انجمن‌های فارسی اوبونتو

لطفاً به انجمن‌ها وارد شده و یا جهت ورود ثبت‌نام نمائید

لطفاً جهت ورود نام کاربری و رمز عبورتان را وارد نمائید

نویسنده موضوع: مشاعـــــــــــــــــره  (دفعات بازدید: 179139 بار)

0 کاربر و 3 مهمان درحال مشاهده موضوع.

آفلاین سعید اسفندی

  • Jr. Member
  • *
  • ارسال: 59
  • جنسیت : پسر
    • webspeed
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #615 : 01 امرداد 1389، 11:25 ق‌ظ »
دلا تاکی فریب ویندوز سون بینی
بیا یه اوبونتو نصب کن تازان پس هرچه خواهی آن بینی
سعی کنید خودتان را با کارهایی فراتر از توانایی فعلی تان به چالش بکشید

آفلاین esfahan2000

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 214
  • VA)(ID
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #616 : 01 امرداد 1389، 01:00 ب‌ظ »
یار خوشگلم ابونتو عزیز دلم ابونتو
باور نکن که لحظه ای از تو غافلم ابونتو
 \\:D/
چترها را باید بست/زیر بارن باید رفت/فکر را خاطره را زیر باران باید برد/با همه مردم شهر زیر باران باید رفت/دوست را زیر باران باید دید

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #617 : 01 امرداد 1389، 03:25 ب‌ظ »
ور برای بنده‌ است این گفتگو

آنک حق گفت او منست و من خود او
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین دانیال بهزادی

  • ناظر انجمن
  • *
  • ارسال: 19716
  • جنسیت : پسر
  • Urahara Kiesuke
    • وبلاگ
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #618 : 01 امرداد 1389، 05:42 ب‌ظ »
وان همه پیرایه بسه جنت فردوس       بوکه قبولش کند بلال محمد
اگه این ارسال بهت کمک کرد، دنبال دکمهٔ تشکر نگرد. به جاش تو هم به جامعهٔ آزادت کمک کن

آفلاین Bersam

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 132
  • جنسیت : پسر
  • برسام
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #619 : 02 امرداد 1389، 02:05 ق‌ظ »
دهقان قضا بیس چو ما کشت و درود ... غم خوردن بیهوده نمیدارد سود
پر کن قدح می به کفم در نه زود ... تا باز خورم که بودنیها همه بود ...
به به ! زنده باد عطار :) :D

همه ی ما با هم برابریم ... لیکن برخی برابر ترند .

آفلاین ریچارد استالمن بزرگ!

  • High Sr. Member
  • *
  • ارسال: 694
  • جنسیت : پسر
  • انا المسموم ما عندی به تریاق ولا راقی !
    • بازاریابی چریکی و کسب درامد اینترنتی
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #620 : 10 امرداد 1389، 02:59 ق‌ظ »
دود از کله من می خیزد
و بر آن دود چه باران سگی می ریزد!
 می تراود مهتاب
مرده انگار کنار شبتاب
می تراود باران
روی لباس های من
 که فکر می کردم اینور دنیا هم تابستان است!
... به ... پدرت باران که من اینجا با یه تیشرت
پرت پرت
و یه تنبان که ندارم دوتا !
خیس خیس از پس آب رفت کنار این خیابان های بی پایان لیز
پر قال پر قیز
گم شدم راه هتل را مثل ...
اول شب بود که راه افتادم
حال اما به گمانم که کمی آنطرف صخره سر سبز سحر
مانده ام انگار که خر
توی این شهر تمیز از باران
مثل جنگل زیر پای تارزان
خیس خیس
مثل عجایب های سرزمین عالیس
بی افاده و بدون هیچ فیس
می خورم این سرد گرما بخش سرخ
بیخیال از ترس مامور و پلیس
می نویسم شعرکی از روی سرمای زمستانی
گشته ام از غربت و تنهائی اینجا مثل آن آواره های خیابانی
که می گفتند اینجایند و می بینم که نه
من چه تنهایم در این صبح کثیف تلخ تابستانی مثل زمستانی!

اینو دیشب فل بداهه!!! سرائی کردم!
به به زنده باد خودم!
من نباید چیزى باشم که تو می خواهى ، من را خودم از خودم ساخته ام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و منى که من از خود ساخته ام،آرزوهای من است ،تویى که تو از من می سازى کمبودهایت هستند.
----
ده نکته در استفاده از لینوکس یا آنتی ویندوز!

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #621 : 10 امرداد 1389، 10:40 ق‌ظ »
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید     یک گوهر جان کو اگر از بهر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما بد   افسوس که بر گنج شما پرده شمائید
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین امیر و

  • Hero Member
  • *
  • ارسال: 791
  • جنسیت : پسر
  • Google is your friend
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #622 : 10 امرداد 1389، 02:52 ب‌ظ »
درختی رست است تر اوشتر و آسوریک

بنش خوشک است سرش هست تر

ور گش(کنیا) نی ماند

برش ماند انگور شیین بار آورد

مرتومان وینای آن ام درختی بلند

-----------------------------------------
ترجمه :
درختی روبیده است ورای کشور آسورستان

بن آن خشک است و سر آن تر است

برگش به نی ماند

و برش به انگور ماند. شیرین بار آورد

ای مردمان نگاه کنید منم آن درخت بلند

آفلاین Samane

  • Sr. Member
  • *
  • ارسال: 279
  • جنسیت : دختر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #623 : 10 امرداد 1389، 08:19 ب‌ظ »
دوستت دارم ... لب آاا لب
می سوزد عشقم ... از تب
پر می شم ... از عشق تو
هر ثانیه ، هر دم!
امیدوارم همیشه بروز باشید!

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #624 : 11 امرداد 1389، 01:49 ق‌ظ »
موذن آمد زان یکی لفظی بجست    کی موذن بانگ کردی وقت هست
گفت آن هندوی دیگر از نیاز             هی سخن گفتی و باطل شد نماز
ادامه دارد ;D
به به به این مولوی ;)
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین shovalie

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 223
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #625 : 14 امرداد 1389، 02:49 ب‌ظ »
زان باده که عمر را حیاتی دگرست / پرکن قدحی گرچه تورا دردسر است
برنه بکفم که کار عالم ثمرست /بشتاب ای پسر که عمرت در گذر است
"ت" بده!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ-
قمیشی:
ز موی سپیدم گمان مبر ز عمر دراز/ جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی
بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد / کلام حق دم شمشیر میشود گاهی
« آخرین ویرایش: 14 امرداد 1389، 02:52 ب‌ظ توسط shovalie »

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #626 : 14 امرداد 1389، 02:57 ب‌ظ »
تن مزن ای پسر خوش دم خوش کام بگو                   بهر آرام دلم نام دلارام بگو
پرده من مدران و در احسان بگشا                           شيشه دل مشکن قصه آن جام بگو
ور در لطف ببستی در اميد مبند                              بر سر بام بر آ و ز سر بام بگو
ور حديث و صفت او شر و شوری دارد                       صفت اين دل تنگ شررآشام بگو
چونک رضوان بهشتی تو صلايی درده                        چونک پيغامبر عشقی هله پيغام بگو
آه زندانی اين دام بسی بشنوديم                            ال مرغی که برسته ست از اين دام بگو
سخن بند مگو و صفت قند بگو                                صفت راه مگو و ز سرانجام بگو
شرح آن بحر که واگشت همه جان ها او ست             که فزون است ز ايام و ز اعوام بگو
ور تنور تو بود گرم و دعای تو قبول                             غم هر ممتحن سوخته خام بگو
شکر آن بهره که ما يافته ايم از در فضل                     فرصت ار دست دهد هم بر بهرام بگو
وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی                     سخن خاص نهان در سخن عام بگو
ور از آن نيز بترسی هله چون مرغ چمن                      دم به دم زمزمه بی الف و لام بگو
همچو انديشه که دانی تو و دانای ضمير                     سخنی بی نقط و بی مد و ادغام بگو
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین shovalie

  • Full Member
  • *
  • ارسال: 223
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #627 : 14 امرداد 1389، 03:12 ب‌ظ »
وقت آنست که ضعف آید و نیرو برود

قدرت از منطق شیرین سخنگو برود

ناگهی باد خزان آید و این رونق و آب

که تو می‌بینی ازین گلبن خوشبو برود

پایم از قوت رفتار فرو خواهد ماند

خنک آن کس که حذر گیرد و نیکو برود

تا به روزی که به جوی شده بازآید آب

یعلم‌الله که اگر گریه گریه کنم جو برود

من و فردوس بدین نقد بضاعت که مراست؟

اهرمن را که گذارد که به مینو برود؟

سعیم اینست که در آتش اندیشه چو عود

خویشتن سوخته‌ام تا به جهان بو برود

همه سرمایهٔ سعدی سخن شیرین بود

وین ازو ماند که چه با او برود
با تشکر از استاد ایمان!!!
« آخرین ویرایش: 14 امرداد 1389، 04:11 ب‌ظ توسط shovalie »

آفلاین eMan

  • High Hero Member
  • *
  • ارسال: 1366
  • جنسیت : پسر
پاسخ به: پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #628 : 15 امرداد 1389، 12:32 ق‌ظ »
نوکرتم داداش شوالیه  ;D
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت                آمدم ، نعره مزن ، جامه مدر ، هیچ مگو
گفتم این روی فرشته ست عجب یا بشر ست          گفت این غیر فرشته ست و بشر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت              سر بجنبان که بلی ، جز که به سر هیچ مگو

به به خودم کیف میکنم وقتی از مولانا میتایپم  ;D
جهت تماس با بنده یا از طریق فروم آرچ و یا از طریق وبلاگ آرچ بوک و یا از طریق ایمیل با بنده تماس بگیرید

آفلاین Sun-PDA

  • Hero Member
  • *
  • ارسال: 841
پاسخ به: مشاعـــــــــــــــــره
« پاسخ #629 : 15 امرداد 1389، 01:04 ق‌ظ »
وقف است مرا عمر در این مشتاقی        احسنت زهی طراوت و رواقی
من کف نزنم تا تو نباشی مطرب       من می نخورم تا نباشی ساقی

  مولانا (ما هم با تایپیدن مولا نا حال میکنیم)

دهقان قضا بیس چو ما کشت و درود ... غم خوردن بیهوده نمیدارد سود
پر کن قدح می به کفم در نه زود ... تا باز خورم که بودنیها همه بود ...
به به ! زنده باد عطار :) :D
نگید طرف ملا لغتی هست اما :
اولا : دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود  ،
دوما : گرچه عطار همشهری خیام بوده اما فکر نکنم خیام راضی باشه شعرش ینام عطار جایی خونده بشه (بگذریم که رباعیات زیادی از جمله همین شعر به خیام منتسب هست اما کسی نمیتونه بگه این رو خیام گفته یا یکی از مقلدبن خیام)