آزادی یعنی همه آزاد باشن هر انتخابی که میخان بکنن ، ولی ما از این میترسیم چون ممکنه یکی انتخاب بکنه که ما رو بکشه ! ، پس میایم و این و بهش اضافه میکنیم که : تا زمانی که به حق دیگری تجاوزی نشه ، چون اینجوری امنتره ، ولی واقعیت دنیا همون قسمت ا ول جمله هست ،
این طبق کدوم تعریف از آزادیه؟ حتا تندروترین ما آنارشیستها هم معتقد به آزادی بی حد و حصر نیستن. خوشحال میشم اگه بهم نشون بدین فلسفهای هست که چنین اعتفادی داره.
وجود و انتخاب روش شرکت های تجاری کاملا تحت آزادیه و صحیح و نیاز جامعه
مطابق بند بالا، انتخاب افراد و شرکتها تا جایی محترمه که حقوق دیگران رو زیر پا نذاره. بعد از اون به هیچ وجه محترم نیست و باید جلوش گرفته بشه.
، اگر طرفداران متن باز فکر میکنن تجاریها باید بمیرن یا برعکس شرکتها فکر میکنن متن باز سرطانه ، پس هردو رشد کافی برای درک واقعیت جهان رو ندارن هنوز ،
البته من که مخالفم متنبازم. ولی فکر نمیکنم موافقانش هم فکر کنن تجاریها باید بمیرن. چه بسا که خیلی از پروژههای آزاد هم تجارین خودشون. چیزی که واضحه اینه که باید جلوی چنایت گرفته بشه. وگرنه همین اپل به حقوق مرمدم تجاوز کنه،دوستش هم خواهیم داشت.
شما الان اگه به اسم آزادی برید طالبانی ها رو قتل عام کنید که مثلا مردم افغانستان رو آزاد کنید ، خوب اونوقت چفرقی با خود طالبان دارید ؟ شما هم قتل عام کردید ، قتل عام کسانی که افکار متفاوتی با شما داشتن ، آیا این همون تفکری نیست که طالبان داره الان !؟ (لطفا با بحث اینکه اگه به ما حمله کنن چی قاطیش نکنید ، الان که حمله نکردن و منظور من شرایط فعلی هست نه آینده محتمل)
این مغلطه است. طالبان و داعش دارن به حقوق مردم تجاوز میکنن و باید از بین برن. مسلّماً همه خوشحال میشن اگه بشه با گفتوگو و بحث،اونها رو از تجاوز به حقوق مردم بازداشت. ولی اگه جواب نداد، گزینهٔ نظامی همیشه روی میز هست و میبینیم که مجاهدان در پنجشیر، به حق رو به این گزینه آوردن. مثال شما مثل اینه که من بیام هر روز شما رو بزنم و با کلانتری هم بسته باشم که کاریم نداشته باشه. بعد از شما انتظار داشته باشم از خودتون دفاع نکنید و من رو نزنید. چون اگه بزنید، دیگه چه فرقی با من دارید؟
آزادی تعاریف عجیبی که از مالکیت دستگاهی که من میخرم نیست ! ، اون تعریف مالکیته ، آزادی یعنی هرکسی افکار خودش رو داشته باشه و ما این رو به عنوان تفاوت بپذیریم ، بجای قضاوت اینکه اون اشتباه و من درستم ، بگیم اون با من فرق میکنه و من روش خودم رو دارم ،
قبول دارید آزاد یعنی من باید بتونم اونجوری که دوست دارم (تا وقتی به دیگران صدمه نزنه) زندگی کنم یا نه؟
خب این شرکتها دارن جلوی زندگی بخش زیادی از جامعه رو برای زندگی به روش خودشون میگیرن و حتا
انسانیت اونها رو از بین میبرن. این جنایت نیست؛ ولی ما بگیم اپل بده، روحیهٔ لطیف مدیرعاملش به هم میریزه و اوف میشه؟
درسته هیجانات نوجوانی در وقتی که هر انسانی سعی میکنه متفاوت باشه و راه خودش رو پیدا کنه ، دوره ای که همه اعضای اینجا یا پشت سر گذاشتیم یا داریم میگذرونیم ، همروایت میشه با زیبایی های متن باز و اتفاقات اون در گذشته و حس خوبی میده ، ولی این دلیل نمیشه که مایی که تفکرمون به متن باز نزدیکتره یا حتی فقط حس خوبی به متن باز داریم ، به این نتیجه برسیم که شرکت های تجاری دشمنن یا بدن یا هیچکاری نمیکنن یا مانع پیشفرتن و ....
اینّا نتیجهگیریها فردی نیستن. واقعیتهای مستند تاریخین که شرکتها سعی در لاپوشونیشون دارن و با توجّه به صحبتّای شما، گویا موفق هم بودن تا حدی!
اینکه اگه شرکتای تجاری نبودن الان متن باز پیشرفته تر بود یه واقعیته یا شعار ؟
واقعیت. چون همین گنوم که مثال زدی به خاطر ثبت اختراع اپل، مجبور شد زاویهٔ شعاغ پنجرهّاش رو تغییر بده!
، گنوم رو ببینید ، ردهت بزرگترین توسعه دهندشه ، به کارمندهاشم پول میده که توسعش بدن ، یه شرکت که از ریشه بر اساس متن باز و آزادی بنا شده ،
البیته بزرگترین توسعهدهندهٔ گنوم، جامعهٔ کاربریشن که بیشتر از نصف مشارکتها رو دارن. در درجهٔ دوم هم شرکت کنونیکاله که بعد از کنار گذاشتن یونیتی، روی گنوم هزینه میکنه. ردهت، سومین شرکته. در ضمن ردهت چندان هم بر اساس آزادی نرمافزار بنا نشده و نقطههای تاریک زیادی توش هست که اینجا، جای باز کردنش نیست. میتونیم در یه موضوع جداگونه در موردش بحث کنیم.
اون زمانی و به یاد بیارید که گنوم ۳ معرفی شد ، چقدر از اعضای متن باز به گنوم ۳ اعتراض کردن ؟ آیا اونجا آزادی این بود و به خاطر خاسته اعضا متوقفش کنن ؟ یا آزادی این بود که ردهت انتخاب خودش و بکنه ، گنوم فقط براش این مهم بود که یه رابط کاربری با پشتیبانی از صفحات لمسی بسازه ، اعضای معترض خودشون گنوم ۲ رو احیا کردن ولی اون هم تاثیری نداشت روی توسعه گنوم ۳
معنای آزادی رو اشتباه متوجه شدی. آزادی این نیست که بقیه کاری رو بکنن که من دوست دارم. این تعریف از آزادی، آزادیایه که اپل و مایکروسافت به شما میدن: همه آزادن من برنامههاشون رو تأیید کنم (یا روی دستگاهم قابل اجرا نباشه). همه آزادن بیان به من درصد بدن (یا کسی نیونه بهشون پول بده). همه آزادن فقط از فروشگاه من بتونن برنامه نصب کنن (یا نتونن هیچ برنامهٔ دیگهای نصب کنن).
آزادی نرمافزار یعنی همه آزادن میزکار خودشون رو توسعه بدن و من هم هر پیشرفت فنیای داشتم، آزادانه در اختیارشون قرار میدم. اگه بقیه بتونن گنوم رو تغییر بدن، آزادی توسعهدهندههای گنوم چی میشه؟
در نرمافزار آزاد، توسعهدهنده، نخستین و مهمترین کاربره و فرقی بین کاربر و توسعهدهنده نیست. برای همینه که مثلاً اسم تیم توسعهٔ اوبونتو هست «شورای جوامع کاربری اوبونتو». این که یکی انتظار داشته باشه من به خاطر سلایق اون، روش کار خودم رو تغییر بدم،اسمش دیکتاتوریه، نه آزادی!
، الان چند ساله از توسعه گنوم ۳ میگذره ؟ یه نگاه بهش بندازید ببینید آیا پیشرفته ترین دسکتاپه ؟
بله. گنوم ۴۱ در حال حاضر، از دیدگاه علم رابط کاربری، نوینترین، پیشرفتهترین و بهترین رابط کاربری موجود در جهانه. بهترین رابط کاربری ممکن نیست، ولی موجود چرا!
، یه نوار سیاه که از نظر طراحی اشکاله چون کنتراست کامله سرتاسر طول مانیتور کشیده شده که بیشترش فضای خالیه ، توی مانیتورهای فوق عریض دیدینش !؟ ، انگاری برای گوشی موبایل درست شده بوده الان داره روی دسکتاپ ران میشه ، UXش نسبت به یونیتی یه پسرفته ، و خیلی کمبودهای دیگه که داره و جای بحصشون نیست ، آیا این پیشرفته ؟
به نظر متخصّصان این رشته، بله. البته ممکنه سلیقهٔ شما متفاوت باشه… در اون صورت آزادی کامل رو دارید که کدهاش رو تغییر بدید و یه میزکار مطابق با سلیقهٔ خودتون بسازید و حتا منتشرش هم بکنید. اگه واقعاً بهتر باشه، افراد به چای گنوم، از میزکار شما استفاده میکنن و گنوم (for good) از بین میره.