من در چند مورد با شما تفاوت در عقیده (دیدگاه) دارم.
عزیزی، من در این نوشته تفاوت عقیده نمیبینم، پرسش میبینم و گاهی تفاوت اطلاعات.
اولی: همونجور که نیاز و سلیقه درمورد خوراک و پوشاک را میسنجیم، باید راههایی در علوم انسانی (با کمک مهندسی) برای تشخیص فکر و نیاز عموم مردم و اکثریت و اقلیتشون پیدا کنیم که فکر میکنم هست و اگه نباشه، مسألهوار بررسی میشه.
و اتفاقاً چون یکجور فکر نمیکنیم باید بهترین شیوه را برای کشف معنی زندگی و حرکت پیدا کنیم.
دومی: نباید کسی در زندگی اجتماعی مطلقبین باشه، اما هرکی شیوهای را انتخاب میکنه که بهتر بدونه دیگه، با تحقیق و گفتوشنود و … بهش میرسه، کاری که ما اینجا داریم میکنیم.
سومی: موافقم. نه میشه جامعه را جوری مدیریت کرد که تکتک افراد به حداقلی مشترک برسند و نه میشه کاملاً مطابق با خواست اکثریت رفتار کرد و نه حد وسط و خط روشن و ایدهآلی وجود داره. تنها میشه متناسب با زمان و مکان و ویژگیهای بسیار دیگه با هم همفکری کرد و بین راههای شناختهشده (نه موجود) یکی را برگزید.
پینوشت:
چند تن با اندیشهٔ گوناگون و زندگی وابسته داریم، اینکه حداقلهای (خط قرمزهای) این افراد باعث درگیری میشه را دارم میبینم و فرض گفتههای قبلیمه.