپردازهای «کاربر پسند» عمل بریدن و چسباندن با استفاده از ترکیب کلیدهای Ctrl+X و Ctrl+V انجام میگیرد. این ترکیب کاملا غیر نوآورانه است ولی از آنجایی که همه آنرا میشناسند، به عنوان ترکیب «مورد پسند» تفسیر میشود.
بنابراین وقتی کسی با VI کار میکند و میفهمد که d برای بریدن و p برای چسباندن استفاده میشود، آنرا به عنوان «مورد پسند» فرض نمیکند چون چیزی نیست که همه از آن استفاده میکنند.
خوب آیا این خوب است؟ البته که خوب است.
بگویید چگونه بدون استفاده از ماوس و استفاده از Ctrl+X از داخل یک متن میتوانید یک کلمه را ببرید؟ از ابتدای کلمه باید Ctrl+Shift+Right را فشار دهید تا کلمه انتخاب شود. سپس با Ctrl+X آنرا ببرید.
با VI چطور؟ در ابتدای کلمه دستور dw همین کار را انجام میدهد.
برای اینکه پنج کلمه را با Ctrl+X ببرید چطور؟ از ابتدای کلمه باید پنج بار Ctrl+Shift+Right را فشار دهید و در نهایت از کلیدهای Ctrl+X برای این کار استفاده کنید.
با VI چطور؟ دستور d5w همین کار را انجام میدهد.
مسلما روش VI بسیار روانتر و نوآورانهتر است. X و V به عنوان علامت اختصاری برای بریدن و چسباندن نه واضح هستند و نه قابل به خاطر سپردن، در حالی که dw مخفف delete word و p مخفف put کاملا درست هستند. ولی X و V چیزی هستند که همه ما آنرا میدانیم و بنابراین با اینکه دستورات VI عالی هستند، آشنا نیستند. بنابراین از آن به عنوان «غیر قابل پسند» یاد میشود. در سایر موارد نیز، آشنایی کامل باعث میشود تا یک رابط کاربری ویندوز مانند، «کاربر پسند» به نظر بیاید. از آنجایی که در مشکل شماره ۱ یاد گرفتیم که لینوکس کاملا متفاوت از ویندوز است، همیشه به نظر میرسد که لینوکس کمتر از ویندوز «کاربر پسند» است.
برای جلوگیری از مشکل ۵ الف، کاری که میتوانید انجام دهید این است که سعی کنید بیاد بیاورید که «کاربر پسند» به این معنی نیست که «چیزی که من به آن عادت داشتهام»: کارها را طبق روال عادی انجام دهید و اگر چیزی کار نکرد، همان کاری را انجام دهید که یک کاربر کاملا تازهکار انجام میدهد.
زیر مشکل شماره ۵ ب: ناکارآمد مورد پسند است
ناراحت کننده است، ولی حقیقت دارد. متضادا هرچه سختتر بتوانید به کارکردهای اساسی یک نرمافزار کاربردی دسترسی پیدا کنید، آن نرمافزار «مورد پسندتر» به نظر میرسد.
این به این دلیل است که کاربر پسندی یک برنامه کاربردی به واسطه اضافه کردن دگمهها و کلیدهای کاملا واضح صورت میگیرد. هرچه بیشتر، بهتر. فرض کنید کاربر تازهکاری را در برابر یک برنامه واژهپرداز نشانده و از او بخواهید تا تکهای متن را Bold کند. در این شرایط:
*
او حدس خواهد زد که Ctrl+B میانبر استانداردی است.
*
وی از طریق منوها به جستجوی گزینه Bold خواهد پرداخت تا بالاخره آنرا پیدا کنید.
دفعه بعدی که میخواهید کار تایپی را انجام دهید، سعی کنید فقط از منوها استفاده کنید. فقط منو، نه از کلیدهای میانبر استفاده کنید و نه از آیکونهای نوار ابزارها. خواهید دید که سرعت انجام عملیات شما چقدر کند خواهند شد. هر حرکت کوچک تبدیل به تعداد زیادی حرکت ماوس و ضربت صفحه کلید خواهد شد.
تبدیل نرمافزارها به این ترتیب به نرمافزارهای کاربر پسند، همانند وصل کردن چرخهای کمکی به دوچرخه است. این کار به شما اجازه میدهد بدون هیچ تجربه قبلی از دوچرخه/نرمافزار استفاده کنید. این برای یک تازهکار عالی است، ولی هیچکس فکر نمیکند که تمام دوچرخهها باید با استفاده از چرخ کمکی فروخته شوند. من شرط میبندم که اگر امروز دوچرخهای با چرخ کمکی به شما بدهند، اولین کاری که میکنید، باز کردن چرخهای کمکی آن است. طبیعی است، آنها مانع کار شما هستند چون شما میدانید دوچرخه را چطور برانید.
و به همین ترتیب بسیاری از نرمافزارهای لینوکسی بدون چرخهای کمکی طراحی شدهاند. آنها برای کاربرانی هستند که اطلاعات اولیهای از کاری که میخواهند انجام دهند دارند. با این حال هیچ کس تا ابد تازهکار نمیماند. جهل موقتی است و دانش برای همیشه. بنابراین نرمافزار با در نظر گرفتن اکثریت طراحی شده است.
این ممکن است بهانه به نظر برسد: با همه اینها، مایکروسافت ورد تمامی این منوهای دوستانه را دارد، نوار ابزارهای خوبی دارد و همینطور کلیدهای میانبر را. بهترین در دنیا را دارد، مطمئنا(؟) کاربرپسند و کارآمد است.
خوب اگر به آن روشنبینانه نگاه کنیم: نخست از نظر عملی: داشتن منوها و نوارهای ابزار به معنای مقدار زیادی کد نویسی است. بسیاری از برنامهنویسان لینوکس برای وقتی که برای برنامهنویسی میگذارند، پولی دریافت نمیکنند. ضمنا منو و نوار ابزار برای کاربران حرفهای در درجه اهمیت پایینتری قرار دارد. تعداد کمی از نویسندگان حرفهای از ورد مایکروسافت استفاده میکنند. آیا هیچ کد نویسی را دیدهاید که از مایکروسافت ورد استفاده کند؟ آنرا با تعداد کسانی که برای کد نویسی از Emacs و VI استفاده میکنند مقایسه کنید.
چرا اینگونه است؟ اولا برخی از عوامل کاربر پستند کردن برنامه آنرا به سمت نا کارآمدی میبرند: مثال کپی و بریدن بالا را ببینید. ثانیا بسیاری از قابلیتهای ورد بر روی منوهای آن پیاده سازی شدهاند که باید از آنها استفاده کنید. تنها برخی از کارکردهای پر استفاده به صورت نوار ابزارهایی بر روی برنامه طراحی شدهاند و بسیاری از امکاناتی که یک کاربر حرفهای به آنها نیاز دارد، هنوز بسیار دور از دسترس هستند.
چیز دیگری که باید در ذهن داشته باشید این است که برخی اوقات "چرخهای کمکی” غالبا به صورت ضمایم اضافه برای برنامه اصلی برای نرمافزارهای لینوکسی وجود دارند. این امر ممکن است چندان آشکار نباشد ولی این ابزارهای کمکی وجود دارند.
بسته mplayer را نصب کنید. نحوه استفاده از آن تایپ دستور mplayer به همراه نام فایل بر روی کنسول است. با استفاده از کلیدهای مکان نما یا کلیدهای PageUp و PageDown نیز میتوانید فیلم را به عقب و جلو ببرید. خوب این نحوه کارکرد شاید چندان کاربر پسند نباشد، ولی اگر تایپ کنید gmplayer، رابط گرافیکی با کلیدهایی که حتما برایتان آشناست را خواهید دید.
همچنین در مورد تبدیل CD به MP3 یا OGG، با استفاده از خط فرمان، نیاز به نصب برنامه cdparanoia است که آنها را از روی CD به فایل صوتی عادی تبدیل کند و یک برنامه Encoder تا آنها را به فرمت مورد نظر در آورد. کار کردن با پارامترهای این دو ابزار شاید به این سادگی هم نباشد، ولی با نصب چیزی مثل grip، هر کسی میتواند با چند کلیک تمام این کارها را انجام دهد.
همین موضوع در مورد تبدیل DVD ها هم صادق است. کار کردن با ابزار transcode و پارامترهای گسترده آن به چیزی شبیه کابوس میماند، ولی با نصب dvd::rip، هر کاربری به سادگی میتواند عملیات تبدیل را انجام دهد.
بنابراین برای دوری از مشکل ۵ ب، به یاد داشته باشید که چرخهای کمکی معمولا برای نرمافزارهای لینوکسی هم وجود دارند ولی ممکن است به صورت پیشگزیده همراه نرمافزار اصلی نصب نشده باشند و گاهی نیز چرخهای کمکی نمیتوانند جزئی از طراحی نرمافزار خاصی باشند.کد: [انتخاب]Link:http://www.irantux.org/html/index.php?name=Sections&req=viewarticle&artid=190&page=1
سلام
1- با نظر اون دوستی که گفت هر کس سیستم عامل رو بر اساس نیاز هاش باید انتخاب کنه موافقم.
2- به نظر من یکی از احمقانه ترین کارهای دنیا اینه که به جای اینکه سیستم عامل ابزاری برای کار آدم باشه خودش تبدیل به کار آدم بشه و آدم مجبور باشه مدت زمانی از وقتش رو صرف رفع مشکلات و کمبود های اون بکنه!
3- با حرف دوستمون که گفت اوبونتو ناقص هست کاملا موافقم، پر از اشکاله، البته این اشکالات رو میشه برطرف کرد ولی گاهی برای برطرف کردنشون باید چند ساعت وقت بگذاری و گاهی این چند ساعت ها خیلی گرون تموم میشه، حتی گرون تر از قیمت نسخه کامل ویندوز.
4- خیلی از دوستان نوشتن که اگر قانون کپی رایت در ایران الزامی بشه...، دوستان عزیز اگر یکم در این زمینه و شرایط پیوستن ایران به این قانون مطالعه کنن متوجه میشن که این اتفاق هرگز در این رژیم نخواهد افتاد، مگر اینکه رژیم ایران کلا عوض بشه.
5- یکی از دوستان نوشته بودن که اگر مسلمان هستیم وظیفه ما رعایت قانون کپی رایت هست، این در حالی هست که خیلی از مراجع دینی استفاده از ویندوز و نرم افزار های مشابه رو در حالت غیر قانونی نه تنها حلال میدونن بلکه این کار رو به خاطر ضربه به دشمنان اسلام ثواب هم میدونن! میتونید در این زمینه بیشتر تحقیق کنید تا بهتون ثابت بشه، خب خدا رو شکر شما هم که اسلام رو از خود خدا یاد نگرفتید که، پس بهتره کاسه داغ تر از آش نباشیم و به اسم اسلام از خودمون آیه صادر نکنیم. ( اسلام همینه و ما هم اسلام رو از همین هایی یاد گرفیتم که این احکام رو صادر میکنن )
6- منم خیلی دلم میخواست که قانون کپی رایتی در ایران وجود داشت، اینجوری هم گرایش به سمت نرم افزار های اوپن سورس خیلی خیلی بیشتر میشد و هم کار و بار ما سکه می شد ;)
7- به نظر منم ویندوز 7 برای کاربران مبتدی و متوسط بسیار بهتر از لینوکسه، همه چیز آماده هست و کارها نسبت به لینوکس و ویندوز های دیگه چند برابر سریع تر انجام میشه ( چون همه چیز دم دسته )
8- از KDE متنفرم، انگار آدم هایی درستش کردن که تو یه کره دیگه زندگی میکردن، کلا سیستمش فرق میکنه و دسترسی به همه چیز توش سخته، بعدش هم گرافیک ویندوز 7 خیلی بهتره ( استاندارده ).
9- استفاده از لینوکس به تنهایی و استفاده نکردن از ویندوز در حال حاظر برای فارسی زبان ها فقط میتونه یه رویا باشه، اون هم با وجود مشکلات بسیار زیاد اوپن آفیس با فارسی، الان یکی میاد میگه خب با وین ام اس آفیس رو نصب کن!!!
10- بعضی ها میگن یکی از خوبی های لینوکس اینه که ویروسی نمیشه. ( تنها خوبیش برای ایرانی ها )، خب من ویندوز 7 رو در کنار اوبونتو 9.10 نصب کردم، تا الان هیچ مشکلی برای ویندوز پیش نیومده ولی لینوکس تا این لحظه صد بار خراب شده ( در حال حاظر به کلی نابود شده و دوباره باید نصبش کنم! )، خب مگه ویندوز ویروسی بشه چی میشه!؟ خراب میشه دیگه! خب این که بدون ویروس هم همش مشکل داره!
11- ویندوز 7 از چند ماه پیش تا حالا زیر 20 مگابایت آپدیت شده در حالی که اوبونتو 9.10 در مدت مشابه بالای 300 مگابایت آپدیت داشته!!!
12- اوبونتو با این همه ادعا هنوز نتونسته یه نتورک منیجر بسازه که بشه باهاش بدون درد سر به انواع اینترنت متصل شد، آیا میشه به همچین سیستم عاملی گفت خوب! در حالی که در تمام نسخه های ویندوز فقط کافیه کانکشن رو بسازی و یوزر و پسوردت رو وارد کنی و بعد از اتصال به اینترنت لذت ببری.
13- اینکه بعضی ها میگن من از اینکه 60 روز طول کشیده تا مودمم رو به لینوکس بشناسونم لذت میبرم یا طرف میگه من از اینکه مجبورم در اوپن آفیس تایپ کنم و کلی زجر بکشم کیف میکنم به نظر من تا وقتی هست که طرف داره واسه دلش کار میکنه، بذارید یه مشتری برای کار X براتون بیاد، اونوقت ببینم میتونی به طرف بگی که ببخشید من امروز مودمم رو عوض کردم، میشه بری و 10 روز دیگه که من تونستم مودم رو به لینوکس بشناسونم بیای!
14- اینا نظرات منه که بعد از دو سال کار با لینوکس در کنار ویندوز بهش رسیدم، به جان خودم مجبور نیستی با نظرات من مقابله کنی، تو هم میتونی نظر و تجربیات خودت رو در اختیار بقیه بگذاری، کاملا هم با مفاهیم متن باز و قوانین اون آشنایی دارم. ( بعضی مواقع هم به کلی لینوکس رو گذاشتم کنار ولی باز به خاطر کارم بهش برگشتم )
15- اینا رو بگذارید پای درد دل های یه کاربر لینوکس، نمیشه گفت اینا اشکال های لینوکس هستن، چون با توجه به مفاهیم متن باز اگر اشکالی وجود داره از کم کاری خودمونه، ولی میشه گفت اینها اشکالات اوبونتو 9.10 از دید یه کاربر متوسط ( به جان خودم متوسط مایل به حرفه ای هستم ) نسبت به ویندوز 7 هست.
اولین باری که اوبونتو رو نصب کردم یادم میاد 3 روز تموم رو مودم کار میکردم تا نصب شه بعد هم که نصبش کردم حس یه پدر رو داشتم که خدا بهش یه بچه ی کاکل زری داده \\:D/اوه، دقیقا!!!