نرمافزار آزاد فقط در صورت وجود نیاز به وجود میآد و هرشرکتی حاضره برای رفع نیازهاش هزینه کنه. اتّفاقاً تنها جایی که حقوق توسعهدهنده حفظ میشه فقط همین سیستم نرمافزار آزاده! خوندن مقالهی مدل تجاری نرمافزار آزاد رو بهت توصیه میکنم
همیشه شرکت ها نیستند که میان سراغ آدم! خودت میتونی به نیاز بازار نگاه کنی و برنامه ای رو بنویسی که ازش پول در بیاری و اگر آزاد منتشر کنی دیگه یعنی مجانی منتشر کردی! جواب عیال رو چی میدی؟
درآمد پشتیبانی حرف درستیه ولی برای هر برنامه ای پشتیبانی که نیاز نیست! یک تم برای وردپرس میزنی و آزاد منتشر میکنی. اگه چیز توپی باشه هزاران نفر مجانی ازش استفاده میکنند. اگر هم کسی بخواد همون تم رو متناسب با سایتش اختصاصی کنه هزار برنامه نویس داوطلب وجود دارند که مجانی این کار رو میکنند و باز اگر طرف بابت اختصاصی کردن تم حاضر باشه پول بده بعیده از اون سر دنیا بیاد به من پول بده وقتی بقال سر کوچه شون طراحی وب بلده.
نکته بعدی در مورد پشتیبانی اینه که دیگران هم چون سورس رو دارند میتونند پشتیبانی ارایه کنند و رقیب روی رقیب با برنامه ای که خودم نوشتم!!! حتی ممکنه رقیبم با سرمایه گذاری پشتیبانی قوی تری بده و من رو از میدون بدر کنه. پس من چی؟ نون عیال و خانواده ام چی؟ هزینه تحصیلم چی؟
(دوست دارم آزاد باشه نرم افزاری که مینویسم بشرطی که واقعا درکش کنم که چی میگه). مجهولاتم زیاده!
و فرض کنیم شرکته بیاد سراغمون: با این فرض که شرکتی حاضر باشه برای نیازش هزینه کنه دیگه آزاد بودن یا نبودن نرم افزار فرقی نداره چون تنها استفاده کننده فقط همون شرکته است.
فرض کنیم این شرکت بخواد سرمایه گذاری روی نیاز بازار کنه. تو این حالت من و دوستم که یک بچه زرنگه میریم سر چهار راه و یک تابلو دست میگریم که روش نوشته: (ما برنامه نویسیم)
رییس یک شرکت حسابداری که از نیاز بازار خبر داره از پنجره اتاقش اون طرف چهار راه ما رو میبینه و میاد پیشنهاد کار میده: نوشتن برنامه حسابداری.
چون من خوش تیپ ترم اول به من پیشنهاد میده! من شرط میذارم که نرم افزار باید آزاد منتشر بشه و براش توضیح میدم آزادی یعنی چی! و قیافه طرف میره تو هم!
از دوستم میپرسه و چون بچه تیزیه از این شرطها نمیذاره و طرف پیش خودش میگه من که دارم سرمایه گذاری می کنم چرا آزاد منتشر کنم که از خود نرم افزار پول در نیاد! این رییس شرکته آدم پلیدیه و دوباره پیش خودش میگه اگر آزاد منتشر بشه شرکت این طرف چهارراه هم ممکنه بیاد و درآمد دربیاره و غلط کرده! این طوری میشه که به دوستم پیشنهاد میده. سر من بی کلاه میشه. سر من بی کلاه میمونه چون رییس شرکت نمیدونه نرم افزار آزا دیعنی احترام به مصرف کننده. یعنی احترام به برنامه نویس.
ته حرفم اینه که باید سوسیالیست باشی تا برنامه نویس آزاد بشی! باید از پولدار شدن و نظام سرمایه داری که تعریف دنیای امروزه بیزار باشی که برنامه نویس آزاد بشی. باید برای تفریح بنویسی که بخوای برنامه نویس آزاد باشی. برای کلاسش بنویسی. برای احترام توی جامعه آزاد بنویسی.....