من برای اولین بار حدود سال 85 با لینوکس آشنا شدم. اما یادم نمیاد که اول سایت تکنوتاکس موجب آشنایی من شد و بعد یه نسخه از Fedora Core 4 رو خریداری کردم و یا اینکه اول Fedora Core 4 رو توی یه فروشگاه دیدم و بعد با تکنوتاکس آشنا شدم!ممنون جالب بود
ببخشید دیگه سنم زیاد شده حافظه جواب نمی ده! ;)
جناب r_m1232002 ، یادتون میاد اونموقع مودمهای dial-up یا همون winmodemها پشتیبانی نمیشدند و یه درایور آزادی بود که نصبش برابر با عبور از هفت خان رستم بود و به صورت ناقص نصب میشد و سرعش از ۱۴.۴ بیشتر نمیرفت؟
جناب r_m1232002 ، یادتون میاد اونموقع مودمهای dial-up یا همون winmodemها پشتیبانی نمیشدند و یه درایور آزادی بود که نصبش برابر با عبور از هفت خان رستم بود و به صورت ناقص نصب میشد و سرعش از ۱۴.۴ بیشتر نمیرفت؟ همینطور واسه خرید دیسکهای نصب باید حسابی جستجو میکردیم چون هنوز سیتو و لینوکسشاپ نبودند. و نصب کدکهای mp3 و ntfs-3g و تعمیر گراب و اینا از مباحث داغ اون موقع بودند ;D
شبکه آموزش،برنامه صفرویک،چهارشنبه هم بود،یه آقایی درباره لینوکس و open source و نرم افزار آزاد حرف می زد فکر کنم فامیلیشم تشکری یا یه همچین چیزی بود،دستشم درد نکنه :)زبردست نبود؟!
دقیقا یادم نیست اسمش، ولی هر چهار شنبه میومدشبکه آموزش،برنامه صفرویک،چهارشنبه هم بود،یه آقایی درباره لینوکس و open source و نرم افزار آزاد حرف می زد فکر کنم فامیلیشم تشکری یا یه همچین چیزی بود،دستشم درد نکنه :)زبردست نبود؟!
من سال ۸۲ از طریق یکی از دوستان یک cd گنو/لینوکس کارآمد گرفتم، کار بچههای شریف بود، یک دسکتاپ KDE فارسی مبتنی بر سوزه. نسبتا برام جالب بود ولی اون موقعها هنوز تو حال و هوای ویندزد بودم.فکر کنم من هم تو همون برنامه با لینوکس آشنا شدم. تبلیغات چقدر مهمه!
گذشت تا سال ۸۶ یا ۸۷ آقای سعید زبردست بزرگوار تشریف آوردن برنامه صفر و یک (که از شبکه آموزش پخش میشد) و درباره اوبونتو صحبت کردن، فردای اون روز رفتم یه اوبونتو ۸.۰۴ و یکی هم ۸.۱۰ تهیه کردم و بهصورت لایو بالا آوردم، اون موقعها چون از نبود ADSL رنج میبردم همینطوری تو محیط زنده کمی باهاش ور میرفتم و کلی حال میکردم برای خودم، قضیه به همین منوال بود تا سال ۸۸ یا ۸۹ بود که ۱۰.۰۴ منتشر شد، منم که ADSL گرفته بودم افتادم بهجون سیستم، پیش خودم گفتم من دیگه از فردا توف هم تو صورت ویندوز نمیندازم، هیچی دیگه، عاغا دودمان ویندوز رو به باد میدادم، سریع یه اوبونتو نصب میکردم و بعدش یهو ۵۰۰ مگ دانلود انواع و اقسام برنامهها، یه دو روز خوش بودم بعد میدیدم در واقع هیچ کاری نمیتونم با این بکنم، دوباره همه رو پاک میکردم و ویندوز نصب میکردم، تا سال ۹۰ این شده بود کار هر هفته من، ویندوز رو پاک کن، اوبونتو رو پاک کن.
تا وقتی که اوبونتو ۱۲.۰۴ منتشر بشه، این هارد کامپیوتر منو میدید فرار میکرد! ;D از بس که هی فرمتش کرده بودم!
اگر بدونین چقدر ترافیک خرج این اوبونتو کردم، یه بار تو سه هفته ۳۶ گیگابایت دانلود کردم، اگر بدونید چقدر فحش به این اوبونتو و کنونیکال دادم من! :oops:
خلاصه اوبونتو ۱۲.۰۴ رو نصب کردم کنار ویندزد و کم کم باهاش کار کردم، تعصب رو کنار گذاشتم و در مورد فلسفه نرمافزارهای آزاد تحقیق کردم، از اون به بعد دنبال معادلهای آزاد برای برنامههای مورد نیازم گشتم، رفته رفته استفادم از ویندوز کم و کمتر می شد تا اینکه حذفش کردم و به صورت ویرچوال نصب کردم، و الان هم که از ۱۲.۱۰ استفاده میکنم یک سالی میشه که از اون ویندزد لعنتی کنده شدم.
در تمام این پنج سال یه نیرویی بود که منو هی به سمت اوبونتو میکشید و منو بهش علاقهمند میکرد و الان که فکر میکنم، عقیده دارم زحمات کسانی که بدون توقع به پیشرفت فرهنگ آزادی کمک میکنن باعث ایجاد این نیرو بوده، نیرویی که هیچ جای دیگه نمیتونیم سراغشو بگیریم، پس من هم سعی میکنم تا حد توان به پیشرفت و نمو هم نرمافزار آزاد و هم اندیشه ناب پشت اون کمک کنم.
این بود ماجرای آشنایی من با گنو! امیدوارم خسته نشده باشین.
فکر کنم من هم تو همون برنامه با لینوکس آشنا شدم. تبلیغات چقدر مهمه!برنامه آشنایی با لینوکس در شبکه آموزش توسط سعید زبردست (http://forum.ubuntu.ir/index.php/topic,15229.0.html)
تابستون سال ۴۱ بود. توی اصفهان برف زیادی اومده بود. جاده ها هم یخبندون بود. با بچه های سازمان مجاهدین داشتیم می رفتیم یه جلسه ای. ساواک بو برد و همه دستگیر شدیم و افتادیم زندان. از سال ۴۲ تا ۴۵ حدود ۲۰ سال زندان بودیم. همونجا بود که با نرم افزارهای آزاد و گنولینوکس آشنا شدیم. به جان شما اگه دروغ گفته باشم!هه هه! :)
و بعد از اون با اون CD کار نداشتم تا که دوباره در سال 85 ویروس گرفتم و این دفع فدورا 16 را بدونه مشکل نصب کردم و.......
تابستون سال ۴۱ بود. توی اصفهان برف زیادی اومده بود. جاده ها هم یخبندون بود. با بچه های سازمان مجاهدین داشتیم می رفتیم یه جلسه ای. ساواک بو برد و همه دستگیر شدیم و افتادیم زندان. از سال ۴۲ تا ۴۵ حدود ۲۰ سال زندان بودیم. همونجا بود که با نرم افزارهای آزاد و گنولینوکس آشنا شدیم. به جان شما اگه دروغ گفته باشم!قشنگ ترین نظر بود!!!
اولین بار یادم نمیاد کی اسم لینوکس رو شنیدم.فکر کنم اول بار یه دیسک فدورا چهارده بود خریدم.نصبش که کردم هیچی اجرا نمیکرد.منم که رو سیستمم اینترنت نداشتم.بعدش تو مجموعه لورد چشمم به یه اوبونتو 10.04 افتاد.اونم نصب کردم ولی بدون اجرای حداقل چیز ها که فایده نداشت.این شد که گشتم دیدم میشه از فروشگاه های لینوکسی دیسک تکمیلی گرفت.این شد که یه اوبونتو 12.04 رو دادم دوستم دانلود کرد برام و نصبش کردم.باز مال تو خوبه من دو بار اوبونتو را خذف کردم بعد فهمیدم پسورد را باید زد و نشون داده نمیشه ;D ;D
یادمه 10.04 که ریخته بودم،یه وی ال سی از بیرون براش دانلود کرده بودم)فایل deb) که توش یه اسکریپت داشت که فایل ها رو نصب میکرد.یه دو سه ساعتی فقط مشغول بودم تا فهمیدم که پسورد رو همینطوری باید بزنم و نشون داده نمیشه.:-)
روزنامه جامجم یکشنبه ها یه ضمیمه ای داره به اسم کلیک، خیلی وقت پیشا که بچه بودم کامپیوتر نداشتم یکشنبه ها این روزنامهرو می گرفتم میخوندم هر هفته یه صفحهشو به لینوکس اختصاص داده بود از همون موقع با انواع توضیع های لینوکس آشنا شدم که اوبونتو هم همون کلیک پیشنهاد کرده بود.چند سالی گذشت کامپیوتر گرفتیم منم کلا لینوکس فراموش کرده بودم و با همون ویندوز کار میکردم یه کاربر حرفهایی تووش شده بودم تا بزرگ شدم رفتم سربازی اومدم دیدم همهی آنتیویروس های رایگان معروف سرور آپدیتشونو برای ایران بستن. از اونجا که به امنیت سیستم خیلی اهمیت میدم چند روز بعد کوچ کردم به لینوکس الانم حدودا ده روزه که لینوکسی شدمسلام