قبل از هرچیز من سیستم عامل رو یک بستر میبینم، بستری برای فعالیت در زمینه ای خاص
پراکندگی خانم ها و آقایون در استفاده از کامپیوتر بیشتر در حوزه ی تخصص مطرح هست
مثلاً من هیچوقت کاربر اوبونتو بودن رو بعنوان تخصص خودم مطرح نمیکنم، من برنامه نویس هستم و این تخصص من هست، قبلاً در محیط ویندوز تخصص رو دنبال میکردم و الان گنو/لینوکس
این انجمن در زمینه ی سیستم عامل فعالیت داره و خب مسلمه که برنامه نویس ها حداقل کمی بیشتر دیده میشن در این محیط و ممکنه تعداد موسیقیدان ها کمتر باشه
تا اینجا هنوز صحبتی از جنسیت نشده
در مدت زمان فعالیتم در انجمن های مختلف، بخصوص انجمن مجیدآنلاین، تعداد بیشتری از خانم ها رو دیدم که گرایش بیشتری به مبحث گرافیک کامپیوتری داشتن، حتی بسیاری از دوستانم هم تمایل داشتن در رشته ی هنر یا معماری فعالیت کنن
دانشجوهای دختر رشته ی معماری در دانشگاه هم همیشه بیشتر بوده (لا اقل در دانشگاهی که من تحصیل می کردم)
فلسفه بافی نمیکنم در این زمینه، اما مشاهدات من حاکی از اون هست که خانم ها تمایل بیشتری به مباحث مرتبط با هنر دارن (البته همیشه اینطور نیست کمااینکه خانم هایی که برنامه نویسی می کنن هم دیدم)
من این رو بیشتر نسبت میدم به روحیات خانم ها، به این معنی که این حوزه از علوم کامپیوتر توانایی بیشتری در ارضای خانم ها داره
اصولاً هنر رشته ای هست که روحیات لطیف تری رو طلب میکنه
اما به شدت با بحث توانایی ذاتی مخالفم، که مثلاً توان تحلیل مسایل خانم ها ذاتاً کمتر از آقایون هست و به همین دلیل برنامه نویس زن کمتر هست !!!
اجتماع خیلی تاثیر گذار هست، بعنوان مثال خود من اوایل کار با کامپیوتر با برنامه های ویرایش عکس کار می کردم، شاید اگر اون روزها یک برنامه ی کامپیوتری جذاب که توسط دوستم نوشته شده بود رو نمیدیدم، خلاقیتم و نیاز به خلق اثر رو در حوزه ی طراحی گرافیک پیگیری می کردم !
از این بحث میخوام نتیجه بگیرم که شاید دلیل اینکه تعداد کمتری کاربر خانم در جامعه ی لینوکسی داریم ۰به نسبت سایر سیستم عامل ها) نوع تخصصی هست که بیشتر خانم ها دنبالش می کنن
یک طراح گرافیک نیاز کمتری به شناخت سیستم عاملش داره تا یک برنامه نویس (که برای یک برنامه نویس یک امر واجب هست این شناخت)
نرم افزارهای مطرح خودشون رو ویندوز و مک اثبات کردن
و فراموش نکنیم که هنوز هم درصد بالایی از لپ تاپ هایی که خریداری میشن با سیستم عامل ویندوز عرضه میشن
من برنامه نویس بنا به نیازهای حرفه م، نیاز دارم که سیستم عامل رو بهتر بشناسم، تجربه کردن سیستم عامل جدید در راستای تخصصم هست
درحالی که شاید (شاید که نه، حتماً) اطلاعات گرافیکیم یک دهم یک خانم فعال در این زمینه هم نباشه.
خلاصه: سیستم عامل یک بستر برای پیگیری تخصص و علایقمون هست - خانم های گرافیست بیشتری دیدم تا سایر حوزه ها - نرم افزارهای گرافیکی در سیستم عامل های ویندوز و مک بسیار شناخته شده تر و جا افتاده تر هستن - نیازهای یک گرافیست برای شناخت و تجربه ی سیستم عامل های دیگه خیلی کمتر هست
شاید اگر درصد بالایی از لپ تاپ های امروزی با سیستم عامل گنو/لینوکس عرضه میشدن و نرم افزارهای گرافیکی قوی تری داشتیم (شاید الان هم به اندازه ی رقیب هاشون قوی هستن، اطلاعی ندارم) این معادله خیلی تغییر می کرد
معتقدم بعضی کارها مال خانمها است، بعضی دیگه مال آقایون. یعنی مثلا همونطور که آرایش کردن یه مرد میتونه زشت و غیرعادی باشه، کشتی گرفتن زن هم نمود جالبی نداره. همچنین به نظرم این طور مسائل ارتباطی به سلایق مختلف یا اختلافات فرهنگی جوامع مختلف نداره. بلکه اموری است فطری و ذاتی. یعنی برای هر مردی آرایش کردن و زیر ابرو برداشتن و... بده. برای هر زنی هم کشتی گرفتن قشنگ نیست. مردی که آرایش میکنه هنوز تکلیفشو با خودش نمیدونه و به خودش شک داره. و به طور مشابه زنی که مثلا سیگار میکشه.
لینوکس و کلا گیکبازی هم به همچنین. یعنی سر و کله زدن با سیستم و برنامهنویسی و این جور کارا رو بیشتر مناسب آقایون میدونم تا خانمها.
این ایدئولوژی از دید من خیلی خطرناک هست
یک عامل مهم نادیده گرفته شده، تاثیر اجتماع !
شما دارید در مورد ذات یک جنس و توانایی های ذاتیشون در سال ۱۳۹۲ خورشیدی قضاوت می کنید، تاثیر سالها مرد سالاری و رانده شدن خانم ها به حاشیه رو نادیده گرفتید.
مثل این استدلال که چون خانم ها احساسی تر هستن، قاضی های مرد بهتر هستن. شاید این جمله در سال ۱۳۹۲ خورشیدی درست باشه، اما این موضوع ناشی از ذات نیست
یعنی یک زن ذاتاً در امر قضاوت ضعیف نیست، این تاثیر اجتماع از ازل تا کنون هست
از دید من مرد و زن در ذات تفاوت های کمی دارن، یا بهتره بگم در توانایی های ذاتی شون
اما متاسفانه بسیاری از قانون های مدنی و اجتماعی، حداقل در کشور ما بر اساس این دیدگاه نادرست شکل گرفته، بهتره بگیم قوانین وضع شده توسط مردان، برای زنان، بر اساس دید مردان از زنان، در یک برحه ی زمانی.
از این جهت این ایدئولوژی رو خطرناک میدونم که اگر بخوایم بر اساس شرایط موجود در مورد ذات ازلی یک جنس قضاوت کنیم، به نتیجه ی درستی نمیرسیم
اگر این نتیجه گیری ناقص رو مبنای تصمیمات خرد و کلانمون قرار بدیم، به جامعه ی امروزمون میرسیم که تبعیض جنسیتیش آشکار هست
اگر این دیدگاه ناقص رو باور داشته باشیم، امیدی برای بهبود شرایط و برقراری کاملتر عدالت نمیبینم